فراگیری فهم قرآن
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
قرآن کریم برای هدایت همهی افراد جامعه آمده و کتابی روشن و روشنگر است و خدای سبحان همگی را به اندیشیدن در قرآن و
تعقل در
آیات آن و بهرهمند شدن از معارف حیاتبخش و
انسان سازش
دعوت کرده است.
از مباحث گذشته روشن شد که
عترت رسول اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) همانند خود آن حضرت، به همهی معارف
قرآن و به ظاهر، باطن،
تاویل،
تنزیل و غیر آن آگاهی جامع و فراگیر دارند.
برخی از
اخباریین و دیگران خواستهاند از روایاتی مانند: «انما یعرف القرآن من خوطب به»
(همانا قرآن را فقط مخاطب آن میفهمد.) استفاده کنند که فهم قرآن مخصوص پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و عترت ایشان است و دیگران توان فهم قرآن را ندارند؛ در حالی که در مباحث گذشته روشن شد که قرآن کریم برای هدایت همهی افراد جامعه آمده و کتابی روشن و روشنگر است و خدای سبحان همگی را به اندیشیدن در قرآن و
تعقل در
آیات آن و بهرهمند شدن از معارف حیاتبخش و
انسان سازش دعوت کرده است. نمونههایی از آیات فراوان قرآن در این زمینه، در فصول گذشته ذکر شد که لزومی در تکرار آنها نیست.
قرآن کریم برای همگان فهمیدنی است؛ اگرچه دارای مراتبی است که هر کس بهاندازه فهم خود از آن بهره میبرد بیشتراندیشمندان، فهم قرآن را برای عموم مردم ممکن میدانند.
امام خمینی بر این باور است که فهم قرآن کریم برای همه افراد ممکن است و هر شخصی بهاندازه
استعداد خود میتواند از این سرچشمه معارف الهی بهره ببرد.
ایشان ضمن پذیرش قابلفهم بودن قرآن در آثار خود، بهمراتب داشتن فهم قرآن اشاره کرده و معتقد است قرآن سفره گستردهای است که همه قشرهای بشر میتوانند از آن بهرهمند شوند.
امام خمینی اساساً انگیزه
نزول قرآن را در اختیار عموم مردم قرار گرفتن آن میداند تا هم بهاندازه گنجایش و فراخور فکر و دانش خود از آن بهره ببرند.
به باور ایشان قرآن دارای حقیقتی در مرتبه صقع ربوبی است و این حقیقت با تنزل به مراتب پایینتر، امکان فهم آن را فراهم کرده تا به حد الفاظ و صوت برسد؛ بنابراین قرآن از موطن خود در مراحل متعددی تنزل یافته تا به حد الفاظ رسیده است و
رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) به مراحل و منازل متعدد آن علم دارد البته فهم این حقایق از قرآن، با علوم رسمی و معارف قلبی و حتی
مکاشفات غیبی نیز ممکن نیست و تنها از راه کشف تام محمدی (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) ممکن است
و مراتب دیگر آن برای افرادی که دلهای خود را از تیرگیهای عالم دنیا زدوده و از خواب این عالم بیدار شدهاند - برحسب مراتب و درجات آنها - فهمیدنی است. به باور ایشان هراندازه شخص در کمالات و مقامات، سیر و ترقی کند، برداشتها و فهم او نیز به هماناندازه رشد مییابد. همچنین ایشان فهم بطونی قرآن و راهیابی به معانی تاویلی آن را برای قلبهایی که دارای انحراف و اعواج باشند امکانپذیر نمیداند.
علاوه بر آیات مذکور، سیره و
سنت عترت (علیهمالسّلام) نیز همین بوده که مردم را به
تفکر و اندیشیدن در قرآن کریم دعوت کرده، قابل فهم بودن آن را مفروض و مسلم دانستهاند. از آن جمله میتوان به روایاتی اشاره کرد که میفرماید: هر سخنی که از ما برای شما نقل شد، در صورتی آن را بپذیرید که با کتاب
خدا موافق باشد و اگر با کتاب خدا مخالف بود، آن را نپذیرید؛ چنانکه
امام صادق (علیهالسّلام) میفرماید: «فما وافق کتاب الله فخذوه و ما خالف کتاب الله فدعوه»
و نیز میفرماید: هر حدیثی که موافق کتاب خدا نباشد
زخرف و
باطل است: «و کل حدیث لا یوافق کتاب الله فهو زخرف»
و در مواردی نیز فرمودهاند که حدیث مخالف کتاب خدا از ما نیست لذا باید آن را بر دیوار بکوبید «فاضربوه علی الجدار».
این روایات کثیره که اختصاصی به رفع
تعارض بین روایات ندارد و با عرضهی یک قاعده و
قانون کلی، شامل هر روایتی میشود، خواه معارض داشته باشد یا نه، و نیز روایات بسیاری که در آن
استدلال ائمه (علیهمالسّلام) به آیات قرآن نقل شده و
ظاهر قرآن را برای مخاطبان و پرسشگران قابل فهم دانسته دلالت دارد بر ممکن بودن فهم قرآن برای همه. اگر چه احاطه به همهی معارف و ظرایف قرآن نیازمند راهنمایی معصومین است؛ علاوه بر اینکه فهم قرآن امری وجدانی است و همهی ما با
تلاوت قرآن و مشاهدهی آیات مربوط به یک موضوع، به وضوح مییابیم که به فهم روشنی از آن مطلب دست یافتهایم و دچار ابهام و تزلزل و
تردید نیستیم، البته فهم هر کتابی نیازمند به علوم پایه و نیز دانشهای ویژهی آن کتاب است که باید قبلا فراهم شود.
عبدالاعلی از امام صادق (علیهالسّلام) سؤال میکند که من در هنگام حرکت لغزیدم و ناخنهای پایم آسیب دید، هنگام
وضو که باید پشت
پا را
مسح بکشم نمیتوانم چون روی انگشتانم را بستهام. حضرت صادق (علیهالسّلام) فرمود «امسح علی المرارة» روی پارچهای را که بر انگشتانت بستهای مسح کن. سپس فرمود: «ان هذا و شبهه یعرف من کتاب الله»:
این مسئله و مانند آن را به راحتی از کتاب خدا میتوان استفاده کرد، اگر بخواهید پارچه را بردارید، سختی دارد و
خداوند در قرآن فرموده: «و ما جعل علیکم فی الدین من حرج»
(و در
دین (
اسلام) کار سنگین و سختی بر شما قرار نداد.) پس اصل مسح باید صورت بگیرد ولی نیازی نیست که مباشرتا از زیر
پارچه و روی
زخم باشد بلکه روی همان پارچه را باید مسح کرد.
پس این سخن که فهم ظاهر قرآن و استدلال به آن فقط مخصوص
اهل بیت (علیهمالسّلام) است و دیگران تنها باید آن را تلاوت کنند و حق فهمیدن آن را ندارند نادرست است و هیچ آیه یا روایتی در این زمینه نداریم که به طور صریح یا با ظهور، چنین مطلبی را تایید کند. در آنجا نیز که
حضرت امیرالمؤمنین (علیهالسّلام) فرمودند قرآن سخن نمیگوید و من به شما از او خبر میدهم، در آنجا قرینه وجود دارد که منظور اسرار گذشته و آینده و
باطن قرآن است و لذا در جای دیگر دربارهی فهم ظواهر قرآن میفرماید «و کتاب الله بین اظهرکم ناطق لایعیا لسانه»
قرآن،
کتاب ناطق است که به
زبان فصیح و
بلیغ سخن میگوید و هیچ گاه خستگی و گرفتگی در زبان آن ایجاد نمیشود. نطق قرآن درجاتی دارد که برخی از آنها مخصوص شنوندگان خاصی است که انتظار ویژهای از قرآن دارند و پرسش مخصوصی را به ساحت قرآن دارند و نیز با آوای درونی آن نیز از راه باطن خویش آشنایند که چنین کلام و نطقی همگانی نیست.
رابطه قرآن و تاریخ،
رابطه قرآن و حدیث،
رابطه قرآن و کلام،
رابطه قرآن و اخلاق،
فطرت قرآنی،
روانشناسی قرآنی.
•
سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «فهم قرآن، مقدور همگان» تاریخ بازیابی ۱۳۹۴/۱۱/۲۲ •
دانشنامه امام خمینی ، تهران،
موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی ، ۱۴۰۰ شمسی.
•