قسم به ستارگان
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
قسم به ستارگان به یکی از
موارد قسم در قرآن اطلاق میشود.
قرآن کریم در چهار آیه به «ستارگان»
سوگند یاد کرده است:
(فلا
اقسم بالخنس الجوار الکنس)؛ «سوگند به ستارگان بازگردنده که در مکان خود به گردش آیند».
«خنس» جمع «خانس» از ماده «خنس» در اصل به معنی انقباض و باز گشت و پنهان شدن است، و
شیطان را از این جهت «خناس» میگویند که خود را مخفی میکند، و هنگامی که نام خدا برده شود منقبض میشود همان گونه که در
حدیث آمده است: «الشیطان یوسوس الی العبد فاذا ذکر الله خنس؛ شیطان پیوسته بندگان خدا را وسوسه میکند و هنگامی که خدا را یاد کنند بر میگردد».
«جوار» جمع «جاریه» به معنی رونده سریع است. «کنس» جمع «کانس» از ماده «کنس» به معنی مخفی شدن است و «کناس» به لانه
پرندگان و مخفیگاه آهوان و
حیوانات وحشی گفته میشود.
در اینکه منظور از این سوگندها چیست بسیاری از مفسران معتقدند که اشاره به پنج ستاره سیاره
منظومه شمسی است که با چشم غیر مسلح دیده میشود (
عطارد ،
زهره ،
مریخ ،
مشتری ، و
زحل ).
توضیح اینکه اگر در چند
شب متوالی چشم به
آسمان بدوزیم به این معنی پی میبریم که ستارگان آسمان دستجمعی تدریجا طلوع میکنند و با هم غروب مینمایند بی آنکه تغییری در فواصل آنها به وجود آید، گویی مرواریدهایی هستند که روی یک پارچه سیاه در فواصل معینی دوخته شدهاند، و این پارچه را از یک طرف بالا میآورند و از طرف دیگر پایین میکشند، تنها پنج
ستاره است که از این قانون کلی مستثنا است، یعنی در لابلای ستارگان دیگر حرکت میکند گویی پنج مروارید ندوخته روی این پارچه آزاد قرار گرفتهاند، و در لابلای آنها میغلطند!
اینها همان پنج ستاره بالا است که عضو خانواده منظومه شمسی میباشد، و حرکات آنها به خاطر نزدیکیشان با ما است، و گرنه سایر
ستارگان آسمان نیز دارای چنین حرکاتی هستند اما چون از ما بسیار دورند ما نمیتوانیم حرکات آنها را احساس کنیم، این از یکسو.
از سوی دیگر: توجه به این نکته لازم است که علمای هیئت این ستارگان را «نجوم متحیره» نامیدهاند زیرا حرکات آنها روی خط مستقیم نیست، و به نظر میرسد که مدتی سیر میکنند بعد کمی بر میگردند، دو مرتبه به سیر خود ادامه میدهند که درباره علل آن در علم هیئت بحثهای فراوانی شده است.
آیات فوق ممکن است اشاره به همین باشد که این ستارگان دارای حرکتند (الجوار) و در سیر خود رجوع و باز گشت دارند (الخنس) و سرانجام به هنگام طلوع سپیده صبح و
آفتاب مخفی و پنهان میشوند، شبیه آهوانی که شبها در بیابانها برای به دست آوردن طعمه میگردند، و به هنگام روز از
ترس صیاد و حیوانات وحشی در «کناس» خود مخفی میشوند (الکنس).
این احتمال نیز وجود دارد که منظور از «کنس» پنهان شدن آنها در شعاع
خورشید است، به این معنی که به هنگام گردش در اطراف خورشید گاه به نقطهای میرسند که در کنار خورشید قرار میگیرند و
مطلقا پیدا نیستند که
علماء نجوم از آن تعبیر به «احتراق» میکنند، و این نکته لطیفی است که با توجه و دقت در وضع این ستارگان روشن میشود.
بعضی نیز «کنس» را اشاره به قرار گرفتن این ستارگان در برجهای آسمانی میدانند که شباهت به پنهان شدن آهوان در لانه هایشان دارد.
در حدیثی از امیر مؤ منان نیز آمده است که در
تفسیر این آیات فرمود: هی خمسة انجم: زحل، و المشتری و المریخ، و الزهره، و عطارد: (آنها پنج ستارهاند: زحل و مشتری و مریخ و زهره و عطارد).
(و النجم اذا هوی)؛ «سوگند به ستاره چون فرود آید».
برخی از مفسران «نجم» را اسم جنس میدانند که شامل همه ستارگان میشود. نظریه دیگر این است که «نجم» ستاره مخصوصی به نام «ثریا» است.
(فلا
اقسم بمواقع النجوم وانه
لقسم لو تعلمون عظیم)؛ «سوگند به مواقع نزول ستارگان! و اگر بدانید،
سوگند بسیار بزرگی است».
بیشتر مفسران «مواقع نجوم» را به محل
طلوع و
غروب ستارگان تفسیر کردهاند.
(والسماء والطارق وما ادراک ما الطارق النجم الثاقب)؛ «سوگند به
آسمان و طارق! و چگونه توانی طارق آسمان را بدانی؟ طارق همان ستاره درخشان است».
در
تفسیر این آیات، همه مفسران در اصل سوگند به ستارگان اتفاق نظر دارند و طارق را به ستارهای درخشان تفسیر کردهاند؛ زیرا ادامه آیه میفرماید: (النجم الثاقب) که به معنای ستاره درخشان است.
قسم خداوند به ستارگان متحرّك و بازگشتكننده به مسير قبلى خود:
فَلا
أُقْسِمُ بِالْخُنَّسِ الْجَوارِ الْكُنَّسِ.
قسم خداوند به ستارگان ناپديدشونده از نظرها، بر اثر
نور خورشید:
فَلا
أُقْسِمُ بِالْخُنَّسِ.
قسم خداوند به
ستارگان، هنگام
غروب:
وَ النَّجْمِ إِذا هَوى.
قسم خداوند به محلّ
طلوع و غروب ستارگان:
فَلا
أُقْسِمُ بِمَواقِعِ النُّجُومِ.
«مواقع النّجوم» بنا بر قولى، يعنى محلّ طلوع و غروب ستارگان.
قسم خداوند به مرتفعترين ستارهها:
وَ السَّماءِ وَ الطَّارِقِ النَّجْمُ الثَّاقِبُ.
قسم به نظام طلوع و غروب ستارگان، سوگندى بزرگ و قابل توجّه:
فَلا
أُقْسِمُ بِمَواقِعِ النُّجُومِ وَ إِنَّهُ
لَقَسَمٌ لَوْ تَعْلَمُونَ عَظِيمٌ.
قسم خداوند به
ستاره ثریّا، هنگام غروب كردنش:
وَ النَّجْمِ إِذا هَوى.
مقصود از «نجم» بنا بر قولى، ستاره ثريّا است.
قسم خداوند به
ستاره زحل، درباره
نازل شدن قرآن، به وسيله
جبرئیل:
۱. فَلا
أُقْسِمُ بِالْخُنَّسِ الْجَوارِ الْكُنَّسِ إِنَّهُ لَقَوْلُ رَسُولٍ كَرِيمٍ.
از اصبغ بن نباته از
علی علیهالسلام درباره «فلا ۲.
اقسم بالخنّس» روايت شده است كه -
خنس- پنج ستاره است: زحل، عطارد، مشترى، بهرام، زهره.
۳. وَ السَّماءِ وَ الطَّارِقِ النَّجْمُ الثَّاقِبُ.
بنا بر قولى، مقصود، ستاره زحل است.
قسم خداوند به
ستاره زهره، براى
نزول قرآن، به وسيله جبرئيل:
فَلا
أُقْسِمُ بِالْخُنَّسِ إِنَّهُ لَقَوْلُ رَسُولٍ كَرِيمٍ.
قسم خداوند به
ستاره طارق، جهت تأكيد بر وجود مراقبانى براى
انسان:
وَ السَّماءِ وَ الطَّارِقِ إِنْ كُلُّ نَفْسٍ لَمَّا عَلَيْها حافِظٌ.
قسم خداوند به
ستاره عطارد، براى نزول
قرآن، به وسيله جبرئيل:
فَلا
أُقْسِمُ بِالْخُنَّسِ إِنَّهُ لَقَوْلُ رَسُولٍ كَرِيمٍ.
«خنّس» پنج ستاره است: زحل، مشترى، مرّيخ، زهره وعطارد.
قسم خداوند به
ستاره مرّیخ، براى نزول
قرآن، به وسيله جبرئيل:
فَلا
أُقْسِمُ بِالْخُنَّسِ إِنَّهُ لَقَوْلُ رَسُولٍ كَرِيمٍ.
سوگند خداوند به
ستاره مشتری:
فَلا
أُقْسِمُ بِالْخُنَّسِ.
قسم خداوند به ستارگان، براى بيان تأكيدى مراقبت از
انسان و افكار و كردار او:
وَ السَّماءِ وَ الطَّارِقِ إِنْ كُلُّ نَفْسٍ لَمَّا عَلَيْها حافِظٌ.
قسم خداوند به
ستارگان مرتفع و نمايان، جهت بيان
نفرین قطعى به
اصحاب اخدود:
وَ السَّماءِ ذاتِ الْبُرُوجِ قُتِلَ أَصْحابُ الْأُخْدُودِ.
قسم خداوند به ستارگان، براى تأكيد بر
ابلاغ قرآن، به وسيله فرستادهاى بزرگوار (
جبرئیل):
فَلا
أُقْسِمُ بِالْخُنَّسِ الْجَوارِ الْكُنَّسِ إِنَّهُ لَقَوْلُ رَسُولٍ كَرِيمٍ.
قسم خداوند به ستارهها، براى بيان دميده شدن
نفخه اوّل و دوم، در
قیامت:
وَ السَّابِحاتِ سَبْحاً فَالسَّابِقاتِ سَبْقاً يَوْمَ تَرْجُفُ الرَّاجِفَةُ تَتْبَعُهَا الرَّادِفَةُ.
فرهنگنامه علوم قرآنی، برگرفته از مقاله«قسم به ستارگان». مرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۲۳، ص۲۸۴، برگرفته از مقاله «موارد قسم خدا (ستاره)».