فعالیت های امام حسین در مکه
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
امام حسین (علیهالسّلام) در روز سوم
شعبان سال شصت هجری وارد
مکه شد (در بعضی منابع، روز سوم شعبان را روز خروج امام از
مدینه دانستهاند که بسیار بعید به نظر میرسد.)
و در محلی به نام شعب علی نزول اجلال کرد
و تا هشتم
ذی الحجه این سال در این شهر اقامت داشت.
مدت چهار ماه و پنج روز اقامت ایشان در مکه، بیشترین مدت عمر
نهضت آن حضرت میباشد. محل اقامت
امام، ابتدا خیمه بزرگی بود که بیرون از خانههای مکه و به تعبیر خوارزمی در منطقه بالای مکه برپا شده بود. بعد از مدتی امام با دعوت
عبدالله بن عباس به خانه او که به «دارالعباس» معروف بود، نقل
مکان کرد و در آنجا ساکن شد.
انتخاب شهر مکه توسط امام حسین (علیهالسّلام) انتخاب سنجیدهای بود؛ زیرا
مکه حرم امن بود و احتمال تعرض از ناحیه دشمنان بسیار ضعیف بود. از طرف دیگر ورود امام به مکه، در آستانه موسم
حج بود و از این رو مکه، محل اجتماع
مسلمانان از سراسر قلمرو اسلامی و مناسبترین نقطه برای رساندن پیام به افکار عمومی بود. با ورود امام حسین (علیهالسّلام) به مکه، مردم گروه گروه خدمت ایشان شرفیاب میشدند و دیگر ابن زبیر را رها کردند. ابن زبیر نیز که بیشتر اوقات روز در کنار کعبه، به
نماز یا
طواف مشغول بود، دو روز پیاپی یا هر دو روز یک بار، نزد امام میآمد و پیوسته به او
مشورت میداد. اما وجود امام حسین در مکه بیشتر از همه برای او سنگین بود؛ زیرا میدانست تا امام در مکه حضور دارد، مردم مکه با او
بیعت نمیکنند؛ بلکه امام در نزد آنها عظیمتر است و همه از او
اطاعت میکنند.
نکته درخور توجه از مدت حضور حسین (علیهالسّلام) در مکه، استقبال مردم از آن حضرت است. اگرچه بیشتر مردم ساکن مکه از تیرههای
قریش بودند که به علت رقابتهای قبیلگی دیرینه، چندان میانه خوبی با خاندان
پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) نداشتند، ولی چنان که گذشت به سبب موقعیت مذهبی مکه و نزدیک شدن موسم حج، مردم از سایر سرزمینهای اسلامی در آن حضور داشتند. همچنین به دلیل شخصیت منفور
یزید، که بسیاری از مسلمانان با خلافت او موافق نبودند، امام با استقبال گرم مردم مواجه شد.
شیخ مفید میگوید: مردم مکه و کسانی که برای انجام
عمره در آنجا به سر میبردند و سایر مردم، خدمت ایشان میرسیدند.
ابوحنیفه دینوری مینویسد: مردم نزد حسین بن علی رفت و آمد میکردند و حلقه حلقه به دور او مینشستند.
ابن اعثم و خوارزمی برای توصیف نحوه استقبال مردم مکه از امام و خوش حالی آنان از ورود آن حضرت، تعبیر فرح شدید» را به کار بردهاند و افزودهاند که مردم،
صبح و
شب به نزد او میرفتند.
ابن اثیر مینویسد: وقتی حسین بن علی (علیهالسّلام) وارد مکه شد و استقرار یافت، اهالی آنجا به همراه کسانی که برای عمره آمده بودند و افراد مختلف از اطراف و اکناف، نزد او رفت و آمد میکردند.
ابن کثیر نیز مینگارد: مردم در مکه نزد حسین (علیهالسّلام) میرفتند و اطرافش مینشستند و سخن او را میشنیدند.
او پس از اشاره به حضور ابن زبیر و موقعیت خوب او میگوید:
اما با این حال او در نظر مردم، عظمت حسین را نداشت. مردم تنها به حسین تمایل داشتند؛ زیرا او سرور بزرگ، و پسر دختر پیامبر بود و آن روز در روی
زمین هیچ کس همتراز و هم شان او نبود؛ لکن حکومت یزید همواره با او خصومت و رقابت داشت. (و مع هذا کله لیس هو معظما عند الناس مثل الحسین، بل الناس انما میلهم الی الحسین لانه السید الکبیر، وابن بنت رسول الله صلیاللهعلیهوآلهوسلّم فلیس علی وجه الارض یومئذ احد یسامیه ولا یساویه، ولکن الدوله الیزیدیه کانت کلها تناوئه)
یکی از برنامههای روزمره امام در مکه، برپا داشتن
نماز جماعت بود.
وقتی
عمرو بن سعید (اشدق) والی مکه این استقبال و رفت و آمدها را به نزد امام دید، نامهای به یزید نوشت و در آن از نزول و استقرار امام و اهل بیتش در مکه و اجتماع و رفت و آمد مردم نزد ایشان گزارش کرد.
یکی از اقدامات حکومت
شام برای جلوگیری از قیام امام حسین (علیهالسّلام) در زمان اقامت آن حضرت در مکه، فرستادن نامه به بزرگان و شخصیتهای برجسته
جامعه آن روز، به ویژه
بنی هاشم بود. با این امید که بتوانند توسط آنها در تصمیم گیری امام تاثیر بگذارند. برای نمونه منابع تاریخی در اینباره، نامهای از یزید به
ابن عباس ثبت کردهاند. ابن سعد و ابن عساکر در اینباره نوشتهاند: یزید نامهای به عبدالله بن عباس نوشت و در آن از رفتن امام به مکه خبر داد و گفت: ما گمان میکنیم مردانی از مشرق نزد او رفتهاند و او را به طمع
خلافت انداختهاند. تو درباره آنان آگاهی و تجربه داری. اگر حسین چنین کرده است، رابطه خویشاوندی را شکسته و قطع کرده است و تو بزرگ خاندانت و کانون توجه آنان هستی، او را از کوشش برای ایجاد تفرقه
بازدار. یزید در پایان نامهاش، اشعاری را در این زمینه برای ابن عباسی و کسانی از قریش که در مکه و
مدینه بودند، اضافه کرده بود. ابن عباس در پاسخ نوشت: امیدوارم خروج حسین به سبب امری نباشد که خوشایند تو نیست. من نیز در امر خیرخواهی او نسبت به آنچه خداوند به وسیله آن ایجاد الفت میکند و آشوب و
فتنه را فرو مینشاند، کوتاهی نمیکنم.
سبط بن جوزی نامه یزید و پاسخ ابن عباس را مفصل آورده است و مفاد آن، قدری با گزارش گذشته فرق دارد.
ابن اعثم نوشته است: یزید نامهای همراه اشعاری به مردم مدینه و قریش، به ویژه
بنی هاشم نوشت. مردم مدینه چون آن نامه را دیدند، آن را به
امام حسین رساندند. چون امام حسین (علیهالسّلام) در نامه نگریست و دانست که از یزید بن معاویه است، در پاسخ آن، آیهای که گویای جدایی
اسلام از
کفر و تبری
متقابل پیامبر با کفار و منکران خداست، نوشت: بسم الله الرحمن الرحیم، و ان کذبوک فقل لی عملی و لکم عملکم انتم بریئون مما اعمل و آنا بری، مما تعملون،
«و اگر تو را تکذیب کردند، بگو کردار من برای خودم و کردار شما برای خودتان است شما از آنچه من میکنم، بیزارید و من (نیز) از آنچه شما میکنید، بیزارم».
از دیگر اقدامات مهم امام در این مدت، نامه نگاری به مردم
کوفه و
بصره و بعضی از شخصیتها، و نیز فرستادن سفیرانی به کوفه و بصره بود که در منابع تاریخی آمده است و اکنون به طور مفصل مورد بررسی قرار میگیرند.
پیشوایی، مهدی، مقتل جامع سیدالشهداء، ج۱، ص۴۷۹_۴۸۴.