قذی (مفرداتنهجالبلاغه)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
قَذى (به فتح قاف) از
واژگان نهج البلاغه به معنای تراشه، دانهگاه، خار و نحو آن است.
حضرت علی (علیهالسلام) درباره
صبر خویش بر غصب خلافت و ... از این واژه استفاده نموده است.
قَذى به معنای تراشه، دانهگاه، خار و نحو آن است.
در
اقرب الموارد گوید: قذی آن است که در
چشم و در
شراب افتد، مانند
کاه و غیره.
امام (صلواتاللهعلیه) درباره صبر خویش بر غصب خلافت فرموده است:
«فَصَبَرتُ وَفي الْعَيْنِ قَذىً، وَفي الحَلْقِ شَجاً، أرى تُرَاثي نَهْباً.»«صبر کردم در حالی که گویی در چشمم تراشه و در گلویم
استخوان مانده بود، میدیدم که میراثم (
خلافت) غارت میشود.»
(شرحهای خطبه:
)
در
حکمت ۲۱۳ فرموده است:
«أَغْضِ عَلَى الْقَذَى وَالاَْلَمِ تَرْضَ أَبَداً» (چشم خود را بر خاشاک و رنجها فرو بند تا هميشه راضى باشى.)
(شرحهای حکمت:
)
و نیز فرموده است:
«وَأَغْضَيْتُ عَلَى القَذَى» «چشمهاى پر از خاشاک را فرو بستم»
(شرحهای خطبه:
)
درباره مردگان فرموده است:
«فَلَوْ مَثَّلْتَهُمْ بِعَقْلِكَ... لَرَأَيْتَ أَشْجَانَ قُلُوب، وَأَقْذَاءَ عُيُون، لَهُمْ فِي كَلِّ فَظَاعَة صِفَةُ حَال لاَ تَنْتَقِلُ» «اگر اهل قبور را در
عقل خویش تصوّر کنی... غمهای قلبها خواهی دید و خارهای چشم، برای آنها در هر هولناکی حالتی دائم هست.»
(شرحهای خطبه:
)
این ماده چهار بار در
نهج البلاغه آمده است.
•
قرشی بنابی، علیاکبر، مفردات نهج البلاغه، برگرفته از مقاله «قذی»، ج۲، ص۸۴۸.