قبیله بریچ
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
بَریچ (یا بریچی)، از قبایل پَشتون در جنوب
افغانستان، مانند قبیلههای مجاورش: تَرین و دُرّانی، جزئی از تیره شَرْخبونِ پشتونهای سَربانی است.
نسبشناسان، بریچ را به دو دسته مشخص داودزی (زهی/ زایی) و حسین زی، و این دو را، بترتیب، به پنج و شش دودمان اصلی تقسیم میکنند؛ هر چند که در حال حاضر فقط سه دودمان وجود دارد: بَدَلزی در میان داودزی؛ زَکوزی و منَدوزی در میان حسین زی.
دودمانهای گمشده ممکن است در
مهاجرت بزرگ تیره
شرخبون پشتون به شمال شرقی شرکت جسته و در آنجا هویّت خود را از دست داده باشند.
اگر چه قطعی نیست اما در میان هر دو قبیله بریچ و یوسف زی نام چندین دودمان (از جمله مَلی زی و دولت زی) دیده میشود. سه دودمان شیرانی، که هنوز به این نام شناخته میشوند، در بریچ مستحیل شدهاند.
در زمان
نادرشاه(حک: ۱۱۴۸ـ۱۱۶۰) مندوزیها سرکردگی
قبیله را از بدلزیها پس گرفتند و تا حدود ۱۳۲۰ سرکرده قبیله بودند.
بریچ قبیله کوچکی است، برآیند تخمینهای گذشته از جمعیّتِ بریچ ۵۰۰، ۲ تا سه هزار خانوار؛
چهار هزار خانوار
(۰۰۰، ۱۵ تن) با برآوردهای اخیر، که گرچه قطعی نیست اما میان ده تا بیست هزار تن تخمین زده میشود، سازگار نیست.
از لحاظ جغرافیایی، محل تجمع بریچ ناحیه شورابَک (شوراوَک) است؛ آنها در حاشیه شرقی صحرای ریگستان و در امتداد مسیر وسطای
رود لورا بیشتر جمعیت را تشکیل میدهند. بنا به روایات خودشان، این قبیله در
سده دهم از حاشیه مقابل صحرا به آن محل کوچ کرده است.
این
روایات با منابع سازگار است.
سه قریه بریچ، که در دره سفلای هیرمند باقی است، از آثار سکونتگاههای پیشین این قبیله به شمار میرود. یکی از این سه قریه، نزدیک خرابههای بُست و دو قریه دیگر (پَلالَک و لَندی که هر دو سکونتگاه زکوزیهاست) در پایین دیشو قرار دارد. باقیمانده قبیله در طول قرون پیوند نزدیک خود را با این قریهها حفظ کردهاند. از سوی دیگر، کوچهای تدریجی، ظاهراً در
قرن دوازدهم، از شورابک به سوی لورای سفلی صورت گرفته، و امروزه در اطراف و پایین نوشَکی در بلوچستان
پاکستان سه
تیره مندوزی یافت میشوند
که عده آنها در ۱۳۳۰ ش به حدود پنج هزار تن میرسید.
محل استقرار بریچ در منتهاالیه جنوبی قلمرو
پشتون و مرزهای بلوچنشین، به تماسهای متعدد با بلوچها و براهوییها ـ از جمله
ازدواج میان این قبایل و همچنین همگونشدن زبان یا حتی تبار آنان، بویژه در قسمتهای دورافتاده درههای هیرمند سفلی و لورای سفلی ـ انجامید. در قرن سیزدهم، مزدوران بریچ در قشون
خان کلات خدمت میکردند. مناسبات سنتی با قبایل پشتون همسایه غالباً با زد و خورد همراه بود. غالباً قبیله اَچکزی به منطقه بریچ حمله میبرد و میان آنها و قبیله پیشین تَرین بر سر آبهای لورا اختلاف بود.
بریچ در حال حاضر تنها قبیله پشتونی در جنوب
افغانستان است که کوچروی در آن معمول نیست. البته همانطور که معمول مردم ساکن حواشی صحراهاست، این قبیله به نوعی کوچ کوتاه مسافت در
فصل بهار دست میزدند.
در بعضی موارد نیز کوچهای کوتاه مدت تابستانی به ارتفاعات سَرلَت صورت میگرفت.
چون در مطالعات عشایری افغانستان در ۱۳۵۷ ش، درباره
ناحیه شورابک بررسی نشده است، اطلاعات تازه دیگری در دست نیست، اما احتمالاً زندگی شبانی از میان نرفته است.
قبیله بریچ هنوز هم گلههای بزرگ
شتر پرورش میدهد. این قبیله برای خود و مسافران کاروانهای راه
قندهار و ولایت سند،
شتر جمازه تربیت میکرد. فعالیت عمده بریچها کشاورزی آبی، خاصه کشت حبوبات، است.
مرتعها و مزرعهها اشتراکی و غیر قابل انتقال است.
ویش (تقسیم سالانه اراضی میان افراد قبیله) هنوز هم معمول است. مردان
زکوزی و مندوزی، در هر سنی، حق دارند که از
زمین سهم («خوله
ویش») ببرند، اما در میان بدلزیها این حق («ملاتَر
ویش») برای مردانی محفوظ است که بتوانند بجنگند؛
یعنی به دوازده سالگی، سنی که پسران پشتون برای نخستین بار تفنگ به دست میگیرند، رسیده باشند.
ویشی که امروزه بدان عمل میشود دستخوش تغییرات بسیاری شده است. در روستاهای بریچ در هیرمند سفلی، چندین
نسل است که سهم هر
خانواده تثبیت و موروثی شده است،
اما در ناحیه شورابک که اهالی محافظه کارترند، سهمها («آش
ویش») دیگر به رسم معمول به صاحبان
اسب تعلق نمیگیرد، زیرا در گذشته، به دلیل خصومتهای قبیلهای، استفاده از سوارکاران اهمیت سوق الجیشی داشت.
سر پناه سنتی بریچها نوعی کلبه حصیری («کُدِلَه») است که وصف آن در فرهنگ جغرافیایی
افغانستان آمده است.
(۱) پ رشاد، «بریچی اَو شوراوَک»، در شیخ بستان بریچ، کابل ۱۳۶۰ ش.
(۲) M Elphinstone، An acount of the kingdom of Caubul، London ۱۸۱۵، repr Graz ۱۹۶۹.
(۳) Hayat Khan، Hayat-e Afgan، tr H Priestley، Afghanisan and its inhabitants، Lahore ۱۸۷۴، repr ۱۹۸۱.
(۴) Historical and political gazetteer of Afghanistan، ed Ludwig W Adamec، Graz ۱۹۷۲-.
(۵) M Hotak، P taka ¤ zana، Eng tr H G Koshan، Kabul۱۳۵۸ s §/ ۱۹۷۹.
(۶) Russ tr D M Ludin، Kabul ۱۳۶۱ s §/۱۹۸۲.
(۷) R Hughes-Bullet، Baluchistan District Gazetteer Series IV: Bolan and Chagai، Karachi ۱۹۰۶، reproduced in Baluchistan through the ages، np، ۱۹۰۶، repr Quetta ۱۹۷۹، II.
(۸) M K § aja Ne`mat- Allah، Makzan-e afgan، trB Dorn، History of the Afghans، London ۱۸۳۶، repr London ۱۹۶۵، and Karachi ۱۹۷۶.
(۹) F Scholz، Belutschistan (Pakistan) Eine sozialgeographische Studie des Wandels in einem Nomadenland seit Beginn der Kolonialzeit، Gخttingen ۱۹۷۴.
(۱۰) P Snoy، "Ethnologische Feldforschung in Afghanistan"، Jahrbuch des Su «dasien-Instituts der Universitجt Heidelberg ۳ (۱۹۶۸-۱۹۶۹)؛
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، ج۱، ص۱۱۵۲، برگرفته از مقاله «قبیله بریچ».