غَفور (لغاتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
غَفور: (وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَّحيمٌ) «غَفور» از مادّه «
غفران» به معناى مستور ساختن و پوشاندن است، يعنى: خداوند به مقتضاى اين صفت، پرده بر كار افراد معذور و ناتوان مىاندازد، و عذرشان را مىپذيرد. در اين كه ميان «عفوّ» و «غفور» چه تفاوتى است؟ بعضى گفتهاند: «عفوّ» اشاره به بخشش خداوند است و «غفور» اشاره به پوشش گناه است، زيرا ممكن است كسى گناهى را ببخشد، اما هرگز آن را مكتوم ندارد، ولى
خداوند هم مىبخشد و هم مستور مىسازد. بعضى نيز «غفران» را به معناى پوشاندن شخص از عذاب، معنا كردهاند
كه مفهوم آن با «عفو» متفاوت است هر چند در نتيجه يكى است.
ترجمه و تفاسیر
آیات مرتبط با
غَفور:
(لَّيْسَ عَلَى الضُّعَفَاء وَلاَ عَلَى الْمَرْضَى وَلاَ عَلَى الَّذِينَ لاَ يَجِدُونَ مَا يُنفِقُونَ حَرَجٌ إِذَا نَصَحُواْ لِلّهِ وَرَسُولِهِ مَا عَلَى الْمُحْسِنِينَ مِن سَبِيلٍ وَاللّهُ غَفُورٌ رَّحِيمٌ) (نه بر افراد ناتوان و نه بر بيماران و نه بر كسانى كه چيزى براى انفاق در راه جهاد ندارند، گناهى نيست كه در ميدان جهاد شركت نجويند، به شرط آنكه براى خدا و پيامبرش خيرخواهى كنند و از آنچه در توان دارند، مضايقه ننمايند زيرا بر نيكوكاران راهى براى مواخذه نيست و خداوند آمرزنده و مهربان است.)
علامه طباطبایی در
تفسیر المیزان میفرماید: مقصود از ضعفاء به دليل سياق آيه كساني هستندكه نيرو و توانايى جهاد ندارند، حال يا طبعا ناتوانند مانند اشخاص فلج و زمينگير و يا بخاطر عارضه موقتى كه فعلا دست داده، مانند كسالت و مرض و مقصود از
(الَّذِينَ لا يَجِدُونَ ما يُنْفِقُونَ) كسانى هستند كه نيروى مالى و يا اسلحه و امثال آن را ندارند. پس، از اينگونه افراد قلم تكليف و حكم وجوب جهاد برداشته شده، چون اگر برداشته نشود
حرج و شاق است و همچنين لوازم و توابع آن از قبيل مذمت در دنيا و عقاب در آخرت نيز برداشته شده، چون در حقيقت مخالفت در مورد اينان صدق نمىكند و اگر خداى تعالى اين رفع حرج را مقيد كرده به صورتى كه
(نَصَحُوا لِلَّهِ وَ رَسُولِهِ) خيرخواهى خدا و رسول كنند براى اين است كه بفهماند وقتى تكليف و به دنبال تكليف مذمت و عقاب برداشته مىشود كه دلها و نياتشان از خيانت و غش دور باشد و نخواسته باشند مانند
منافقین با تخلف از امر جهاد و تقاعد ورزيدن كارشكنى كرده، روحيه اجتماع را فاسد سازند، وگرنه اگر چنين منظور فاسدى داشته باشند عينا مانند منافقين مستحق مذمت و عقاب خواهند بود.
(جمله ما عَلَى الْمُحْسِنِينَ مِنْ سَبِيلٍ) در مقام بيان علت رفع حرج از نامبردگان است و معنايش اين است: در صورتى كه اين گونه افراد قصد خيرخواهى براى خدا و رسول را داشته باشند از اين رو تكليف ندارند كه در چنين فرضى نيكوكارند و ديگر بر نيكوكاران مواخذهاى نيست و كسى نمىتواند به آنها آسيبى برساند. پس اينكه كلمه سبيل را بكار برد كنايه است از اينكه آنها از آسيب ديدن ايمن هستند، مثل اينكه در يک بست محكم و دژى مستحكم قرار گرفتهاند كه كسى راه به آنجا ندارد و نمىتواند صدمهاى به ايشان برساند و اين جمله به حسب معنى عام است هر چند از نظر تطبيق، مخصوص طوائف معاصر با نزول آيه و عذرخواهان از اعراب آن روز است.
(دیدگاه
شیخ طبرسی در
مجمع البیان:
)
(الَّذِينَ يُظَاهِرُونَ مِنكُم مِّن نِّسَائِهِم مَّا هُنَّ أُمَّهَاتِهِمْ إِنْ أُمَّهَاتُهُمْ إِلَّا اللَّائِي وَلَدْنَهُمْ وَإِنَّهُمْ لَيَقُولُونَ مُنكَرًا مِّنَ الْقَوْلِ وَزُورًا وَإِنَّ اللَّهَ لَعَفُوٌّ غَفُورٌ) (كسانى كه از شما نسبت به زنانشان
ظهار مىكنند (و مىگويند: تو نسبت به من به منزله مادرم هستى)، آنان هرگز مادرانشان نيستند، مادرانشان تنها كسانى هستند كه آنها را به دنيا آوردهاند. آنها سخنى ناپسند و باطل مىگويند و به يقين خداوند بخشنده و آمرزنده است.)
علامه طباطبایی در تفسیر المیزان میفرماید: جمله
(وَ إِنَّ اللَّهَ لَعَفُوٌّ غَفُورٌ) اگر دلالتى روشن بر گناه بودن عمل ظهار نداشته باشد، خالى از دلالت هم نيست، الا اينكه ذكر
کفاره در آيه بعد و سپس آوردن جمله
(وَ تِلْكَ حُدُودُ اللَّهِ) و جمله
(وَ لِلْكافِرِينَ عَذابٌ أَلِيمٌ) بعد از آن، چه بسا دلالت كند بر اينكه آمرزش گناه ظهار مشروط به دادن كفار است.
(دیدگاه شیخ طبرسی در مجمع البیان:
)
•
مکارم شیرازی، ناصر، لغات در تفسیر نمونه، برگرفته از مقاله «غَفور»، ص۴۰۱.