عیس مسیح در اناجیل
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
از قرن هجدهم میلادی تشکیک پیرامون وجود تاریخی عیسی مطرح شد و پس از آن موضوع عیسی اذهان بسیاری از دانشمندان
جهان را به خود مشغول داشت و کتابها و مقالات فراوانی در اثبات وجود تاریخی این
پیامبر الهی به رشته تحریر درآمد. آنچه در این نوشتار میآید نگاهی به عیسی و رسالت او از دیدگاه
مسیحیت است.
به گزارش اناجیل متی و لوقی عیسی مسیح در
بیت لحم زاده شد. متی بیشتر به این واقعیت میپردازد که
مسیح در
بیت لحم چشم به جهان گشود، در حالیکه لوقا بطور مفصلتر جزئیات واقعه را شرح میدهد.
در انجیل متی چنین آمده است: «و چون عیسی در ایام هیرودیسِ پادشاه در
بیت
لحم یهودیه تولد یافت، ناگاه مجوسی چند از مشرق به اورشلیم آمده، گفتند: کجاست آن مولود که پادشاه
یهود است؛ زیرا که
ستاره او را در مشرق دیدهایم و برای پرستش او آمدهایم.
هیرودیس که فرصت را مناسب دید که طفل را یافته و او را به
قتل برساند به آنان گفت که طفل را جستوجو کنند و به محض یافتنش او را نیز
خبر کنند تا رفته او را پرستش کند: «روانه شدند که ناگاه آن ستارهای که در مشرق دیده بودند، پیش روی ایشان میرفت تا فوق آنجایی که طفل بود رسیده، بایستاد و چون ستاره را دیدند، بینهایت شاد و خوشحال گشتند و به خانه درآمده، طفل را با مادرش
مریم یافتند و به روی درافتاده، او را پرستش کردند و ذخایر خود را گشوده، هدایای
طلا و کندر و مرّ به وی گذرانیدند».
سال تقریبی ولادت او آغاز
تاریخ میلادی است؛ ولی تعیین سال حقیقی ولادتش بهطور دقیق و قطعی ممکن نیست. مادرش مریم
باکره، نامزد نجاری از شهر ناصره به نام یوسف بود. در مرقس و یوحنا
داستان یوسف نجار نیامده و بدون
اشاره به
بیت
لحم، تنها نام ناصره آمده ست.
از دوران کودکی و جوانی عیسی اطلاع چندانی در دست نیست و به همین دلیل دوره هجده ساله جوانی
عیسی را سالهای «ساکت و خاموش» گفتهاند و آنچه گفته شده احتمالات و یا حکایاتی از
اناجیل است؛ به عنوان مثال در
انجیل لوقا حکایت رفتن عیسی به معبد در زمان کودکی
ذکر شده است که این مطلب را حاکی از روحیه مذهبی او میدانند و یا از اینکه در این دوران از یوسف ذکری نشده را بیانگر
مرگ او و عهدهدار شدن سرپرستی
خانواده توسط عیسی میدانند.
محال است عیسی برادرانی داشته باشد؛ لذا
کلام انجیل را به معنای «خویشان»، یعنی عموزادگان و داییزادگان و...
تأویل میبرند. مسیحیان پروتستان به
تفسیر لفظی این عبارت گرایش دارند و میگویند: درست است ک عیسی از مریم باکره به
دنیا آمد، ولی ممکن است پس از آن مریم و یوسف بهطور طبیعی اولادی پیدا کرده باشند.
وقتی که عیسی قریب به سی سالگی رسید، یکی از حوادث و تجربیات عمیق عمر او اتفاق افتاد؛ یعنی به دست یحیی
تعمید یافت. در این امر همان مکاشفه عرفانی به وقوع پیوست که برای انبیای سلف مانند
عاموس و
اشعیا و
ارمیا روی داده بود.
یحیی عیسی را در رودخانه
اردن تعمید داد و این حادثه برای نویسندگان اناجیل اهمیت زیادی داشت. تعمید عیسی به منزله تدهین عیسی به عنوان مسیحا تفسیر شد: از نظر آنان،
آسمان گشوده شد و
روحالقدس بر عیسی نازل شد و
خدا گفت: «این پسر محبوب من است».
به عقیده هر مسیحی، تعمید وسیلهای است که با آن خدا همه آثار زندگی و مرگ عیسی را عطا میکند. یک مسیحی فقط یک بار، هنگام ورود به جامعه مسیحیت، با گونهای از شستوشو تعمید میپذیرد.
پس از واقعه تعمید بود که او شهر خود ناصره را ترک نموده و بشارت دادن را آغاز کرد. پیش از او، یحیی به چنین کاری اقدام کرده بود. محتوای پیام عیسی را میتوان در این عبارت خلاصه کرد:«تویه کنید، چون ملکوت خدا آمده است». عیسی در سراسر زندگیش قالب زیبای مَثَل را برای تبلیغ پیامش به کار میبرد. او مَثَل را چنان زیاد و مؤثر به کار میبرد که اکنون تقریباً مرادف با تعلیماتش شده است. مثل راهزنی که مالش را دزیدهاند و یا جوان کستاخی که میراث خود را قبل از مرگ پدرش میخواهد از جمله این مثلهاست.
اولین خدمات مسیح به نقل از انجیل یوحنا در یهودیه شده است. در یوحنا نخستین پاکسازی هیکل به هنگام دیدار مسیح از
اورشلیم در اولین فصح گزارش شده است. نخشتین پیشگویی در مورد مرگش، گفتوگویش با نیقودیموس و گزارش
توبه زن سامری نیز در انجیل مذکور آمده است.
مسیح پس از ترک اورشلیم با انتخاب کفرناحوم بهعنوان شهر محل زندگی خود پس از طرد شدن از ناصره، خدمت گسترده خود را در جلیل آغاز نمود.
معمولاً خدمات
مسیح را در جلیل به سه بخش
تقسیم میکنند: ۱. دوره قبل از انتخاب حواریون؛ ۲. دورهای که با انتخاب حواریون آغاز و با ترک کفرنا حوم و رفتن به نقاط شمالی جلیل خاتمه میپذیرد؛ ۳. دوره انزوا در جلیل شمالی تا ترک نهایی جلیل. خاتمه خدمت یکسال و نه ماهه او در جلیل با سفرش به اورشلیم در زمان عید خیمهها مصادف گردید.
مسیح معجزات بیشماری انجام داد که بخش مهمی از خدمت او را تشکیل میدهد. به معجزات تحت عناوین گوناگونی نظیر قوات،
اعمال، عجایب و
آیات اشاره شده است. شفای مفلوج، شفای مرد لنگ، زنده کردن پسر بیوه
زن، راه رفتن بر روی دریاچه جلیل از جمله
معجزات اوست. معجزات را میتوان بهعنوان پدیدهای که بهوسیله قوانین شناخته شده طبیعی غیرقابل توجیه است، توصیف کرد که با دخالت خاص خدا با هدفی اخلاقی و معنوی انجامی میشود. در نزد بسیاری از اطرافیان و معاصرین مسیح، معجزات او تأئیدکننده
شخصیت و کار اوست.
شایسته نیست که از مسیح چهرهای مداراگر، ملایم، رئوف و مهربان و بویژه عصبی و ناتوان از مقاومت و شکیبایی بسازیم. در طریقهای که عیسی مسیح از آن خواستار
ایمان است آمیزه خاصی از ملایمت و آشتی ناپذیری پیکارجویانه نمودار است. وی از
زبان اشعیا
کافران را
لعن میکند: «خواهید شنید و هیچ نخواهید فهمید... این قوم را سنگدل ساز.» خدا را سپاس میگوید که
حقیقت را از حکیمان و هوشمندان پنهان و بر مردم ساده و حقیر آشکار داشته است.
تا وقتی عیسی در جلیل، که از مرکز قدرت دینی و سیاسی مقداری فاصله داشت، زندگی میکرد، هرچند روز به روز برای قوای حکومتی منفورتر میشد، اما هنوز
تهدید جدی به حساب نمیآمد. طبیعتاً پیام او درباره
حکومت جدید، به نظر کسانی که به امپراطور روم خدمت میکردند و متعلقان اطراف پادشاه دست نشانده، هرودیس، رنگ توطئه داشت. با این همه هنگامی که او تصمیم گرفت با گروه پیروانش به
اورشلیم وارد شود، گروههای
حاکم رفتهرفته عیسی را خطر واقعی برای امتیازات خود دیدند.
عیسی که به شدت از بزرگان یهود و علمای
شریعت انتقاد میکرد و از
فساد اولیای
معبد به تنگ آمده بود با حواروین به
بیتالمقدس رفت و صرافان و کبوترفروشان را از آنجا بیرون کرد. و
فریاد برآورد: «آیا مکتوب نیست که خانه من خانه
عبادت تمام امتها نامیده خواهد شد؛ اما شما آن را مغاره دزدان ساختهاید».
یوحنا ماجرای شرابسازی عیسی در یک مجلس عروسی را از جمله معجزات وی
ذکر میکند. رفتار عیسی با مادرش نیز در این قضیه قابل توجه است: «و در روز دوم، در قانای جلیل عروسی بود و مادر عیسی در آنجا بود - و عیسی و شاگردانش را نیز به عروسی
دعوت کردند - و چون
شراب تمام شد، مادر عیسی بدو گفت: شراب ندارند - عیسی به وی گفت: ای زن مرا با تو چهکار است؟ ساعت من هنوز نرسیده است - مادرش به نوکران گفت: هرچه به شما گوید بکنید- و در آنجا شش قدح سنگی برحسب
تطهیر یهود نهاده بودند که هر یک گنجایش دو یا سه کیل داشت- عیسی بدیشان گفت: قدحها را از
آب پر کنید. و آنها را لبریز کردند- پس بدیشان گفت:الان بردارید و به نزد رئیس مجلس ببرید. پس بردند؛ -و چون رئیس مجلس آن آب را که شراب گردیده بود، بچشید و ندانست که از کجاست، لیکن نوکرانی که آب را کشیده بودند، میدانستند، رئیس مجلس داماد را مخاطب ساخته، بدو گفت: هرکسی شراب خوب را اول میآورد و چون مست شدند، بدتر از آن. لیکن تو شراب خوب را تا حال نگاه داشتی؟ - و این ابتدای معجزاتی است که از عیسی در قانای جلیل صادر گشت و جلال خود را ظاهر کرد و شاگردانش به او
ایمان آوردند».
عیسی در لحظات آخر دچار اضطراب میشود تا جایی که عرق چون قطرههای خون از او فرو میچکد. فرشتهای از
آسمان فرو میآید تا او را تقویت کند، ولی باز هم پریشانی او زایل نمیگردد.
در روی صلیب نیز
فریاد برمیآورد: خدای من چرا مرا ترک کردی...
هنگامی که بزرگان
یهود دیدند تعالیم عیسی منافع آنان را مورد
تهدید قرار میدهد، برای کشتن او توطئه کردند. یکی از شاگردان او به نام یهودا به وی
خیانت نمود. آنگاه عیسی که به
اتهام توطئه براندازی حکومت استعماری روم، تحت تعقیب قرار گرفته بود، به مقامات رومی سپرده شد. وی در آخرین شب زندگی، عَشای ربانی را به شاگردان خود صرف کرد. در این مراسم، به آنان
نان داد تا به عنوان جسد او بخورند و
شراب داد تا به عنوان خون وی که در راه آنان و همه بشر ریخته میشود، بنوشند. پس از
شام آخر مقامات رومی او را دستگیر کردند و سپس به محکمه بردند و در آنجا به اعدام محکوم شد. طبق
تعلیم انجیل، عیسی مصلوب گردید، روی صلیب مرد و او را
دفن کردند.
نویسندگان اناجیل بیان میدارند که سه روز بعد از مرگش
قبر خالی بود. بعضی گفتهاند پیروانش جسد را دزدیدهاند و ادعا میکنند که عیسی از میان
مردگان برخاسته است. اما پیروانش میگفتند که این کار را نکردهاند؛ بلکه واقعاً عیسی از میان مردگان برخاسته است و بر برخی از آنان ظاهر شده است. رستاخیز عیسی برای پیروانش نشانهای بود بر اینکه او برگزیده خدا و مسیحاست.
سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «عیسی مسیح در اناجیل».