قواریر (لغاتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
قواریر: (مُّمَرَّدٌ مِّنْ قَوارِیرَ) «قواریر» جمع
«قاروره» به معنای
ظرف بلورین و شیشهای است.
ترجمه و تفاسیر مرتبط با
قواریر:
(وَ یُطَافُ عَلَیْهِم بِآنِیَةٍ مِّن فِضَّةٍ وَ اَکْوَابٍ کَانَتْ قَوَارِیرَا) (و در گرداگرد آنها
ظرفهایی سیمین و قدحهایی بلورین میگردانند، پر از بهترین غذاها و نوشیدنیها.)
علامه طباطبایی در
تفسیر المیزان میفرماید:
(قَوارِیرَا مِنْ فِضَّةٍ قَدَّرُوها تَقْدِیراً) کلمه قواریر در این آیه بدل است از قواریر در آیه قبلی و بعضی گفتهاند: منظور از
نقرهای بودن قواریر تشبیه
ظرفهای بهشتی است که از نظر صفا و زیبایی مانند
ظرف نقره است نه اینکه حقیقتا از جنس
نقره باشد.
بعضی هم احتمال دادهاند که کلمهای در
آیه حذف شده باشد و تقدیر آن قواریر من صفاء الفضه باشد.
(دیدگاه
شیخ طبرسی در
مجمع البیان:
)
(قِیلَ لَهَا ادْخُلِی الصَّرْحَ فَلَمَّا رَاَتْهُ حَسِبَتْهُ لُجَّةً وَ کَشَفَتْ عَن سَاقَیْهَا قَالَ اِنَّهُ صَرْحٌ مُّمَرَّدٌ مِّن قَوَارِیرَ قَالَتْ رَبِّ اِنِّی ظَلَمْتُ نَفْسِی وَ اَسْلَمْتُ مَعَ سُلَیْمَانَ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ) (به او گفته شد: «داخل قصر شو! » هنگامی که نظر به آن افکند، پنداشت نهر آبی است و ساق پاهای خود را برهنه کرد تا از آب بگذرد؛ امّا
سلیمان گفت: «این آب نیست، بلکه قصری است از بلور شفاف.»
ملکه سبا گفت: «پروردگارا! من به خود ستم کردم و اینک با سلیمان به خداوندی که پروردگار جهانیان است
اسلام آوردم.» )
علامه طباطبایی در تفسیر المیزان میفرماید: کلمه قواریر به معنای شیشه است.
(قالَ اِنَّهُ صَرْحٌ مُمَرَّدٌ مِنْ قَوارِیرَ) گوینده این سخن سلیمان است که به آن زن میگوید: این صرح، لجه نیست بلکه صرحی است که از شیشه ساخته شده است.
(دیدگاه شیخ طبرسی در مجمع البیان:
)
•
مکارم شیرازی، ناصر، لغات در تفسیر نمونه، برگرفته از مقاله «قواریر»، ص۴۴۷.