• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

قضیه مطلقه عامه

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



قضیه مطلقه عامه، به‌معنای قضیه موجهه دالّ بر فعلیت نسبت و تحقق حکم است.



یکی از قضایای موجهه بسیطه، قضیه "مطلقه عامه" است. مطلقه عامه آن است که در آن به نسبت واقعی بالفعل (نسبتی که از قوه به فعل رسیده و تحقق یافته است، چه ضروری باشد و چه دائمی؛ چه در زمان حاضر متحقق باشد یا نباشد) حکم شود، مانند: "هر انسانی بالفعل رونده است" و "هر سیاره‌ای بالفعل متحرک است". پس مطلقه عامه اعم از قضایای ضروریه و دائمه است. مطلقه عامه، یا موجبه است و یا سالبه. مطلقه عامه موجبه مانند: "کل انسان ضاحک بالفعل"، و مطلقه عامه سالبه مانند: "لا شئ من الانسان بماشٍ بالفعل".


دلیل نام‌گذاری این قضیه به "مطلقه" این است که جهت فعلیت، اطلاق دارد و مقیّد به قید ضرورت ذاتیه یا وصفیه، یا دوام ذاتی یا وصفی، و زمان حال یا غیر آن نشده است و از این جهات اطلاق دارد. و دلیل نام‌گذاری آن به "عامه" یا برای این است که میان این مطلقه که از موجهات است و دارای جهت فعلیت است، با آن مطلقه‌ای که از غیر موجهات و قسیم موجهات است فرق باشد (از همین رو گاهی مطلقه مورد بحث را "فعلیه"، و مطلقه قسیم موجهات را "غیر موجهه" و "مهمله" می‌نامند تا به هم مشتبه نشوند)، و یا برای این است که این قضیه اعم است از وجودیه لادائمه و وجودیه لاضروریه، که این دو نیز اعم از ضروریه مطلقه و دائمه مطلقه و مشروطه عامه و عرفیه عامه هستند.
[۲] قطب‌الدین رازی، محمد بن‌ محمد، تحریر القواعد المنطقیه فی شرح رسالة الشمسیه، ص۱۲۱.
[۳] مجتهد خراسانی (شهابی)، محمود، رهبر خرد، ص۱۶۵.



ارسطو در تعلیم اوّل گفته است قضیه یا مطلقه است یا ضروریه و یا ممکنه. فهم پیروان او از مطلقه، مختلف است. تئوفراسطس و ثامسطیوس گفته‌اند مطلقه، قضیه‌ای است که بر ثبوت محمول برای موضوع دلالت کند اعم از این که ماده قضیه ضرورت یا دوام یا غیردوام باشد، و این همان تفسیر مشهور است. اسکندر افرودیسی و دیگران گفته‌اند قضیه مطلقه، بر فعلیت ثبوت محمول برای موضوع دلالت دارد به شرط آن که ماده قضیه، ضرورت نباشد. این تفسیر از معنای اول اخصّ است و شامل ضرورت ازلیه و ذاتیه نمی‌شود، و فقط چهار قسم ضروریات غیرذاتیه و دائمه لاضروریه می‌شود. و به همین جهت آن را "مطلقه لاضروریه" نامیده‌اند. معنای سومی هم برای مطلقه ذکر کرده‌اند که تنها شامل چهار قسم ضروریات غیر ذاتیه می‌شود و دائمه لاضروریه از آن خارج می‌شود.
[۵] تفتازانی، عبدالله بن شهاب‌الدين، الحاشیة علی تهذیب المنطق، ص۲۹۰.
[۶] قطب‌الدین رازی، محمد بن‌ محمد، تحریر القواعد المنطقیه فی شرح رسالة الشمسیه، ص۱۰۵.



برخی منطق‌دانان میان قضیه مطلقه‌ای که قسیم و مقابل قضیه موجهه است و مطلقه‌ای که از اقسام موجهات شمرده شده فرق نگذاشته و موجهه خواندنِ آن، و ذکر آن در زمره اقسام موجهات را از باب تسامح دانسته و آن را شبیه قضیه حملیه سالبه دانسته‌اند که حقیقتاً حملیه نیست بلکه سلب‌الحمل است. و مطلقه عامه هم به دلیل این که استعداد قبول جهات را دارد در زمره موجهات ذکر می‌شود.
اما برخی دیگر، همان طور که در بیان وجه نامگذاری مطلقه عامه گذشت، این اصطلاح را دارای دو کاربرد دانسته‌اند. مطابق این نظر، "فعلیت" (مقابل "قوّه") نوعی "جهت" محسوب می‌شود زیرا قضیه قبل از مقیّد شدن به فعلیت، دارای دو احتمال فعلیت و عدم فعلیت است، و با تقیید به فعلیت، اختصاص به آن پیدا می‌کند. حاصل آن که، اگر "فعلیت" دلالت کند بر این که نسبت، مقیّد به چیزی (فعلیت و غیر فعلیت) نیست، "جهت" نخواهد بود، اما اگر دلالت کند بر این که نسبت، مقیّد به فعلیت و اطلاق است، "جهت" محسوب می‌گردد. یکی از شواهد قول دوم این است که دائمه مطلقه را نقیض مطلقه عامه دانسته‌اند، در حالی که اختلاف در جهت را در تناقض قضایا، شرط کرده‌اند.
[۱۲] گرامی، محمدعلی، منطق مقارن، ص۱۲۱.
[۱۳] ابوالحسن سالاری، بهمنیار بن مرزبان، التحصیل، ص۶۱.
[۱۵] تفتازانی، عبدالله بن شهاب‌الدين، الحاشیة علی تهذیب المنطق، ص۶۱.
[۱۶] مجتهد خراسانی (شهابی)، محمود، رهبر خرد، ص۱۷۲-۱۷۴.



در تنظیم این مقاله از منابع ذیل استفاده شده است:

• گرامی، محمدعلی، منطق مقارن.
• مجتهد خراسانی (شهابی)، محمود، رهبر خرد.
سبزواری، ملاهادی، شرح المنظومة.    
• ابوالحسن سالاری، بهمنیار بن مرزبان، التحصیل.
علامه حلی، حسن بن یوسف، الجوهر النضید.    
• تفتازانی، عبدالله بن شهاب‌الدين، الحاشیة علی تهذیب المنطق.
مظفر، محمدرضا، المنطق.    
• قطب‌الدین رازی، محمد بن‌ محمد، تحریر القواعد المنطقیه فی شرح رسالة الشمسیه.
خواجه نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد، اساس الاقتباس.    
مشکوةالدینی، عبدالمحسن، منطق نوین مشتمل بر اللمعات المشرقیه فی الفنون المنطقیه.    


۱. مظفر، محمدرضا، المنطق، ص۱۷۴.    
۲. قطب‌الدین رازی، محمد بن‌ محمد، تحریر القواعد المنطقیه فی شرح رسالة الشمسیه، ص۱۲۱.
۳. مجتهد خراسانی (شهابی)، محمود، رهبر خرد، ص۱۶۵.
۴. مشکوةالدینی، عبدالمحسن، منطق نوین مشتمل بر اللمعات المشرقیه فی الفنون المنطقیه، ص۳۰۹.    
۵. تفتازانی، عبدالله بن شهاب‌الدين، الحاشیة علی تهذیب المنطق، ص۲۹۰.
۶. قطب‌الدین رازی، محمد بن‌ محمد، تحریر القواعد المنطقیه فی شرح رسالة الشمسیه، ص۱۰۵.
۷. مشکوةالدینی، عبدالمحسن، منطق نوین مشتمل بر اللمعات المشرقیه فی الفنون المنطقیه، ص۳۰۶-۳۰۷.    
۸. خواجه نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد، اساس الاقتباس، ص۱۳۰.    
۹. خواجه نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد، اساس الاقتباس، ص۱۳۹.    
۱۰. سبزواری، ملاهادی، شرح المنظومة، ص۲۶۶.    
۱۱. سبزواری، ملاهادی، شرح المنظومة، ص۲۷۷.    
۱۲. گرامی، محمدعلی، منطق مقارن، ص۱۲۱.
۱۳. ابوالحسن سالاری، بهمنیار بن مرزبان، التحصیل، ص۶۱.
۱۴. علامه حلی، حسن بن یوسف، الجوهر النضید، ص۶۲-۶۳.    
۱۵. تفتازانی، عبدالله بن شهاب‌الدين، الحاشیة علی تهذیب المنطق، ص۶۱.
۱۶. مجتهد خراسانی (شهابی)، محمود، رهبر خرد، ص۱۷۲-۱۷۴.



پایگاه مدیریت اطلاعات علوم اسلامی، برگرفته از مقاله «قضیه مطلقه عامه»، تاریخ بازیابی۱۳۹۶/۳/۲۲.    






جعبه ابزار