• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

قمحه

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



منبع: قمحه


قمحه به معنای ماده‌ای دارای بوی خوش است.
واژۀ یاد شده به گونه‌های مختلف ضبط شده است: «قَمْحَه»، «قُمْحَه» و «قُمَّحَه».
این اختلاف در معنای آن نیز وجود دارد.
عنوان یاد شده به مناسبت در باب طهارت آمده است.



دانه‌هایی شبیه دانه‌های گندم که پودر می‌شود و بوی خوش دارد، نوعی نی از نیستان‌های اطراف نهاوند که پودر می‌شود، زعفران و ورس (گیاهی کنجد گونه و زرد رنگ) از جمله معانی بر شمرده شده برای آن است.
خوش بو کردن کفن با ذریره مستحب است. برخی به جای واژه ذریره، قمحه به کار برده‌اند. ذریره به قمحه نیز تفسیر شده است.


۱. ابن منظور، محمد بن مکرم، بن لسان العرب، واژۀ «قمح».    
۲. شهید ثانی، روض الجنان، ج۱، ص۲۸۷-۲۸۸    .
۳. حلی، احمد بن محمد، المهذب، ج۱، ص۱۸۰.    
۴. ابن ادریس، محمد بن منصور، کتاب السرائر، ج۱، ص۱۶۱.    



فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت (علیهم‌السلام)، ج۶، ص۶۷۴.    


رده‌های این صفحه : طهارت




جعبه ابزار