فَرَس (مفرداتنهجالبلاغه)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
فَرَس (به فتح فاء و راء) از
واژگان نهج البلاغه است اين ماده به معانى مختلف آمده است، مانند:
فَرْس (بر
وزن عقل) به معنى شكستن گردن و كشتن آمده است.
فِراسة (به كسر اوّل) حاذق و زيرک بودن و از ظاهر به باطن پىبردن است.
فَريسة به معنی طعمه
شیر است.
فَرَس (بر وزن شرف) به معنى
اسب است.
این واژه با معانی گوناگون در «
نهج البلاغه» به كار رفته است.
فَرَس:
اين ماده به معانى مختلف آمده است؛
فَرْس (بر وزن عقل) به معنى شكستن گردن و كشتن آمده است،
فِراسة (به كسر اوّل)
حاذق و زيرك بودن و از
ظاهر به
باطن پى بردن است.
فَريسة طعمه شير،
فَرَس (بر وزن شرف) به معنى اسب است.
فارس: اسب سوار، چاپكسوار و
شجاع را نيز گويند.
جمع آن
فرسان و
فوارس است.
برخی از مواردی که در «نهجالبلاغه» به کار رفته است، به شرح ذیل میباشد:
آن حضرت در یکی از نامه هایشان چنین به
معاویه می نویسند:
«فَإِنّي عَلَى التَّرَدُّدِ في جَوابِكَ، وَ الاسْتَِماعِ إِلَى كِتابِكَ، لَمُوَهِّنٌ رَأْيي، وَ مُخَطّىءٌ فِراسَتي.» «من در پى در پى جواب دادن به تو و گوش كردن به نامهات
رأی خودم را ضعيف و زيركى خودم را به
خطا منسوب مىدانم، (بهتر است به تو جوابى ندهم).»
در نامهای که به
مالک اشتر نوشته شده است چنین عبارتهایی آمده است:
«فِراساتِ الْوُلاةِ- فِراسَتِكَ.» «زیرکی مسئولان-زیرکی خودت.»
حضرت در وصف
اسلام فرموده اند:
«جامِعُ الْحَلْبَةِ، مُتَنافِسُ السُّبْقَةِ، شَريفُ الْفُرْسانِ.» «گرد آورنده اسبان اصيل است، پاداشش مرغوب و فراهم آورنده چاپكسواران است.»
و در مذمت يارانشان فرموده اند:
«أَما وَ اللهِ لَوَدِدْتُ أَنَّ لي بِكُمْ أَلفَ فارِس مِنْ بَني فِراسِ بْنِ غَنْم هُنالِكَ، لَوْ دَعَوْتَ، أَتاكَ مِنْهُمْ فَوارِسُ مِثْلُ أَرْمِيَةِ الحَميم.» «به خدا دوست دارم به جاى شما هزار چاپكسوار از
قبیله بنی فراس داشتم در آنجا اگر
دعوت مىكردى چابكسوارانى به طرف تو مىآمدند مانند ابرهاى تابستان»، رجوع شود به «رمى»
«
فراس بن غنم» نام شخصى است كه قبيله به نام او نامگذارى شده است.
عبارت:
«فَريسَةٌ لِصائِل.» که در یکی از خطبه ها آمده است به معنای «طعمهاى براى حملهكنندهاى.» است.
از این ماده چندین مورد در «نهجالبلاغه» آمده است.
•
بنایی، علیاکبر، مفردات نهج البلاغه، برگرفته از مقاله « فرس »، ج۲، ص۸۰۹.