غَرْو (مفرداتنهجالبلاغه)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
غَرْو (به فتح غین) از
واژگان نهج البلاغه به معنای چسبیدن است.
این واژه دارای مشتقاتی است که در
نهج البلاغه بهکار رفته است، مانند:
• اَغراء (به فتح الف) به معنای چسباندن و ملازم کردن، و نیز القاء کردن است.
حضرت علی (علیهالسلام) درباره
قضات به
مالک اشتر و ... از این واژه استفاده نموده است.
غَرْو به معنای چسبیدن آمده است.
«
غَری السَّمن قَلبه غَرواََ.»
یعنی چربی به قلبش چسبید و آن را احاطه کرد.
اَغراء چسباندن و ملازم کردن، و نیز القاء کردن است.
«
اَغری بَینَهُمُ العَداوَةَ: اَلقاها.»
برخی از مواردی که در «نهجالبلاغه» به کار رفته است، به شرح ذیل میباشد:
امام (صلواتاللهعلیه) در
خطبه ۲۳ فرموده است:
«فَإِنَّ المَرْءَ المُسْلِمَ ما لَمْ يَغْشَ دَناءَةً تَظْهَرُ فَيَخْشَعُ لَها إِذا ذُكِرَتْ، وَ يُغْرَى بها لِئامُ النّاسِ، كانَ كَالفالِجِ الياسِرِ.» «مرد
مسلمان از
خیانت پاک، مادام که آلوده کاری پست نگردیده که اگر آشکار شود، خوار و حقیر گردد، و فرو مایگان بر او برانگیخته شوند، مانند بازیگر پیروز است.»
به مردی اسدی که از غصب خلافتش پرسید فرمود:
«فَلَقَدْ أَضْحَكَني الدَّهْرُ بَعْدَ إبْكائِهِ، وَ لا غَرْوَ وَ اللهِ، فَيا لَهُ خَطْباً يَسْتَفْرِغُ الْعَجَبَ.» یعنی «روزگار مرا پس از گریان کردن به خنده آورد و عجب نیست زیرا روزگار کارهای عجیب دارد که شگفتی را از بین میبرد.»
«غرو» در اینجا به معنای
تعجب است.
درباره قضات به مالک اشتر مینویسد: کسانی را برای قضاوت بگمار که:
«مِمَّنْ لا يَزْدَهيهِ إطْراءٌ، وَ لا يَسْتَميلُهُ إِغْراءٌ.» «آستایش مردم او را سبک و خودبین نکند و تشویق او را منحرف سازد.»
این ماده سه بار در «نهجالبلاغه آمده است.
•
قرشی بنابی، علیاکبر، مفردات نهج البلاغه، برگرفته از مقاله «غرو»، ج۲، ص۷۸۱.