قصص الانبیاء (نیشابوری)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
«قصص الانبیاء»
اثر ابو اسحاق ابراهیم بن منصور بن خلف النیشابوری در
قرن ۵ ق به تصحیح حبیب یغمایی به
زبان فارسی میباشد.
در اوایل دوره بیست ساله قبل از
شهریور ۱۳۲۰ و اگر دقیقتر گفته شود پیش از
سال ۱۳۱۰ ش و پیش از آنکه کتابهای
تاریخ و جغرافی دبستانی «وزارتی» تالیف شود و انتشار یابد، علاوه بردرس
تاریخ، درسی دیگر به نام «
تاریخ انبیاء » ظاهرا در سالهای چهارم و پنجم و ششم ابتدایی تدریس میشد و دانش آموزان موظف به آموختن و امتحان دادن آن بودند که محتوای این کتاب معمولا درباره
نبوت و طبقه بندی پیامبران و ترجمه حال
انبیای اولوالعزم و کتابهای آسمانی و
شرح سوانح زندگی و معجزات ایشان بود. که از تدریس «
تاریخ انبیاء» در دبستانها، علاوه بر تحکیم مبانی دینی و اعتقادات مذهبی فایدهای دیگر نیز مورد نظر بود و آن این که در تمام متون ادبی نظم و نثر فارسی و عربی که در دوران تمدن اسلامی پدید آمده است، نویسندگان به این داستانها نظر داشته و از آنها به تلویح یا تصریح یاد کرده و گاه پایه اشاره و استدلال خویش را بر روی آن نهادهاند. قصص الانبیاء واجد شروط لازم برای
طلاب ادبیات فارسی و رشتههای مختلف فرهنگ اسلامی میباشد که از این شروط لازم میتوان دو شرط که از همه مهمتر است نام برد یکی این که کتابیست معتبر که با اتکاء به آیات قرآنی تالیف شده است و از خرافات و قصههای کم اعتبار و الحاقی پیراسته شده است و شرط دوم این است که چون این کتاب از قدیمیترین
نسخه و فصیحترین آنان میباشد خواننده ضمن مطالعه و آگاهی بر محتوی کتاب در آشنایی با نثر فصیح و شیرین و کهن فارسی یاری میکند.
مولف برای نوشتن درستترین وجه حکایات خود چنین میگوید: یاد کنیم از
قصص قرآن و آنچه در آن پیوسته است از پندها و حکمتهای لطیف و نکات و اشارات آن و یاد کردن اعتبار بدان، زیرا که یافتیم این قصص را معظم قرآن و بیشتر ذکر آن که خدای تعالی... کردارهای قوم پیشین به این امت بگفت و آنچه بدیشان رسید از عذابهای گوناگون، تا
مومنان حذر کنند از آن، و شکر کنند در آنچه خدای تعالی مرایشان را داده است... و ما جمع کردیم این قصصها را که به قرآن درست، صد و شانزده
قصه است.
در متن کتاب نیز، همه داستان پیامبران با یادکردن آیههای مربوط بدیشان، و نقل قول محدثان و مفسران
ثقه همراه است و از این روی متنی معتبر و قابل ملاحظه مینماید. دارای ۱۱۶ قصه است که نام دو قصه آخر آن در فهرست مندرجات نیامده است و پس از آن قصه «
جرجیس پیغامبر» نیز ظاهرا از طرف شخصی غیر از مولف نوشته و بدان الحاق شده و بدین ترتیب قصههای آن به ۱۱۷ رسیده است.
و قسمتی از این قصهها مسلما نه به قرآن مربوط است و نه به قصه
انبیاء است مانند قصههای
خلافت ابوبکر ،
عمر ،
عثمان ، و علی بن ابی طالب علیهالسّلام و قصه
عباس عموی پیامبر،
یزید بن معاویه و
حجاج بن یوسف ، که در ردیف ۱۱۱ تا ۱۱۶ آمده است. بعضی قصههای دیگر نیزهست که در قرآن کریم یا بدانها اشارتی نرفته، و یا به صورت
کنایه و به اختصار تمام بدان اشاره کوچکی شده است مانند
حجة الوداع ، اهل روم و اهل فارس،
فتح مکه ،
عایشه و صفوان،
بدر الصغری ،
بنی قریظه ،
بنی نضیر ، عام
حدیبیه و مانند آن. به طور کلی قصههای مربوط به امتهای سلف تا ردیف نود وچهارم است، قصه نود پنجم مربوط به «حضرت
مصطفی صلیاللهعلیهوآلهوسلّم » و باقی دیگر مربوط به حوادث زندگی آن حضرت یا
وقایع بعد از
رحلت او در دوران فرمانروایی خلفای راشدین و خلفای اموی است. در قصههای امم قبل از
اسلام نیز گاهی سرگذشت پیغامبری در طی چند قصه شرح داده شده است مانند داستان
یوسف که در طی سه قصه و داستان
موسی که در طی نوزده قصه آمده است. علاوه بر این بعضی قصص در حقیقت قصه پیامبران نیست، مانند مباحث مربوط به «آغاز
آتش پرستیدن» در قصه ۹۰، اصل چهودی، اصل ترسایی،
اصحاب الفیل و نظایر آن، که با آنکه به پیامبری خاص مربوط نیست، در جزء مباحثی است که جای طرح آن همین کتاب است و اطلاع بر آنها نیز به اندازه آگاهی بر داستان پیامبران مورد نیاز است.
بعضی قصههای کتاب نیز ناقص مانده است. گاه مولف ادعا کرده که قصهای را گفته یا خواهد گفت، اما آن قصه در کتاب نمیآید. گاه نیز یک قصه خود ناقص و ناتمام است مثلا قصه بیست و سوم (
مولود اسماعیل ) و قصه بیست چهارم (
ذبح اسماعیل) ناقص مینماید و با آنکه عنوان قصه اخیر به صراحت ذبح اسماعیل است، در آن فقط درباره اختلاف اعراب و
یهود در مورد شخص ذبح شده بحث میشود. و در همین قصه میگوید: «بعضی گویند که چهار
ماه اسماعیل را آنجا (مکه) بود و قصه ذبح جای دیگر گفته شده است مستوفی تر»
اما چنین قصه در جایی گفته نشده است. قصه بیست و سوم هم از هفت سطر
تجاوز نمیکند و ممکن است احتمال داد که ناتمام مانده است و باید قصه ذبح اسماعیل در همین جا آمده باشد که یا مولف آن را نیاورده (و این احتمال بعید است زیرا در قصه دیگر تصریح به نقل آن میکند) و یا آنکه نسخه ناقص است و افتادگی دارد. گاه نیز در متن چنین مینماید که سطری یا بیشتر محذوف است: در صفحه ۲۸۵ چنین ذکر شده: و به قصهها آمده است که هفت چیز در عالم، دیوان ساختهاند... یکی گرمابه... پنجم از کوه
سنگ بریدن و دو چیز دیگر ذکر نشده است.
و گاهی هم جمله ناقص و ناتمام است: «و بی گناهی من آنگاه معلوم شود که از آن زنان که در روز
ضیافت زلیخا دشتهایش ببریدند»
در اینجا جمله بی آنکه متممی داشته باشد به پایان میرسد و جملهایی دیگر غیر مربوط بدان آغاز میشود. در مواردی سخت معدود نیز مشکلاتی حل نشده به نظر میرسد که ظاهرا منشا آن نسخه اساس است: «
نوح ... نهصد و پنجاه سال... دعوت کرد... درین مدت هفتاد تن بگرویدند.»
اما کتاب با وجود این نقائص جزئی و قابل اغماض. چه از لحاظ نثر و مختصات سبکی و قدمت
تاریخ نگارش و چه از نظر ایجاز در کلام و پیراسته بودن از حشوها و زواید بسیار قابل ملاحظه است و بسیار
لغت و ترکیبات نادر و استعمالهای
بدیع در آن وجود دارد که
حق بود آقای یغمایی در مقدمه کتاب بدانها اشاره میکردند و چون این کار انجام نیافته و قدر این کتاب و ارزش آن از نظر دستور و سبک شناسی مجهول مانده است. همچنین کتاب حاوی نوادر لغات میباشد که برخی از آنها از این قبیلند: خروه
خروس (پس به کوه لبنان شد و چهر
مرغ بیاورد: بط و
طاووس و
زاغ و خروه)
گریختپای گریز پا (راست گفتند خداوندان تو که او گریختپای است)
آسمانه سقف
آزادی شکر و سپاس
خواردن خوردن
شکالیدن سگالیدن و اندیشیدن
ریزیدن ریختن
و...
مصحح در مقدمه مینویسد: «با اهتمام و استقصائی که بکار رفت از مولف این کتاب و
عصر او اطلاعی قطعی تحصیل نشد و برای طبع کتاب از تصویر در نسخه خطی کتابخانه پاریس و کتابخانه نافذپاشا در اسلامبول استفاده کردهاند». «در هنگام چاپ این کتاب، سه نسخه دیگر ظاهرا از مولفین دیگر در موضوع داستانهای
پیامبران بدست افتاد که از آنها نیز استفاده شد» و سپس آن سه نسخه را به اجمال شناساندهاند. مصحح در ذیل صفحه ۱۵ مقدمه این عبارت را از «فلیکس تاور مستشرق معروف چکوسلواکی» در وصف نسخه نافذ پاشا نقل کردهاند: «قدیمترین کتاب فارسی از این نوع، تالیف ابو اسحق ابراهیم بن منصور بن خلف النیشابوری است. پنج نسخه این کتاب در کتابخانههای استانبول با انشاهای مختلف دیده میشود». فهرست مطالب در ابتدای کتاب و فهرست اعلام اشخاص، امم و قبائل و اماکن در انتهای آن آمده است.
نرم افزار مشکات الانوار، مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی.