• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

قتل فرزندان (قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



کشتن فرزند، از بیم تنگدستی و فقر جایز نیست و بلکه حرام است و در آیات قرآن کریم از آن نهی شده است.



«کشتن فرزند، از بیم تنگدستی و فقر حرام می‌باشد:
«قل تعالوا اتل ما حرم ربکم علیکم... ولا تقتلوا اولـدکم من املـق نحن نرزقکم وایاهم...؛ بگو: بیایید آنچه را پروردگارتان بر شما حرام کرده است برایتان بخوانم ... و فرزندانتان را از (ترس) فقر، نکشید! ما شما و آنها را روزی می‌دهیم ...»
«ولا تقتلوا اولـدکم خشیة املـق...؛ و فرزندانتان را از ترس فقر، نکشید! ...»

از این آیات بر می‌آید که عرب‌های دوران جاهلی نه تنها دختران خویش را به خاطر تعصب‌های غلط زنده به گور می‌کردند بلکه پسران را که سرمایه بزرگی در جامعه آن روز محسوب می‌شد، نیز از ترس فقر و تنگدستی به قتل می‌رسانیدند خداوند در این آیه آنها را به خوان گسترده نعمت پروردگار که ضعیف‌ترین موجودات نیز از آن روزی می‌برند توجه داده و از این کار باز می‌دارد. با نهایت تاسف این عمل جاهلی در عصر و زمان ما در شکل دیگری تکرار می‌شود، و به عنوان کمبود احتمالی مواد غذایی روی زمین، کودکان بی گناه در عالم جنینی از طریق کورتاژ به قتل می‌رسند. گرچه امروز برای سقط جنین دلائل بی‌اساس دیگری نیز ذکر می‌کنند، ولی مساله فقر و کمبود مواد غذایی یکی از دلائل عمده آن است. اینها و مسائل دیگری شبیه به آن، نشان می‌دهد که عصر جاهلیت در زمان ما به شکل دیگری تکرار می‌شود و جاهلیت قرن بیستم حتی در جهانی وحشتناک‌تر و گسترده‌تر از جاهلیت قبل از اسلام است.


کشتن فرزندان جایز نمی‌باشد، بلکه حرام است:
«... ولا تقتلوا اولـدکم من املـق...؛ و فرزندانتان را از (ترس) فقر، نکشید! ما شما و آنها را روزی می‌دهیم ...»
«ولا تقتلوا اولـدکم خشیة املـق نحن نرزقهم وایاکم ان قتلهم کان خطــا کبیرا؛ و فرزندانتان را از ترس فقر، نکشید! ما آنها و شما را روزی می‌دهیم؛ مسلماً کشتن آنها گناه بزرگی است!»
«.. ولا یقتلن اولـدهن...؛ ... فرزندان خود را نکشند ...»
«واذا الموءودة سئلت• بای ذنب قتلت؛ و در آن هنگام که از دختران زنده به گور شده سؤال شود• به کدامین گناه کشته شدند؟!»


یکی از دردناکترین و وحشیانه‌ترین پدیده‌های عصر جاهلیت عرب پدیده (واد) است که در قرآن مجید مکرر به آن اشاره شده. گرچه بعضی معتقدند که این جنایت در همه قبائل عرب عمومیت نداشته، و تنها در قبیله کنده (یا بعضی از قبائل دیگر) بوده است، ولی مسلما مساله نادری نیز محسوب نمی‌شده، وگرنه قرآن با این تاکید و به طور مکرر، روی آن صحبت نمی‌کرد. ولی به هر حال این کار به قدری وحشتناک است که حتی موارد نادر آن، قابل دقت و بررسی است.
مفسران گفته‌اند: در جاهلیت عرب، هنگامی که وقت وضع حمل زن فرا می‌رسید، حفره‌ای در زمین حفر می‌کرد و بالای آن می‌نشست، اگر نوزاد دختر بود، آن را در میان حفره پرتاب می‌کرد، و اگر پسر بود، آن را نگاه می‌داشت، لذا یکی از شعرای آنها در همین زمینه با لحن افتخار آمیزی می‌گوید:
سمیتها اذا ولدت تموت و القبر صهر ضامن ذمیت
نام آن نوزاد دختر را به هنگام تولد تموت (یعنی می‌میرد در مقابل یحیی که مفهومش این است که زنده می‌ماند) گذاشتم! و قبر داماد من است که او را در بر گرفته و خاموش ساخته است!.
عامل پیدایش این جنایت، امور مختلفی بوده است از جمله: عدم ارزش زن به عنوان یک انسان در جامعه جاهلی. مساله فقر شدید که بر آن جامعه حاکم بوده، مخصوصا با توجه به اینکه دختران همانند پسران قادر بر تولید اقتصادی نبودند، و در غارتگری‌ها شرکت نداشتند. همچنین این فکر که در جنگ‌های فراوان قبیله‌ای آن روز، ممکن بود دختران به اسارت در آیند، و به اصطلاح نوامیس آنها به دست بیگانگان بیفتد و از این راه لکه ننگی بر دامنشان بنشیند، در این کار بی اثر نبود.
این عوامل چندگانه دست به دست هم داد، و پدیده وحشتناک واد و زنده به گور کردن دختران را به وجود آورده بود. با نهایت تاسف این مساله به اشکال دیگری در جاهلیت قرون اخیر نیز خودنمایی می‌کند، در شکل آزادی سقط جنین که به صورت قانونی در بسیاری از کشورهای به اصطلاح متمدن رواج یافته اگر عرب جاهلی بعد از تولد نوزادان را می‌کشت انسان‌های متمدن عصر ما آن را در شکم مادر می‌کشند!


در آیه شریفه از کشتن اولاد به جهت ترس از فقر و احتیاج، شدیدا نهی شده است و جمله: نحن نرزقهم و ایاکم، تعلیل همان نهی و در مقام مقدمه چینی برای جمله بعدی است که فرمود: ان قتلهم کان خطا کبیرا. و معنای آیه این است که فرزندان خود را از ترس این که مبادا دچار فقر و هلاکت شوید و به خاطر ایشان تن به ذلت گدایی دهید به قتل نرسانید، و دختران خود را از ترس اینکه گرفتار داماد ناجوری شوید و یا به جهت‌های دیگری مایه آبروریزی شما شود مکشید زیرا این شما نیستید که روزی اولادتان را می‌دهید، تا در هنگام فقر و تنگدستی دیگر نتوانید روزی ایشان را برسانید، بلکه مائیم که هم ایشان و هم شما را روزی می‌دهیم، آری کشتن فرزندان خطایی است بزرگ.
مساله نهی از فرزندکشی در قرآن کریم مکرر آمده، و این عمل شنیع در حالی که یکی از مصادیق آدم کشی است، چرا فقط این مصداق ذکر گردیده؟ می‌توان گفت که چون فرزندکشی از زشت‌ترین مصادیق شقاوت و سنگدلی است و جهت دیگرش هم این است که اعراب در سرزمینی زندگی می‌کردند که بسیار دچار قحطی می‌شد، و از همین جهت همین که نشانه‌های قحطی را می‌دیدند اول کاری که می‌کردند به اصطلاح برای حفظ آبرو و عزت و احترام خود!! فرزندان خود را می‌کشتند.
و در کشاف گفته: مقصود از فرزندکشی همان دخترکشی است که در عرب مرسوم بوده. ولیکن ظاهرا این حرف صحیح نباشد، زیرا مساله دخترکشی یک عنوان مستقلی است که آیات مستقل دیگری مخصوص نهی از آن و حرمت آن آمده، مانند آیه: و اذا الموؤدة سئلت بای ذنب قتلت، و آیه و اذا بشر احدهم بالانثی ظل وجهه مسودا و هو کظیم یتواری من القوم من سوء ما بشر به ا یمسکه علی هون‌ام یدسه فی التراب الا ساء ما یحکمون.
و اما آیه مورد بحث و امثال آن، به طور کلی از کشتن اولاد از ترس فقر و نداری نهی می‌کند، و داعی نداریم که اولاد را حمل بر خصوص دختران کنیم با اینکه اعم از دختر و پسر است، و نیز هیچ موجبی نیست که جملهک ایمسکه علی هون، را حمل بر ترس از فقر و فاقه کنیم، با اینکه می‌دانیم هون با فقر در معنا متغایرند.
پس حق مطلب همین است که بگوئیم از آیه مورد بحث کشف می‌شود که عرب غیر از مساله دخترکشی (واد) یک سنت دیگری داشته که به خیال خود با آن عمل هون و خواری خود را حفظ می‌کردند، و آن این بوده است که از ترس خواری و فقر و فاقه فرزند خود را (چه دختر و چه پسر) می‌کشته، و آیه مورد بحث و نظائر آن از این عمل نهی کرده است.


۱. انعام/سوره۶، آیه۱۵۱.    
۲. اسراء/سوره۱۷، آیه۳۱.    
۳. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۶، ص۳۳-۳۴.    
۴. انعام/سوره۶، آیه۱۵۱.    
۵. اسراء/سوره۱۷، آیه۳۱.    
۶. ممتحنه/سوره۶۰، آیه۱۲.    
۷. تکویر/سوره۸۱، آیه۸.    
۸. تکویر/سوره۸۱، آیه۹.    
۹. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۲۶، ص۱۷۷-۱۷۸.    
۱۰. زمخشری، محمود بن عمر، کشاف، ج۲، ص۶۶۴.    
۱۱. نحل/سوره۱۶، آیه۵۸-۵۹.    
۱۲. طباطبایی، سیدمحمدحسین، ترجمه المیزان، ج۱۳، ص۱۱۵.    



فرهنگ قرآن، مرکز فرهنگ و معارف قرآن، برگرفته از مقاله «قتل فرزندان».    




جعبه ابزار