فرهنگ لغات نهج البلاغه (کتاب)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کتاب «سیری در فرهنگ لغات
نهج البلاغه»، تالیف
کریم زمانی به
زبان عربی و
فارسی ، فرهنگنامه لغات
نهج البلاغه میباشد.
کتاب از این جهت که حالت فرهنگ نامه ی لغات در باب کتاب شریف
نهج البلاغه را دارد، کار با اهمیتی است که بر اساس
حروف الفبا ، لغات و جملات کتاب
نهج البلاغه را تا حرف حاء در خود جای داده است.
کتاب در شش فصل و از حرف الف تا حاء میباشد که هر حرف در یک فصل ارائه شده است.
مطالب بر اساس فرهنگ نامه و حروف الفبای فارسی چینش شده است که در هر مبحث هم کلمه عربی و هم معنای فارسی
لغت مورد نظر ذکر شده است.
فصل اول با حرف الف و (آ) شروع میشود. اولین بحثی که در این فصل به آن پرداخته شده، (آباء) است. مولف هنگام تشریح هر کلمه، به ریشه لغت نیز اشاره کرده و آن را شرح داده است و بعد شاهد مثالهای خود را از
نهج البلاغه آورده است؛ همانند:
«آباء
م. اب، ابو: پدر.
ر. ا ب و آباء در اصل، آباو بود. و او را به
همزه بدل کردند. اب، جزو اسماء سته است. رفعشان به واو، نصبشان به الف و جرشان به (ی) است.
و سلفت الآباء. خ ۱ ص۳۵
س ۱ و لقد کنا مع رسول الله صلیاللهعلیهوآلهوسلّم نقتل آباءنا. خ ۵۵ ص۱۴۴
س ۱ ا و لستم ابناء القوم و الآباء خ ۸۲ ص۱۹۰
س ۴ و اذکروا تیک التی آباؤکم خ ۸۸ ص۲۲۱
س ۹ و فی آبائکم الماضین تبصره خ ۱۰۵ ص۲۹۲
س ۱۲ ص۳۱۷
س ۷ لله آباؤکم خ ۱۹۴ ص۶۵۴
س ۱ و خ ۲۱۲ ص۶۹۴
س ۵ آباؤک و لا احد من بیتک. خ ۲۳۴ ص۸۱۵
س ۳ من آبائک و الصالحون من اهل بیتک ن ۳۱ ص۹۱۵
س ۳ ا بمصارع آبائک من البلی. ک ۱۲۶ ص۱۱۴۸
س ۴ موده الاباء قرابه بین الابناء ک ۳۰۰ ص۱۲۳۳
س ۲ من فاته حسب نفسه لم ینفعه حسب آبائه. ک ۳۷۸ ص۱۲۶۹
س ۷».
چنانکه ملاحظه میشود، در بیان مطالب از
علائم اختصاری نیز استفاده شده است.
فصل دوم اختصاص به حرف باء دارد همانند: «بائن:
جدا شونده.
ر. ب ی ن- بائن، اسم فاعل
مفرد مذکر از فعل اجوف یائی بان یبین است.
هونها بائن. خ ۶۴ ص۱۵۶
س ۲ و البائن لا بتراخی مسافه. خ ۱۵۲ ص۴۶۸
س ۵ و قاطنها بائن. خ ۱۸۷ ص۶۳۱
س ۴».
فصل سوم، حرف التاء را در خود جای داده است؛ همانند: «تاجروا
تجارت کنید، بازرگانی کنید، داد و ستد کنید. مص. متاجره
ر. ت جر- تاجروا، فعل امر جمع مذکر حاضر باب مفاعله است. فتاجروا الله. ک ۲۵۰ ص۱۲۰۰
س ۷».
در فصل چهارم، حرف الثاء قرار گرفته، مانند: «ثری تری و نمی،
خاک نمناک و زیر
زمین و یا خاکی که اگر تر گردانند، نچسبد.
ر. ث
ر ی و یطول فی الثری حلولها. مص. اثراء خ ۲۱۵ ص۷۱۳
س ۶ و اکلتهم الجنادل و الثری. خ ۲۱۷ ص۷۱۸
س ۱ و دفنت تحت الثری. ن ۴۱ ص۹۵۷
س ۱۴ امهاتک تحت الثری. ک ۱۲۶ ص۱۱۴۸
س ۵».
فصل پنجم، مربوط به حرف جیم میباشد. «جائر آن که از راه
حق میل کند، به راه
باطل ،
ستمکار ، جور کننده.
ر. جو
ر جائر عن قصد السبیل. خ ۱۷ ص۷۱
س ۴ جائرا عن قصد السبیل. خ ۱۰۲ ص۳۰۴
س ۴ یؤتی یوم القیامه بالامام. خ ۱۶۳ ص۵۲۶
س ۷ امام جائر ضل. خ ۱۶۳ ص۵۲۶
س ۴ عند امام جائر. ک ۳۶۶ ص۱۲۶۳
س ۱۰».
فصل ششم، حرف الحاء است؛ همانند: «
حارث کشاورز ،
برزگر ،
زارع . ج. حراث
ر.
ح ر ث- حارث، نعت فاعلی از حرث. معانی دیگر آن، جمع کننده،
کاسب ،
شیر ،
اسد . کل حارث مبتلی فی حرثه. خ ۱۷۵ ص۵۶۷
س ۱۱».
نرم افزار تاحضور، مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی.