عِلَل (مفرداتنهجالبلاغه)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
عِلَل و
عِلَّة (به کسر عین) از
واژگان نهج البلاغه به معنای مرض و سبب است. این واژه دارای مشتقاتی است که در
نهج البلاغه بهکار رفته است، مانند:
عَلیل (به فتح عین) به معنای
مریض و
تَعْلِيل (به فتح تاء) به معنای مشغول کردن و بیان
علت و
تعلّل به معنای اظهار دلیل.
حضرت علی (علیهالسلام) درباره
توحید و
علم به
دین و... از این واژه استفاده نموده است.
عِلَل و
عِلَّة به معنای مرض و سبب آمده است.
عَلیل به معنای مریض و
تَعْلِيل به معنای مشغول کردن و بیان علت
و ''
تَعلّل''' به معنای اظهار دلیل است.
«
تعلیل مریض» خدمت به مریض است مثل تمریض امام (صلواتاللهعلیه)
حکمت ۲۷۶ فرموده است:
«كُلُّ مُعَاجَل يَسْأَلُ الاِْنْظَارَ، وَكُلُّ مُؤَجَّل يَتَعَلَّلُ بالتَّسْويفِ.» یعنی همه مردم
عجله شدهاند (و عمرشان در
مرگ آنها عجله میکند) ولی آنها مهلت میخواهند و همه مردم عمرشان وقتدار است ولی آنها با امروز و فردا کردن عذر میآورند و
تعلل میکنند.
(شرحهای حکمت:
) «کلّ» در هر دو مورد با تنوین است.
درباره توحید فرموده است:
«كُلُّ مَعْرُوف بِنَفْسِهِ مَُصْنُوعٌ، وَكُلُّ قَائِم فِي سِوَاهُ مَعْلُولٌ.» «هر چیزیکه بالذات معروف باشد او مصنوع و مخلوق است (چون ذاتش شناخته شد با حدّ و حدود و اجزاء شناخته میشود و او قهراً
مرکّب و
ممکن خواهد بود و مخلوق) و هر چیزیکه در دیگری قائم است
معلول اوست.»
(شرحهای خطبه:
)
امام (صلواتاللهعلیه) درباره مرحله يأس از بازگشت سلامتی شخص بیماری فرموده است:
«حَتَّى فَتَرَ مُعَلِّلُهُ» یعنی خدمت کنندهاش سست و خسته شد.
(شرحهای خطبه:
)
امام (صلواتاللهعلیه) درباره عذر اهل عذر موده است:
«قَطَعَ الْعِلْمُ عُذْرَ الْمُتَعَلِّلِينَ.» یعنی علم به
دین و احکام اسلام عذر اهل عذر را قطع کرده است.
(شرحهای حکمت:
) و نمیتوانند
روز قیامت بگویند: غافل بوديم:
(وَإِذْ أَخَذَ رَبُّكَ مِن بَنِي آدَمَ مِن ظُهُورِهِمْ... إِنَّا كُنَّا عَنْ هَذَا غَافِلِينَ) (و به خاطر بياور زمانى را كه پروردگارت از
صلب فرزندان آدم، ذريّه آنها را برگرفت؛ و آنها را بر خودشان
گواه ساخت... مبادا
روز رستاخیز بگوييد: مااز اين، غافل بوديم.)
در
خطبه ۲۹ فرموده است:
«أَعَالِيلُ بِأَضَالِيلَ» یعنی تعللّهاست با اباطیل.
(شرحهای خطبه:
)رجوع به «ضلل»
اعالیل جمع اعلوله به معنای
تعلل کننده و یا جمع
اعلال و آن جمع
علل و آن جمع علّة است، منظور از آن اسم است یعنی «انتم
اعالیل باضالیل» و یا از باب زید عدل میباشد.
موارد زیادی از این ماده در
نهج البلاغه آمده است.
•
قرشی بنابی، علیاکبر، مفردات نهج البلاغه، برگرفته از مقاله «علل»، ج۲، ص۷۴۳.