قبیله برسخان
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
بَرْسْخان، نام قبیلهای ترک و شهری در آسیای مرکزی، در کرانههای جنوبی دریاچه ایسیق گول، که اکنون در
جمهوری قرقیزستان قرار گرفته است؛ در منابع قدیم اسلامی ظاهراً این نام به طایفهای از
ترکان نیز که در حوالی آن محل میزیستند نیز اطلاق شده است.
گردیزی نام این شهر را (بنا به روایتی افسانهگونه از فتوحات اسکندر) برگرفته از واژه پارسخان به معنی امیر پارس میداند.
کاشغری از این شهر با نام برسغان (یکی از شهرهای ناحیه چِگل) نام برده، و درباره وجه تسمیه آن، دو روایت یاد کرده است.
به روایت اول، برسغان نام یکی از پسران افراسیاب بوده که این شهر را بنا کرده، و نام خود را بر آن نهاده است؛ در روایت دوم نام این شهر منسوب است به شخصی به همین نام که رام کننده اسبان یکی از پادشاهان ایغور بوده، و در این جایگاه به سبب پاکیزگی هوایش اسبان پادشاه ایغور را رام میکرده است.
در پندنامه سبکتکین به پسرش محمود،
برسخان نام قبیلهای ترک در سرزمین ترکان آمده که سبکتکین از میان آن قبیله برخاسته است و در یک جنگ قبیلهای که میان برسخانیان و دیگر قبیله ترک، یعنی بخسیان درگرفته، به
اسارت درآمده، و به
بردگی فروخته شده است. در این پندنامه کوشش شده است تا ریشهای فارسی برای
برسخان معرفی شود.
ابن خردادبه،
قدامه بن جعفر و
ابن فقیه نام این محل را در آثار خود به صورت نوشَجان ضبط کردهاند و از دو نوشجان بالا و پایین نام بردهاند.
بَرْسْخان، یا بَرْسغان، محلی در آسیای مرکزی، در کرانههای جنوبی دریاچه ایسیق گول، در منطقهای به نام سِمیرِچ یا یِتی سو (سرزمین هفت رود)، که اکنون در
جمهوری قرقیزستان قرار گرفته است.
بارتولد به نقل از توماشک، نوشجان را تصحیف
برسخان، و این کلمه را با نام رود برسکائون (یکی از سرچشمههای نارین) نزدیک دانسته است.
به گفته قدامه، نوشجان بالا ناحیهای با ۴ شهر بزرگ و ۵ شهر کوچکتر بوده، و در یکی از این شهرها که در کنار دریاچه ایسیغ کول (ه م) واقع بوده، پادگانی وجود داشتهاست که در آن ۲۰هزار جنگجوی ترک مستقر بودهاند.
این شهر همان شهر
برسخان بوده است
که مؤلف
حدود العالم این
برسخان علیا (یعنی دورترین، در مقابل
برسخان سفلی در ماوراءالنهر) را با عنوان شهری آبادان و پر
نعمت بر کنار دریاچه ایسیغ کول یاد کرده است.
برسخان مهمترین مرکز و یکی از راههای بازرگانی با
چین بوده است.
از کسانی که در نخستین سدههای اسلامی از
برسخان گذشتند، ظاهراً عربی به نام سلام ترجمان بوده که به دستور
واثق خلیفه عباسی در حدود سالهای ۲۲۷- ۲۲۸ق/۸۴۲ -۸۴۳م از طریق
برسخان، طراز و
سمرقند به
خراسان رفته است.
به نوشته مؤلف حدود العالم
حاکم این شهر در سده ۴ق/۱۰م از ایل خلخ بوده است، ولی مردم آن هواخواه تغزغزها بودهاند. این شهر دارای بارویی ویران و
مسجد جامع و
بازار بوده است.
در سده ۵ق
برسخان در حاکمیت قراخانیان بوده، و در ۴۳۹ق/۱۰۴۷م امیرزادهای به نام بینالتکین (ینال تکین) بر آن
حکومت میکرده است
در سدههای ۶ -۷ق از
برسخان دیگری که در دو فرسنگی
بخارا بوده، نیز یاد شده است
و علمایی به آن شهر منسوبند که ملقب به
برسخی بودهاند، از آن جمله
ابوبکر منصور برسخی صاحب کتاب تاریخ بخارا و پسرش ابورافع العلاء را که از فقیهان
شافعی مذهب بوده است، میتوان نام برد.
(۱) علی ابن اثیر، الکامل فی التاریخ.
(۲) عبیدالله ابن خردادبه، المسالک و الممالک، به کوشش دخویه، لیدن، ۱۳۰۶ق/۱۸۸۹م.
(۳) احمد ابن فقیه، مختصر کتاب البلدان، به کوشش دخویه، لیدن، ۱۳۰۲ق/۱۸۸۵م.
(۴) بارتولد و و، گزارش سفر باستانشناسی به آسیای مرکزی، ترجمه مریم جبهداری، تهران، ۱۳۷۹ش.
(۵) بارتولد و و، گزیده مقالات تحقیقی، ترجمه کریم کشاورز، تهران، ۱۳۵۸ش.
(۶) حدود العالم، به کوشش منوچهر ستوده، تهران، ۱۳۴۰ش.
(۷) عبدالکریم سمعانی، الانساب، به کوشش عبدالله عمر باوردی، بیروت، ۱۴۰۸ق/ ۱۹۸۸م.
(۸) محمد شبانکارهای، مجمع الانساب، به کوشش هاشم محدث، تهران، ۱۳۶۳ش.
(۹) قدامة بن جعفر، الخراج، به کوشش محمدحسین زبیدی، بغداد، ۱۹۷۹م.
(۱۰) عبدالحی گردیزی، زین الاخبار، به کوشش عبدالحی حبیبی، تهران، ۱۳۴۷ش.
(۱۱) محمد مقدسی، احسن التقاسیم، به کوشش دخویه، لیدن، ۱۹۰۶م.
(۱۲) یاقوت حموی، معجم البلدان.
(۱۳) Barthold W W, Sochineniya, Moscow, ۱۹۶۵.
(۱۴) Kashghari M, Divan O - l C gat-it-t O rk, tr B Atalay, Ankara, ۱۹۸۶.
(۱۵) Krachkovski o I Yu, Izbrannye sochineniya, Moscow/Leningrad ۱۹۵۷.
دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «برسخان»، شماره۴۷۴۶. دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، ج۱، ص۹۵۹، برگرفته از مقاله «برسخان».