قاعده فراغ
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
قاعدۀ فراغ از
قواعد فقهی به معنای حکم به صحّت عملی که درستی
آن مشکوک است، بعد از فارغ شدن از
آن عمل، را گویند.
قاعدۀ فراغ از قواعد مهم و مشهور فقهی است.
از
آن در باب
صلات و نیز کتب قواعد فقهی سخن گفتهاند. برخی نیز رسالۀ مستقلی در خصوص
آن نگاشتهاند.
آیا قاعدۀ فراغ
اصلی عملی است که وظیفۀ
انسان را هنگام
شک بیان میکند یا آنکه از
امارات است و متکفل بیان حکم واقعی میباشد؟ مسئله اختلافی است.
در
فقه از دو قاعدۀ فراغ و
تجاوز در کنار هم یاد میشود. آیا این دو قاعده در اصل یکیاند یا هر کدام قاعدهای مستقل و جدا از دیگری است؟ دیدگاهها مختلف است.
برخی در تفاوت دو قاعده گفتهاند: قاعدۀ فراغ ناظر به شک در صحّت تمامی عمل پس از فراغ از
آن است، مانند شک در صحّت
نماز پس از فراغت از
آن، لیکن قاعدۀ تجاوز ناظر به شک در انجام دادن جزء پیشین پس از دخول در جزء بعدی است، مانند شک در به جا آوردن
رکوع پس از رفتن به
سجده را گویند.
برخی دیگر گفتهاند: شک یا در صحّت آنچه انجام گرفته میباشد با علم به انجام دادن
آن، خواه
مشکوک تمامی عمل باشد یا بخشی از
آن، و یا در به جا آوردن عمل، نه صحّت
آن. در فرض نخست، قاعدۀ فراغ جاری و حکم به صحت همۀ عمل و یا جزء
آن میشود و در فرض دوم، قاعدۀ تجاوز جاری و حکم به انجام گرفتن جزء
مشکوک میگردد.
تفاوت قاعدۀ فراغ و
اصل صحّت این است که محل جریان قاعدۀ فراغ، عمل
مشکوک خود فرد است، لیکن محل جریان قاعدۀ صحّت، عمل
مشکوک دیگری است. البته این تفاوت بنابر قول به عدم جریان قاعدۀ صحّت در عمل خود فرد است. ضمن آنکه قاعدۀ فراغ به شک بعد از پایان عمل اختصاص دارد، اما اصل صحت هنگام شک در صحّت عمل در اثنای عمل نیز جاری میشود. البته این تفاوت بنابر قول به عدم جریان قاعدۀ فراغ در اثنای عمل است.
قاعدۀ فراغ در تمامی
عبادات و
معاملات کاربرد دارد.
بنابراین، چنانچه بعد از فراغ از عمل مرکب دارای اجزا، شک کند که
آن را درست انجام داده است یا نه، بنا را بر صحّت
آن میگذارد، خواه منشا شک، صحیح به جا آوردن جزئی از اجزای عمل باشد یا شرطی از شرایط
آن.
از برخی نقل شده که قاعدۀ فراغ در شرایط جاری نمیشود.
چنانچه پیدایی شک در اثنای عمل و شک در جزئی از اجزا باشد، در صورتی که پیدایی شک بعد از دخول در جزء بعدی باشد، قاعدۀ تجاوز جاری میشود، اما اگر قبل از دخول در جزء بعدی باشد، در جریان قاعده فراغ اختلاف است.
اگر شک در اثنای عمل و
مشکوک شرطی از شرایط باشد، مانند آنکه شک کند هنگام خواندن اجزای پیشین نماز، رو به
قبله بوده است یا نه، جریان قاعدۀ فراغ اختلافی است. برخی تفصیل داده و گفتهاند: چنانچه شرط از شرایطی باشد که محلّ
آن قبل از عمل است، قاعدۀ تجاوز جاری میشود، اما اگر از شرایطی باشد که مقارن و همراه عمل است، دو فرض متصور است: نخست اینکه وجود شرط نسبت به اجزای پیشین
مشکوک و نسبت به زمان حال معلوم و محرز باشد، مانند اینکه هم اکنون رو به قبله است، اما نسبت به اجزای قبلی رو به قبله بودنش
مشکوک میباشد. در این فرض قاعدۀ فراغ جاری میشود. فرض دوم اینکه وجود شرط نسبت به زمان حال نیز
مشکوک باشد. در این صورت، قاعدۀ فراغ جاری نمیشود، مگر آنکه شرط از شرایطی باشد که تنها در صحّت اجزا معتبر است، نه زمانهایی که میان اجزا فاصله میافتد، مانند استقرار و طمانینه در حال نماز. چه اینکه در این صورت، چنانچه شک قبل از داخل شدن در جزء بعدی عارض شود، قاعدۀ فراغ جاری میشود.
۱) احراز عنوان عمل: جریان قاعدۀ فراغ منوط به احراز عنوان عمل است، بنابراین، چنانچه کسی شک کند آنچه به جا آورده
نماز ظهر بوده یا
عصر، قاعدۀ فراغ جاری نمیشود.
۲. احتمال التفات: آیا در جریان قاعدۀ فراغ، احتمال اینکه هنگام عمل، به صحیح انجام دادن
آن التفات داشته، شرط است یا نه؟ اختلاف میباشد.
بنابر قول نخست، کسی که میداند گاهِ عمل التفات نداشته است، مانند اینکه میداند در حال
وضو از رساندن آب به زیر انگشترش غافل بوده است و صرفاً احتمال میدهد اتفاقی آب به زیر
آن رسیده باشد، قاعدۀ فراغ دربارۀ او جاری نمیشود، بر خلاف قول دوم.
۳. احتمال
غفلت و
سهو: برخی، قاعدۀ فراغ را تنها در جایی جاری دانستهاند که منشا شک احتمال غفلت و سهو باشد، نه احتمال ترک عمدی جزء یا شرط.
۴. دخول در غیر: آیا در جریان قاعدۀ فراغ همچون قاعدۀ تجاوز، دخول در غیر شرط است یا نه؟ مسئله اختلافی است.
بنابر قول نخست، در اینکه مراد از غیر چیست، دیدگاهها مختلف است که در قاعدۀ تجاوز گذشت.
بر اعتبار قاعدۀ فراغ به روایات متعددی که به مفاد قاعده اشاره دارند، استناد شده است. محتوای برخی از این روایات، عام، برخی تنها
طهارت و برخی دیگر تنها نماز است. بعضی از این روایات، گرچه در مورد خاص وارد شده، لیکن مشتمل بر کبرای کلی است که قاعدۀ کلی از
آن استفاده میشود.
علاوه بر روایات که عمده دلیل بر اعتبار این قاعدهاند، به
سیره عقلا و
عرف فی الجمله
و نیز
اجماع استناد شده است.
•
فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت (علیهمالسلام)، ج۶، ص۳۰۷.