فرقه زیدیه
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
زیدیه یكی از فرقههای اصلی
شیعه میباشد، پیدایش فرقه زیدیه به قرن دوم هجری باز می گردد، آنان پس از
امام حسین (علیهالسلام) زید
شهید فرزند امام زین العابدین (علیه
السلام) را امام می دانند و
امام سجاد (علیهالسلام) را تنها پیشوای
علم و
معرفت می شمارند.
اکثر نویسندگان زیدی بجای امام سجاد (علیه
السلام) حسن مثنی فرزند
امام حسن مجتبی (علیهالسلام) را امام خود می دانند.
و زید امام پنجم شمرده می شود و پس از وی فرزندش
یحیی بن زید و پس از وی
محمد بن عبدالله و
ابراهیم بن عبداللّه را امام می دانند (که همگی بر ضد خلفای اموی
قیام کردند و شهید شدند) بعد از آن کار زیدیه
انتظام نیافت تا اینکه
ناصر اطروش که از اعقاب برادر زید بود، در
خراسان ظهور کرد و در اثر تعقیب حاکم محل، از آنجا فرار کرده به سوی
مازندران که هنوز
مسلمان نشده بودند رفت و پس از سیزده سال تلاش عده زیادی را
مسلمان و به مذهب زیدیه در آورد، سپس به یاری آنان ناحیه
طبرستان را مسخّر ساخته و به امامت پرداخت و پس از وی اعقاب او تا مدتی در آن سامان امامت کردند.
شیخ مفید درمعرفی زیدیه مینویسد: «زیدیه به
امامت علی و حسن و حسین و زید
بن علی (علیهم
السلام) قائل هستند و نیز به امامت هر فاطمی كه به خود دعوت كند و در ظاهر عادل، اهل
علم و
شجاعت باشد و با او بر
شمشیر كشیدن برای جهاد بیعت شود.»
نهضت زید در اصل مورد تأیید امام باقر و امام صادق (علیه
السلام) بود. و بدین جهت آن دو امام به شیعیان خود به طور مخفیانه
توصیه می کردند که با زید
بیعت نمایند و عهد و پیمانی هم میان امام (علیه
السلام) و زید منعقد شده بود که مسلماً اگر زید پیروز می شد، به آن
عهد وفا و حکومت را تحویل امام معصوم (علیه
السلام) می داد، ولی بسیاری از شیعیان خیال می کردند رهبر نهضت
زید بن علی است که با شمشیر قیام و خروج کرده و مردم را به رضا از
آل محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) فرا می خواند و مقصود از آل
محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) هم خودش است. بدین جهت برخی از شیعیان که از مظالم امویان به تنگ آمده بودند، زید را امام واجب الاطاعة می دانستند و در مقابل این فکر انحرافی که به شدت گسترش می یافت کاری ساخته نبود چون امام باقر و امام صادق (علیهماالسلام) واقع امر را به خاطر رعایت
تقیه علناً نمی توانستند بگویند.
زید هم به خاطر حفظ جان امام عهد و پیمانی را که با امام بسته بود نمی توانست بگوید. بنابراین جلوی این فکر انحرافی گرفته نشد و باعث شد زیدیه پدید آید که خود زید در پیدایش آن کوچکترین نقشی نداشته و بعید نیست که عقیده به امامت او بعد از
شهادت دلیرانه اش پیدا شده باشد چون جایی دیده نشده که زید خود را امام نامیده باشد.
زید
بن علی، در بین سالهای ۷۵ تا۸۰ هجری متولد و در بین سالهای ۱۲۰ تا ۱۲۲ شهید شده است.
او در کوفه
اقامت گزید. سپس به
شام و در مجلس
هشام بن عبدالملک حاضر شد با او
مکابره کرد و پنج ماه زندانی شد و بعد از آن به مدینه و
عراق بازگشت در سال ۱۲۰ هجری چهل هزار تن از مردم
کوفه با او بیعت کردند، مردم را به کتاب و
سنت و
جهاد دعوت می کرد. فرمانروای
بصره و کوفه در زمان او،
یوسف بن عمر ثقفی بود. جنگ میان او و لشکریان اموی درگرفت، بعد از چند روز زید کشته شد، سر او را به دروازه
دمشق آویزان کردند، جسدش را در خاکروبه کوفه عریان بر دار کردند و بعداً سوزانیدند.
امام صادق (علیهالسلام) بسیار می فرمود: «خدا عمویم را
رحمت کند».
شیخ صدوق در کتاب
عیون اخبار الرضا (علیهالسلام) بابی به نقل روایات
ائمه معصوم (علیهمالسلام) در مدح و منقبت زید
اختصاص داده است. به عنوان نمونه
امام هشتم (علیه السلام) فرمودند:... زید
بن علی از دانشمندان آل محمد (صلیاللهعلیهوآله
وسلم) بود وی برای خشنودی
خدا خشمگین شد و با دشمنان خدا جهاد کرد، و در راه خدا به
شهادت رسید.
امام باقر (علیهالسلام) فرمودند: «ای زید مادری که تو را به
دنیا آورده است برگزیده است».
اصل
قیام و جهاد زید هم مورد تأیید ائمه (علیهم
السلام) بوده است.
دانشمندان
امامیه مثل
شیخ مفید و
شیخ بهائی و... توصیف زید کرده اند.
آثار علمی که به زید منسوب است عبارتند از: تفسیر غریب القران، الصفوة، رسالة ای علما الامة، مناسک الحج و مجموعه فقهی و حدیثی منسوب به وی بدست می آید که در مسایل
مبدأ و
معاد با عقاید امامیه هماهنگ است.
و
بطلان بعضی عقاید زیدیه دلیل بر انحراف زید
بن علی نمی شود.
کلام زیدیه از نظر روش، عقل گراست چنانکه از نظر اصول و مبادی کلامی نیز با کلام
عدلیه (امامیه و
معتزله) هماهنگ است و مهم ترین اصول عدلیه را قبول دارند:
الف- درباره صفات خبریه روش
تأویل دارند، مثلا یداللّه را به
نعمت و
قدرت تفسیر کرده اند، بر خلاف
اهل حدیث و
حنابله.
ب -رؤیت بصری خداوند را محال و مستلزم جسمانیت می دانند. (موافق امامیه اند)
ج-
عدل و
حکمت الهی را مثل امامیه قبول دارند. (خدا را عالم و بی نیاز می دانند)
د- در مورد جبر یا
اختیار انسانها می گویند:
خداوند خالق افعال بندگان نیست، چگونه خداوند آنان را به کاری که خود می آفرینند، امر کرده، و از کاری که قضای الهی به تحقق آن تعلق گرفته است نهی کند؟ (مطابق نظر مفوضه اند)
ه -خداوند فعل قبیح انجام نمی دهد و کسانی که
گناه کبیره انجام دهند فاسق اند نه کافر اند و نه مومن.
عقیده زیدیه درباره امامت بر خلاف دیدگاه شیعه است آنها معتقد اند که امام باید دارای ویژگیها ذیل باشد:
۱- از اولاد
فاطمه زهرا (علیهاالسلام) باشد. حسنی یا حسینی، چون پیامبر فرمود: «اَلْمَهدِی مِن وُلْدِ فاطمة»
۲-
عالم به
شریعت و
زاهد و
شجاع باشد تا از جهاد با دشمنان فرار نکند.
۳- آشکارا به دین خدا
دعوت کند و برای یاری
دین قیام مسلحانه کند. (مثل زید
بن علی) وجود چند امام در زمان واحد در کشورهای مختلف جایز است و گاهی هم زیدیه بدون امام بوده اند.
مجموعه فقهی و حدیثی که به
مسند امام زید معروف است، نخستین کتاب در
فقه و حدیث زیدیه است که علمای زیدیه بر آن شرح هایی زده اند که مفصل ترین آنها «الروض النظیر فی شرح مجموع الفقه الکبیر» تألیف قاضی
شرف الدین سیاغی است.
در عبادات زیدیان در بعضی از مسایل که مایه تمایز
شیعه و سنی است، روش شیعه را دارند، مانند: «حی علی خیر العمل» گفتن در
اذان، پنج بار
تکبیر گفتن در
نماز میت، نخوردن
ذبیحه (کشتار حیوان) نا
مسلمان، آنها به
حرمت زناشوئی با غیر زیدی معتقدند و
متعه (ازدواج موقت) را جایز نمی دانند؛ بنا به آنچه گفته اند، زیدیه در اصول مذاق معتزله و در فروع فقه مذاق
ابو حنیفه را دارند.
امر به معروف و نهی از منکر را
واجب و تقیه کردن را
حرام می دانند. برای ائمه خود قایل به معجزات و کرامات نیستند.
خود زیدیه به فرقه های ذیل منشعب شده که هر کدام در اصول و فروع عقایدی ویژه دارند:
جارودیّه،
سلیمانیه،
صالحیه،
بتریه،
ابرقیه و... تا نوزده فرقه ذکر کرده اند.
اسامی تنی چند از مشاهیر و دانشمندان زیدیه به قرار ذیل است:
۱-
احمد بن عیسی بن زید (۲۴۷۱۵۷ ه) کتاب وی امالی است بنام
رأب الصدع و مشتمل بر ۲۷۹۰ حدیث از
رسول اکرم (صلی الله علیه وآله) و
ائمه اهل بیت (علیهمالسلام) است.
۲-
القاسم الرسی (۲۴۶۱۶۹ ه) وی جد یحیی
بن الحسین مؤسس حکومت زیدیه در یمن است.
۳-
الامام الهادی (۲۹۸۲۴۵ ه) مؤسس حکومت زیدیه در یمن است، تألیفات زیادی دارد.
۴-
الحاکم الحبشی (۴۹۴۴۱۳) از اساتید جار اللّه زمخشری مفسر معروف است.
۵-
ابو سعید نشوان حمیدی (متوفای ۵۷۳ ه) از نوادر عصر خود در لغت و نحو و تاریخ بود.
۶-
عبداللّه بن حمزه (۶۱۴۵۶۱ ه) از نوادگان حسن مثنی پسر امام حسن مجتبی(علیه
السلام).
۷- المؤید باللّه (۷۴۹۶۶۹ ه) از نوادگان
امام جواد (علیه السلام)، کتاب
الطراز و
الانتصار از اوست.
۸-
احمد بن یحیی بن المرتضی (۸۴۰۷۶۴ ه) مؤلف کتاب
البحر الزخار برجسته ترین علمای زیدیه در فقه و
اصول است و در علوم عقلی و نقلی دارای تألیفات است.
۱ـ قیام یحیی
بنزید در
خراسان در سال ۱۲۶ ه.ق.
۲ـ قیام محمدبنعبدالله (
نفس زکیه) در مدینه در سال ۱۴۵ ه.ق. با ادعای مهدویت.
۳ـ قیام ابراهیم
بنعبدالله در بصره در سال ۱۴۵ ه.ق.
۴ـ قیام حسین
بنعلی (
شهید فخ) در مدینه در سال ه۱۶۹ ه.ق.
۵ـ قیام محمدبنابراهیم (
ابن طباطبا) در كوفه در سال ۱۹۹ ه.ق.
نخستين فرقههای زیدیه عبارت اند از:
پیروان ابی
جارود با این اعتقاد كه پیامبر تصریح بر
امامت علی، حسن و حسین (علیهم
السلام) به صورت وصفی و بدون ذكر اسم دارد؛ امامت از اولاد
فاطمه (سلاماللهعلیها) خارج نمیشود؛ شیخین كافرند.
پیروان
سلیمان بن جرید كه قائلند علی افضل صحابه بود و خطای صحابه از روی
اجتهاد بوده و لذا گناهكار نمیباشند؛
تبری از عثمان لازم است؛ جنگ كنندگان با علی (علیه
السلام) كافرند؛
بداء و تقیه جایز نیست؛ امامت در فرزندان فاطمه (
سلاماللهعلیها) منحصر نیست.
پیروان
حسن بن صالح كه معتقدند: علی (علیه
السلام) افضل صحابه و اولی به امامت است اما
بیعت با ابوبكر به خاطر رضایت
علی (علیهالسلام) خطا نبوده است؛ هر یك از فرزندان حسین قیام به شمشیر كند امام است؛
علم غیب امام نفی میشود؛ درباره عثمان باید سكوت كرد.
در قرن سوم فرقه هادویه، ناصریه و قاسمیه شكل گرفت كه عقاید نزدیك به امامیه بودند.
فرقه هادویه توسط یحیی
بنحسین در
یمن،
فرقه ناصریه توسط حسن
بنعلی در ایران و
فرقه قاسمیه توسط قاسم
بنابراهیم رسی در یمن پایه گذاری شدند.
۱- در مغرب:
ادریس بن عبدالله كه بعد از قیام شهید فخ به شمال
آفریقا گریخته بود، در سال ۱۷۲ ه.ق توانست دولت
ادریسیان را در مغرب پایهگذاری كند، اما این
حکومت چند سال بعد از ادریس با حكومت
فاطمیان مغرب مواجه شد. از سال ۳۰۵ ه.ق ادریسیان حكومتی نداشتند. سرانجام در سال ۳۷۵ ه.ق به تاریخ پیوستند.
۲- در ایران: با آمدن یحیی
بنعبدالله به
دیلم و تبلیغ امامت خویش
دیلمیان و مردم طبرستان با علویان آشنا شدند و بعد از شهادت او توسط عباسیان حسین
بنعلی (
داعی کبیر) در سال ۲۵۰ ه.ق با دعوت وبیعت مردم طبرستان،
آمل و
ساری را تصرف كرد و بیست سال بر شمال ایران حكومت كرد و سپس محمدبنزید و بعد از او حسن
بنعلی و فرزندان او تا قرن چهارم حكومت زیدیه را بر شمال ایران حفظ كردند و از قرن چهارم، به تدریج از قدرت زیدیان در شمال
ایران كاسته شد و سلسله حكومت آنها برچیده شد و با ظهور
صفویه كاملا از بین رفته و همه زیدیان به مذهب امامی گرویدند.
۳- در یمن: یحیی
بنحسین در سال ۲۸۴ ه.ق. در
صعده یمن با ترویج مذهب هادویه حكومت زیدی را تشكیل داد.بعد از در گذشت او در سال ۲۹۸ ه.ق تفكر زیدیه دچار افول شد و در سال ۴۴۴ ه.ق. حكومت زیدی از بین رفت. سپس در سال ۵۹۴ ه.ق. عبدالله
بن حمزه قیام نموده و حكومت را به دست آورد. تا قرن دهم حكومت در دست زیدیان بود.در قرن یازدهم یمن به دست عثمانیها افتاد. تا اینكه سقوط عثمانیها زمینه را برای حاكمیت احمد فرزند حمید الدین فراهم كرد.حكومت او نیز با كودتای
عبدالله سلال در سال ۱۳۸۵ ه.ق از بین رفته و حكومت
جمهوری بر پا شد.بعد از آن با اینكه ائمه زیدیه قدرت سیاسی خود را از دست داده بودند ولی
دین خود را حفظ نمودند.
اكنون نیز در یمن و منطقه
نجوان و جنوب كشور
عربستان مذهب زیدیه پیروانی زیادی دارد. با گسترش
وهابیت در جهان، در یمن نیز زیدیان، بیشتر گرایش
سلفیگری پیدا كردهاند و در اصول و عقاید نیز بیشتر به
اهل سنت و
مذهب شافعی روی میآورند ولی گروهی نیز هستند كه گرایش هادوی (كه شبیه به شیعه امامیه است) دارند.
اندیشه قم. سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «فرقه زیدیه»، تاریخ بازیابی ۹۵/۰۱/۱۶.