فرجام ابوبکر
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
عبدالله ابن ابیقحافه، عثمان بن عامر بن عمرو، از تیره بنیتیم بن مرّه
بودند.
ابوبکر پس از دو سال و چهار ماه خلافت،
در بستر
بیماری افتاد و در حال
احتضار و کمهوشی، عمر را به جانشینی خود برگزید.
آوردهاند که چون ابوبکر، عمر را برای جانشینی خود در نظر گرفت، با برخی از بزرگان از جمله
طلحه ،
زبیر ،
سعد بن ابی وقّاص و دیگران
مشورت کرد و آنان وی را از چنین عملی بر حذر داشتند؛ امّا او خشمگین شد و بر تصمیم خود پای فشرد.
از
زید بن اسلم نقل است که ابوبکر از
عثمان خواست تا پیمان خلیفه بعد از او رابنویسد؛ ولی فرمان یافت که جای نام جانشین را خالی بگذارد و وی اسم مرد را وانهاد. ابوبکر در این هنگام بیهوش شد و عثمان خودسرانه نام عمر را در آنجا نوشت. ابوبکر چون به هوش آمد، پیمان را گرفت و نگاه کرد و در آن، نام عمر را دید. پرسید:چه کسی این را نوشته؟ عثمان گفت:من. گفت خدایت رحمت کند و پاداش خیر دهد. به خدا اگر خودت را مینوشتی، برای این کار اهل بودی.
ابوبکر بدینگونه تکلیف آینده جامعه اسلامی رامشخّص کرد و چون مردم به او اعتراض کردند، گفت:بهترین شما را خلیفه کردم.
ابوبکر در سال ۱۳ هجری در ۶۳ سالگی درگذشت؛
در حالیکه پدرش،
ابوقحافه هنوز زنده بود.
همسرش اسماء، وی را
غسل داد و عمر بر او نماز خواند و سپس کنار قبر پیامبر دفن شد.
برخی مرگش را بر اثر مسمومیت
و گروهی آن را طبیعی و در اثر مریضی و تب دانستهاند.
از ابوبکر فرزندانی ماند که نامدارترین آنها،
عایشه ، همسر رسولخدا است. وی در جریانهای سیاسی زمان خود، به ویژه عصر
امام علی (علیهالسلام) و در
جنگ جمل نقش آفرید. نام دیگر فرزند نامدار او، محمد است که از پیروان راستین امام علی (علیهالسلام) در دوران خلافت حضرت بود و دیگری عبدالرّحمن به شمار میرود.
ابوبکر از راویان پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم)
بود. وی ششماه پس از خلافت، همچنان در سنح منزل داشت و با تجارت زندگی میکرد؛
افزون بر این، برای او فضایل بسیاری را شمردهاند که با نظر در سند و نقد محتوایی آنها و نیز با توجّه به مجموعه واقعیتهای تاریخی، ودر نظر داشتن موقعیت سیاسی و پیامدهای آن و اینکه راوی بسیاری از آنها، عایشه دختر ابوبکر است، پذیرش آنها مشکل مینماید.
علاّمه امینی در نقد روایات فضیلتساز برای ابوبکر به سه نکته اشاره میکند:
۱. این دسته از روایات در
صحاح ستّه و سنن و مسانید قدیم وجود ندارد؛
۲. اگر این روایات صحیح بود، ابوبکر هرگز ابوعبیده را سزاوارتر از خود برای خلافت نمیدانست و او را بر خویش مقدّم نمیداشت؛
۳. ابوبکر در جریان خلافت، به هیچیک از آنها احتجاج نکرد؛ بلکه فقط به مسنتر بودن و همراهی خود با رسولالله در غار، بسنده کرد.
ذکر سخنیاز ابوبکر در بستر
احتضار به
عبدالرحمن بن عوف مناسب است. وی در بیان حال خویش گفت:در دنیا سه کار را انجام دادهام که کاش انجام نمیدادم و سه کار را ترک گفتهام که کاش چنین نمیکردم و کاش سه چیز را از پیامبر میپرسیدم. سه کاری که نباید انجام میدادم:کاش خانه
فاطمه (علیهاالسلام) را نمیگشودم؛ حتّی اگر برای
جنگ بسته بودند. کاش
ابن فجائه سلمی را نمیسوزاندم و کاش در روز
سقیفه کار را بهگردن یکیاز دو مرد (عمر وابوعبیده) میافکندم تا یکی از آنان امیر باشد و من وزیر... .
دائرةالمعارف قرآن کریم، برگرفته از مقاله«ابوبکر».