قضیه حقیقیه
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
قضیه حقیقیه، بهمعنای قضیه دالّ بر ثبوت لوازم ماهوی موضوع برای
موضوع است.
قضیه را به لحاظ نحوه وجود موضوع برسه قسم دانستهاند:
خارجیه،
حقیقیه،
ذهنیه.
به گفته
شهید مطهری این تقسیم در
منطق ارسطو قطعاً نبوده است و قضیه حقیقیه و خارجیه را برای اولین بار
بوعلی سینا طرح کرده است.اما به گفته
قطب شیرازی در کتاب "
دُرّة التاج" تقسیم قضیه به خارجیه و حقیقیه، اختراع متاخران است و معتقد است کلام بوعلی ناظر به آن نیست و متاخران،
برداشت ناصحیحی از کلام شیخ کردهاند.
کلام بوعلی که به آن استناد شده چنین است: "انّ حقیقة الایجاب هو الحکم بوجود المحمول للموضوع، و مستحیلٌ ان یحکم علی غیر الموجود بانّ شیئاً موجوداً له، فکلّ موضوعٍ للایجاب فهو موجودٌ امّا فی الاعیان و امّا فی
الذهن…. بل
الذهن یحکم علی الاشیاء بالایجاب علی انّها فی انفسها و وجودها یوجد لها المحمول او انّها تعقل فی
الذهن موجوداً لها المحمول، لا من حیث هی فی
الذهن فقط بل علی انّها اذا وجدت وجد لها هذا المحمول… " این تقسیم، در ابتدا دوگانه (خارجیه و حقیقیه) بوده است. در مرحله بعد قسم سومی (قضیه
ذهنیه) به آن اضافه شده است.
"
میرزا عبدالرحیم شیخ الاسلام" در حواشی خود بر کتاب
حاشیه ملا عبدالله در این مورد چنین میگوید:
علمای منطق
قضیه حملیه را ابتدا به حقیقیه و خارجیه تقسیم کرده و توجهی به قضیه
ذهنیه نداشتند. سپس این اشکال مطرح شد که قضایایی داریم که موضوعات آنها در خارج امکان تحقق ندارند مثل: "شریک الباری ممتنعٌ". از همین رو، چون موضوع آنها در خارج، محقَّق نیست پس از قسم قضایای خارجیه نخواهند بود، و چون امکان وجود آنها در خارج نیز منتفی است پس از قسم قضایای حقیقیه نیستند. به همین جهت قسم سوّمی تحت عنوان قضیه
ذهنیه افزوده شد.
کاتبی در "
شرح شمسیه" معتقد به
غفلت قوم از قضیه
ذهنیه نیست و علت عدم تعرض قوم نسبت به قضیه
ذهنیه را عدم استعمال آن در علوم میداند و میگوید چون قضایای مورد استعمال در علوم غالباً به یکی از این دو لحاظ (خارجیه و حقیقیه) است، منطقیین هم به دکر این دو قسم و احکام آن بسنده کردهاند تا در علوم، مورد استفاده قرار گیرند.
در بیان ملاک این تقسیم، چنین گفتهاند: موضوع قضیه، یا در خارج محقَّق است (قضیه خارجیه)، و یا مقدّر و مفروض است (قضیه حقیقیه)، و یا فقط در
ذهن است (قضیه
ذهنیه).
مثال قضیه خارجیه: کلّ انسانٍ حیوانٌ، یعنی هر انسانی که در خارج موجود است در خارج حیوان است.
مثال قضیه حقیقیه: کلّ انسانٍ حیوانٌ، یعنی هر موجودی که اگر در خارج یافت شود انسان است، پس در فرض وجودش در خارج، حیوان خواهد بود.
مثال قضیه
ذهنیه: شریک الباری ممتنعٌ، یعنی هر آنچه در عقل تصور شود و به عنوان شریک برای خداوند فرض گردد، پس در
ذهن متصف میشود به امتناع در خارج. فرق بین قضیه حقیقیه و
ذهنیه را در این دانستهاند که افراد مقدَّر و مفروض در قضیه حقیقیه، ممکن الوجود هستند اما در قضیه
ذهنیه، ممتنع الوجود هستند.
از ملاک تقسیم و مثال ذکر شده برای قضیه حقیقیه، این
برداشت در
ذهن بعضی از علمای منطق شکل گرفته که در ثبوت حکم برای موضوع، وجود موضوع (ولو به صورت فرضی) دخیل است. بر همین اساس قضیه حقیقیه را در قوّه قضیه شرطیهای دانستهاند که مقدّم آن، عبارت از موجودیت افراد موضوع است. اما عدهای دیگر از علمای منطق، این تصور را باطل دانسته و شرط وجود موضوع (حتی به صورت فرضی) را در ثبوت حکم قضیه حقیقیه نه تنها جایز ندانسته، بلکه مضرّ میدانند. آنها موضوع واقعی قضیه حقیقیه را
افراد ماهوی میدانند.
ماهیت همان گونه که میتواند فرد متصف به وجود داشته باشد میتواند فرد معدوم هم داشته باشد، زیرا برای اینکه چیزی فرد و
مصداق این مفاهیم باشد کافی است این مفاهیم، به
حمل شایع بر او
صدق کنند؛ بدون اینکه لازم باشد مقیّد به وجود باشد. پس این سخن که افراد موضوع قضیه حقیقیه باید دست کم وجود فرضی و تقدیری داشته باشند سخن درستی نیست. همچنین در تحویل قضیه حقیقیه به شرطیه، مفاد مقدّم قضیه شرطیه همان چیزی باید باشد که از وصف عنوانی موضوع قضیه حقیقیه فهمیده میشود.
سید شریف جرجانی در
حاشیه شرح شمسیه حالات اشیاء را سه قسم کرده است: قسم اول شامل افراد
ذهنی و خارجی، و محقَّق و مقدَّر میگردد. این قسم را لوازم ماهیات مینامند مثل: زوجیت برای عدد ۴، و مساوات زوایای مثلث با ۱۹۰ درجه. قسم دوم مختص موجود خارجی است مثل
حرکت و
سکون و احراق. و قسم سوم مختص وجود
ذهنی است مثل
کلّیّت و
ذاتیّت و جنسیّت. و بر همین اساس قضایا را چنین دسته بندی و تعریف میکند:
۱. قضیهای که حکم بر همه افراد موضوع (
ذهنی و خارجی، و محقَّق و مقدَّر) مترتب میشود مثل
قضایای ریاضی. این دسته را "قضیه حقیقیه" مینامد.
۲. قضیهای که حکم بر افراد خارجی (اعم از محقَّق و مقدَّر) مترتب میشود مثل
قضایای طبیعیه. این دسته را "قضیه خارجیه" مینامد.
۳. قضیهای که حکم آن، اختصاص به افراد
ذهنی دارد مثل قضایای مورد کاربرد در
علم منطق. این دسته را "قضیه
ذهنیه" مینامد.
بعضی معاصران، در بیانی متفاوت از دیگران، به تقسیم چهارگانه روی آورده و معتقد است: وجود موضوع در قضیه به چند گونه تصور میشود:
۱. وجود خارجی، که حکم بر افراد خارجیِ موجود میرود. قضیه دارای چنین موضوعی، "قضیه خارجیه" خواهد بود.
۲. وجود خارجی به طور مطلق، که تحقق یافته باشد یا در آینده موجود شود. قضیه دارای چنین موضوعی، "قضیه حقیقیه" خواهد بود.
۳. وجود
ذهنی، که حکم بر موجود
ذهنی میرود، مثل: "فلان صورت
ذهنی خاص، صورت زید است". قضیه دارای چنین موضوعی، "قضیه
ذهنیه" خواهد بود.
۴. وجود مفهومی، که حکم بر مفهومی از مفاهیم میرود.
طبیعت، بدون توجه به وجود خارجی یا
ذهنی آن، محکوم به حکمی میگردد، مثل: "شریک الباری محال است" و "اجتماع نقیضان غیر ممکن است" و " انسان حیوان ناطق است".
برای قضیه
ذهنیه مثالهایی از این قبیل ذکر شده است: "اجتماع ضدَین مغایر اجتماع نقیضَین است" و "اجتماع نقیضَین محال است" و این نوع امثله را در مبحث
وجود ذهنی دلیل بر وجود
ذهنیِ اموری دانستهاند که وجود خارجی ندارند. اما گفته شده که این استشهاد درست نیست زیرا اجتماع یا ارتفاع نقیضَین نه در خارج امکانپذیر است و نه در
ذهن. زیرا برای آدمی محال است که مثلاً شکلی را هم به صورت دایره و هم به صورت مربع در نظر آورد، یعنی نمیتواند دایره و مربع را با هم جمع کند. پس "مربعِ دایره" نه وجود خارجی دارد و نه وجود
ذهنی، و تنها یک ترکیب لفظی است.
در تنظیم این مقاله از منابع ذیل استفاده شده است:
• خوانساری، محمد، منطق صوری.
• گرامی، محمدعلی، منطق مقارن.
• شیرازی، قطبالدین، درة التاج (منطق).
• مجتهد خراسانی (شهابی)، محمود، رهبر خرد.
• ابنسینا، حسین بن عبدالله، الشفا (منطق).
• فرصت شیرازی، میرزا محمد، اشکال المیزان.
•
مظفر، محمدرضا، المنطق. • تفتازانی، عبدالله بن شهابالدين، الحاشیة علی تهذیب المنطق.
• قطبالدین رازی، محمد بن محمد، تحریر القواعد المنطقیه فی شرح رسالة الشمسیه.
•
مشکوةالدینی، عبدالمحسن، منطق نوین مشتمل بر اللمعات المشرقیه فی الفنون المنطقیه.
پایگاه مدیریت اطلاعات علوم اسلامی، برگرفته از مقاله «قضیه حقیقیه»، تاریخ بازیابی۱۳۹۶/۳/۱۶.