• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

عِبادَت (مفردات‌قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف





عِبادَت (به کسر عین و فتح دال) از واژگان قرآن کریم به معنای تذلّل با تقدیس و اطاعت است. این واژه دارای مشتقاتی است که در آیات قرآن به کار رفته است؛ مانند: عَبد (به فتح عین) به معنای مطیع و بنده، عابد و عابدون اگر به خدا نسبت داده شود شامل مطلق مطیع است، اعم از فرمانبر و تنزیه کننده، و گاهی به معنی خدمتکار و برده نیز آمده است.



عِبادَت به معنای تذلّل با تقدیس و اطاعت است.
در مفردات گوید: عبودیّت اظهار تذلّل و عبادت غایت تذلّل است و از عبودیّت ابلغ می‌باشد. در مجمع البیان فرموده: الْعِبَادَةُ فِی اللُّغَةِ هِی الذِّلَّةُ و راهی را که با رفتن هموار شده گویند: طریقٌ‌ مُعَبَّدٌ. برده را به واسطه ذلّت و انقیادش عبد گویند.
در الصحاح گفته: اَصْلُ‌ الْعُبُودِیَّةِ الخُضُوعُ و الذُّلُّ... و الْعِبَادَةُ الطّاعةُ. عبارت قاموس المحیط چنین است: الْعُبُودِیَّةُ و الْعُبُودَةُ و الْعِبَادَةُ: الطّاعَةُ. در اقرب الموارد آمده: الْعِبَادَةُ: الطَّاعةُ و نهایة التّعظیمِ للّه تعالی.
[۸] شرتونی، سعید، اقرب الوارد، ماده عباده.



معنی جامع عبادت همان تذلّل و اطاعت است مثل‌ (یا اَبَتِ لا تَعْبُدِ الشَّیْطانَ) «پدرم شیطان را اطاعت مکن.» (وَ جَعَلَ مِنْهُمُ الْقِرَدَةَ وَ الْخَنازِیرَ وَ عَبَدَ الطَّاغُوتَ) (...و بعضى از آنها را به صورت ميمون‌ها و خوک‌ها قرار داده؛ و در بندگى طاغوت در آمده‌اند...) یعنی طغیانگر را اطاعت کرد.
درباره خداوند دو جور عبادت داریم: یکی اطاعت از فرامین او و اینکه در زندگی روزمرّه راجع به حلال و حرام و غیره از دستورات خداوند و دین او پیروی کنیم، این عبادت به معنی طاعت و فرمانبری است، به احتمال قوی آیات: (اِیَّاکَ‌ نَعْبُدُ وَ اِیَّاکَ نَسْتَعِینُ) (پروردگارا تنها تو را مى‌پرستيم و تنها از تو يارى مى‌جوييم) (وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ‌ یَعْبُدُ اللَّهَ عَلی‌ حَرْفٍ) (و بعضى از مردم خدا را تنها با زبان مى‌پرستند...) (وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْاِنْسَ اِلَّا لِیَعْبُدُونِ‌) (من جنّ و انس را نيافريدم جز براى اين‌كه مرا پرستش كنند و از اين راه تكامل يابند و به من نزديک شوند.) (فَاعْبُدْنِی‌ وَ اَقِمِ الصَّلاةَ لِذِکْرِی) (...مرا پرستش كن، و نماز را براى ياد من بپادار.) شامل این عبادت هستند.
دیگری تذلّلی است توام با تقدیس، یعنی بنده نهایت خضوع و ذلت را در برابر حق اظهار می‌دارد و در عین‌حال او را از تمام نقائص پاک و به تمام کمالات دارا می‌داند، در زبان می‌گوید: اللّه اکبر، سبحان اللّه، الحمد للّه، ایّاک نستعین و با بدن رکوع و سجود می‌کند، یعنی معبود من حتی بزرگتر از توصیف است، او پاک و منزّه است همه حمدها مال اوست، و از وی یاری می‌جویم.

۲.۱ - عبد

عبد به معنای مطیع و بنده است. از مجمع البیان نقل شد که او را در اثر ذلّت و انقیادش عبد گویند، پس معنای تذلّل و طاعت در آن ملحوظ است در اقرب الموارد گوید: آن در اصل وصف است گویند: رجلٌ‌ عَبِدٌ یعنی مرد مطیع است ولی بعدا مانند اسم استعمال شده است.
[۴۵] شرتونی، سعید، اقرب الوارد، ماده عبد.


۲.۱.۱ - معانی عبد در قرآن

عبد در قرآن به دو معنی آمده: یکی به معنی بنده مملوک مثل: (الْحُرُّ بِالْحُرِّ وَ الْعَبْدُ بِالْعَبْدِ وَ الْاُنْثی‌ بِالْاُنْثی‌) (...آزاد در برابر آزاد، و برده در برابر برده، و زن در برابر زن...) (ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا عَبْداً مَمْلُوکاً لا یَقْدِرُ عَلی‌ شَیْ‌ءٍ) (خداوند مثالى زده: برده مملوكى را كه قادر بر هيچ چيز نيست...)
آیه‌ (اِنْ کُلُّ مَنْ فِی السَّماواتِ وَ الْاَرْضِ اِلَّا آتِی الرَّحْمنِ‌ عَبْداً) (تمام كسانى كه در آسمان‌ها و زمين هستند، تنها به سوى خداوند رحمان مى‌آيند...) روشن می‌کند که همه انس و جنّ و ملک بنده و مملوک خدایند، شاید بدین علت است که در قاموس المحیط و اقرب الموارد گفته: عبد به معنی انسان است اعمّ از حرّ و رقّ.
[۶۵] شرتونی، سعید، اقرب الوارد، ماده عبد.
راغب اصفهانی گوید: این عبودیت به وسیله ایجاد است.
آتی در آیه راجع به اتیان در قیامت نیست بلکه مبیّن نسبت بین خدا و خلق است، یعنی هر آنکه در آسمان‌ها و زمین‌اند متوجّه خدایند، در حال بندگی و عبودیت که خدا خالق و رازق و مدبّر آنهاست، و هر چه دارند از خدا دارند.
دیگری: عبد به معنی عابد و مطیع خدا در اخلاص و عبادت و اطاعت، مثل‌ (وَ اَنَّهُ لَمَّا قامَ‌ عَبْدُ اللَّهِ یَدْعُوهُ) (و اين‌كه هنگامى كه بنده خدا [محمد] به عبادت برمى‌خاست و او را مى‌خواند...)
(ذُرِّیَّةَ مَنْ حَمَلْنا مَعَ نُوحٍ اِنَّهُ کانَ‌ عَبْداً شَکُوراً) (اى فرزندان كسانى كه‌ با نوح بر كشتى سوار كرديم! او بنده شكرگزارى بود...)
(وَ اذْکُرْ عَبْدَنا اَیُّوبَ اِذْ نادی‌ رَبَّهُ) (و به خاطر بياور بنده ما ایوب را، هنگامى كه پروردگارش را خواند...)
(سُبْحانَ الَّذِی اَسْری‌ بِعَبْدِهِ‌) (پاک و منزّه است آن كس كه بنده‌اش را در يک شب، از مسجدالحرام به مسجدالاقصی- كه گرداگردش را پربركت ساخته‌ايم- برد...)
(الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی اَنْزَلَ عَلی‌ عَبْدِهِ‌ الْکِتابَ) (حمد مخصوص خدايى است كه اين كتاب را بر بنده (برگزيده‌اش) نازل كرد...)
ولی عبد به معنی عابد وثن در قرآن نیامده بر خلاف افعال آن مثل‌ (وَ یَعْبُدُونَ‌ مِنْ دُونِ اللَّهِ ما لا یَضُرُّهُمْ وَ لا یَنْفَعُهُمْ) (آنها غير از خدا، چيزهايى را مى‌پرستند كه نه به آنان زيانى مى‌رساند، و نه سودى مى‌بخشد...!)

۲.۱.۲ - جمع عبد

عبد را در قرآن دو جمع هست:
عباد، عبید (وَ اللَّهُ رَؤُفٌ‌ بِالْعِبادِ) (...و خداوند نسبت به همه بندگان مهربان است.) (وَ ما اَنَا بِظَلَّامٍ‌ لِلْعَبِیدِ) (...و من هرگز به بندگان ستم نخواهم كرد!)
عباد در همه جای قرآن در بنده خدا بکار رفته، اعمّ از مملوک و مطیع مگر در آیه‌ (وَ اَنْکِحُوا الْاَیامی‌ مِنْکُمْ وَ الصَّالِحِینَ مِنْ‌ عِبادِکُمْ‌ وَ اِمائِکُمْ) (مردان و زنان بى همسر خود را همسر دهيد، همچنين غلامان و كنيزان صالح و درستكارتان را...) در الکشّاف گوید: بعضی آن‌را عبیدکم خوانده است، و نیز در آیه‌ (کُونُوا عِباداً لِی مِنْ دُونِ اللَّهِ) (...سپس او به مردم بگويد: «غير از خدا، مرا پرستش كنيد»...) این کلمه گاهی بر جمادات نیز اطلاق شده مثل: (اِنَّ الَّذِینَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ‌ عِبادٌ اَمْثالُکُمْ) (كسانى را كه غير از خدا مى‌خوانيد (و پرستش مى‌كنيد)، بندگانى همچون خود شما هستند...) شاید مراد از آن مملوکیّت باشد و آیه‌ (قالَ الَّذِینَ اسْتَکْبَرُوا اِنَّا کُلٌّ فِیها اِنَّ اللَّهَ قَدْ حَکَمَ بَیْنَ‌ الْعِبادِ) (مستكبران مى‌گويند: «ما همگى در آن هستيم، زيرا خداوند در ميان بندگانش به عدالت حكم كرده است.) شامل همه است اعمّ از بنده طاعتی و تسخیری.
راغب اصفهانی مدّعی است که عباد جمع عبد به معنی عابد است ولی چنانکه دیدیم قرآن آن‌را تصدیق نمی‌کند. در اقرب الموارد گفته: عبدی که مضاف به خداست گاهی مخصوص است به جمع به لفظ عباد و عبد مضاف به غیر خدا به لفظ عبید و غالب استعمال چنین است.
[۱۴۱] شرتونی، سعید، اقرب الوارد، ماده عبد.

امّا عبید: (وَ اَنَّ اللَّهَ لَیْسَ بِظَلَّامٍ‌ لِلْعَبِیدِ) (...و خداوند هرگز به بندگان ستم نمى‌كند.) این کلمه پنج بار در قرآن مجید آمده همه با کلمه ظلّام و همه در نفی ظلم از خداوند، ظاهرا آن به معنی عباد است و فرقی با آن ندارد و در قرآن شامل همه بندگان خداست اعمّ از مطیع و مملوک.
راغب اصفهانی گوید: آن جمع عبد به معنی مملوک است، ولی دیگران چنین نگفته‌اند. در الصحاح و اقرب الموارد جمع عبد را عبدون، عباد، عبدان، اعبد و غیره خوانده و گفته‌اند عبید جمع عزیز و کمیاب است.
[۱۵۰] شرتونی، سعید، اقرب الوارد، ماده عبد.


۲.۲ - عابد و عابدون

عابد و عابدون آنگاه که نسبت به خدا داده شده شامل مطلق مطیع است، اعم از فرمانبر و تنزیه کننده و گاهی به معنی خدمتکار و برده نیز آمده است، نظیر: (فَقالُوا اَ نُؤْمِنُ لِبَشَرَیْنِ مِثْلِنا وَ قَوْمُهُما لَنا عابِدُونَ‌) (آنها گفتند: «آيا ما به دو بشر همانند خودمان ایمان بياوريم، در حالى كه قوم آنها ما را مى‌پرستند و بردگان ما هستند.) که به معنی خدمتکار و برده است، لذاست که موسی (علیه‌السّلام) به فرعون فرمود: (وَ تِلْکَ نِعْمَةٌ تَمُنُّها عَلَیَّ اَنْ‌ عَبَّدْتَ‌ بَنِی اِسْرائِیلَ) «آن نعمت را بر من از این جهت منّت می‌نهی که بنی اسرائیل را برده و خدمتکار کرده‌ای.» تعبید برده کردن است.
(قُلْ اِنْ کانَ لِلرَّحْمنِ وَلَدٌ فَاَنَا اَوَّلُ‌ الْعابِدِینَ‌) یعنی «اگر خدا را فرزندی باشد من اولین مطیع او می‌شوم ولی او را فرزندی نیست.» از نفی اطاعت به نفی وجود فرزند استدلال شده است.

۲.۳ - عبادت خدا

عبادت به خدا چنانکه گفتیم تذلّل در پیشگاه اوست با تقدیس ذات مقدّسش و آن مخصوص خداست و غیر او مبرّی از نقائص نیست‌. لا اِلهَ اِلَّا هُوَ الرَّحْمنُ الرَّحِیمُ و لا حول و لا قوة الا باللَّه. ولی آن غیر از احترام و تواضع است که درباره بزرگان دین و قبور آنها و حتی در استلام و بوسیدن حجر الاسود انجام داده می‌شود، احترام و تواضع در واقع خود کم‌بینی در مقابل آن چیز است، ولی عبادت تقدیس و تنزیه طرف می‌باشد و چون این مخصوص خداست لذا عبادت مخصوص اوست.
بت پرستان معبودات خویش را تقدیس کرده و آنها را در تدبیر عالم دخیل می‌دانستند و شفعاء و مقرّب خیال می‌کردند چنانکه مشروحا در شرک گذشت. قرآن در مقام ردّ می‌فرماید: اینها نمی‌بینند و نمی‌شنوند و نفع و ضرری ندارند و شفیع و مقرّب نمی‌باشند و دخالتی در تدبیر عالم ندارند، شما بی جا و از خودتان چنین چیزها را تراشیده‌اید. (اِنْ هِیَ اِلَّا اَسْماءٌ سَمَّیْتُمُوها اَنْتُمْ وَ آباؤُکُمْ) (اينها فقط نام‌هايى است كه شما و پدرانتان بر آنها گذاشته‌ايد...) از طرف دیگر با کمی توجه خواهیم دید که عبادت خاص خداست زیرا بشر یا به جماد عبادت خواهد کرد و یا به زنده، مثلا اگر به جماد و بت ستایش کند کار بی‌فایده کرده و به آنچه درکی و شعوری ندارد تذلّل کرده و تقدیس نموده و مقام بشریت و عقل را پائین‌ آورده است، و اگر به زنده عبادت کند مثلا به بشری مثل خود، چرا عبادت کند مگر او مثل خودش محکوم به فنا نیست مگر بوی بد ندارد، مگر جزئی از بدنش قازورات نیست، مگر سر تا پا فقر و احتیاج نیست؟! چرا در مقابل چنین موجود تذلّل کند و او را تقدیس نماید، این تذلّل و تقدیس بی‌جا و باطل است، ولی اگر عبادت کند به وجودی که از همه نقائص منزّه و با همه کمالات آراسته است، وجودی که عزّت و ذلّت دست اوست حقّا که باید چنین وجودی را عبادت کرد و آن کاری است مطابق واقع.
اگر گوئی: مگر بت پرستان نمی‌دانستند که این بتها سود و زیانی ندارند پس چرا به آنها عبادت می‌کردند و تقدیس می‌نمودند؟! گوئیم: چون اکثریت بشر جاهل‌اند و نوعا پی سؤال و تحقیق نمی‌روند، وقتیکه چیزی میان مردم رسمیت پیدا کرد مردم آنرا حقیقت می‌دانند، باید بیدارشان کرد. مردمان بیشتری عقیده دارند جهیدن از روی آتش در آخرین شب چهارشنبه سال در دفع نحوست اثر دارد، بیرون شدن در روز سیزده بدر سبب خوشحالی در تمام ایّام سال است، دم روباه که راننده‌ها به ماشین می‌زنند موجب کثرت مشتری است و ده‌ها نظیر اینها که اگر خدای نکرده قرآن از محیط ما برود در مدت کمی ده‌ها معبودات باطله سر بر خواهند داشت عقیده بر جهیدن از روی آتش نظیر عقیده به قدرت بت است.


۱. قرشی بنابی، علی‌اکبر، قاموس قرآن، ج۴، ص۲۷۹-۲۸۳.    
۲. راغب اصفهانی، حسین، المفردات، ط دارالقلم، ج۱، ص۵۴۲.    
۳. طریحی، فخرالدین، مجمع البحرین، ت الحسینی، ج۳، ص۹۲.    
۴. راغب اصفهانی، حسین، المفردات، ط دارالقلم، ج۱، ص۵۴۲.    
۵. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۱، ص۱۰۰.    
۶. جوهری، الصحاح‌ تاج اللغة و صحاح العربیه، ج۲، ص۵۰۳.    
۷. فیروزآبادی، مجدالدین، قاموس المحیط، ج۱، ص۲۹۶.    
۸. شرتونی، سعید، اقرب الوارد، ماده عباده.
۹. مریم/سوره۱۹، آیه۴۴.    
۱۰. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۴، ص۵۸.    
۱۱. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۴، ص۷۶.    
۱۲. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۶، ص۷۹۷.    
۱۳. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۵، ص۱۷۴.    
۱۴. مائده/سوره۵، آیه۶۰.    
۱۵. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۱۱۸.    
۱۶. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۶، ص۲۹.    
۱۷. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۶، ص۳۵.    
۱۸. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۳، ص۳۳۳.    
۱۹. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۷، ص۹۹.    
۲۰. فاتحه/سوره۱، آیه۵.    
۲۱. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۱.    
۲۲. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱، ص۲۴.    
۲۳. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱، ص۳۹.    
۲۴. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۱، ص۱۰۱.    
۲۵. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱، ص۴۳.    
۲۶. حج/سوره۲۲، آیه۱۱.    
۲۷. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۳۳۳.    
۲۸. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۴، ص۳۵۰.    
۲۹. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۴، ص۴۹۳.    
۳۰. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۷، ص۱۱۹.    
۳۱. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۶، ص۱۸۹.    
۳۲. ذاریات/سوره۵۱، آیه۵۶.    
۳۳. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۵۲۳.    
۳۴. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۸، ص۳۸۶.    
۳۵. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۸، ص۵۷۹.    
۳۶. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۹، ص۲۴۳.    
۳۷. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲۳، ص۳۳۱.    
۳۸. طه/سوره۲۰، آیه۱۴.    
۳۹. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۳۱۳.    
۴۰. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۴، ص۱۴۰.    
۴۱. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۴، ص۱۹۴.    
۴۲. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۷، ص۱۰.    
۴۳. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۶، ص۱۳.    
۴۴. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۱، ص۱۰۰.    
۴۵. شرتونی، سعید، اقرب الوارد، ماده عبد.
۴۶. بقره/سوره۲، آیه۱۷۸.    
۴۷. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۲۷.    
۴۸. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱، ص۴۳۲.    
۴۹. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱، ص۶۵۵.    
۵۰. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۱، ص۴۷۹.    
۵۱. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲، ص۱۸۴.    
۵۲. نحل/سوره۱۶، آیه۷۵.    
۵۳. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۲۷۵.    
۵۴. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۲، ص۲۹۹.    
۵۵. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۲، ص۴۳۳.    
۵۶. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۶، ص۵۷۸.    
۵۷. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۴، ص۱۷.    
۵۸. مریم/سوره۱۹، آیه۹۳.    
۵۹. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۳۱۱.    
۶۰. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۴، ص۱۱۲.    
۶۱. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۴، ص۱۵۷.    
۶۲. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۶، ص۸۲۲.    
۶۳. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۵، ص۲۱۱.    
۶۴. فیروزآبادی، مجدالدین، قاموس المحیط، ج۱، ص۲۹۶.    
۶۵. شرتونی، سعید، اقرب الوارد، ماده عبد.
۶۶. راغب اصفهانی، حسین، المفردات، ط دارالقلم، ج۱، ص۵۴۲.    
۶۷. جن/سوره۷۲، آیه۱۹.    
۶۸. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۵۷۳.    
۶۹. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۲۰، ص۵۰.    
۷۰. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۲۰، ص۷۸.    
۷۱. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۱۰، ص۵۶۱.    
۷۲. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲۵، ص۳۸۸.    
۷۳. اسراء/سوره۱۷، آیه۳.    
۷۴. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۲۸۲.    
۷۵. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۳، ص۳۷.    
۷۶. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۳، ص۴۸.    
۷۷. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۶، ص۶۱۲.    
۷۸. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۴، ص۸۵.    
۷۹. ص/سوره۳۸، آیه۴۱.    
۸۰. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۴۵۵.    
۸۱. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۷، ص۲۰۸.    
۸۲. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۷، ص۳۱۷.    
۸۳. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۸، ص۷۴۵.    
۸۴. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲۱، ص۱۱۱.    
۸۵. اسراء/سوره۱۷، آیه۱.    
۸۶. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۲۸۲.    
۸۷. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۳، ص۷.    
۸۸. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۳، ص۳.    
۸۹. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۶، ص۶۱۱.    
۹۰. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۴، ص۸۳.    
۹۱. کهف/سوره۱۸، آیه۱.    
۹۲. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۲۹۳.    
۹۳. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۳، ص۲۳۶.    
۹۴. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۳، ص۳۲۵.    
۹۵. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۶، ص۶۹۳.    
۹۶. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۵، ص۷.    
۹۷. یونس/سوره۱۰، آیه۱۸.    
۹۸. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۲۱۰.    
۹۹. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۵، ص۲۳۰.    
۱۰۰. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۵، ص۳۱۷.    
۱۰۱. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۵، ص۱۴۸.    
۱۰۲. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۱، ص۲۷۲.    
۱۰۳. بقره/سوره۲، آیه۲۰۷.    
۱۰۴. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۳۲.    
۱۰۵. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۳، ص۱۵۷.    
۱۰۶. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۳، ص۲۴۶.    
۱۰۷. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۲، ص۵۳۶.    
۱۰۸. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲، ص۲۶۸.    
۱۰۹. ق/سوره۵۰، آیه۲۹.    
۱۱۰. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۵۱۹.    
۱۱۱. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۸، ص۳۵۳.    
۱۱۲. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۸، ص۵۲۸.    
۱۱۳. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۴، ص۸۴۶.    
۱۱۴. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲۲، ص۸۰.    
۱۱۵. نور/سوره۲۴، آیه۳۲.    
۱۱۶. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۳۵۴.    
۱۱۷. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۵، ص۱۱۲.    
۱۱۸. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۵، ص۱۵۷.    
۱۱۹. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۷، ص۲۲۰.    
۱۲۰. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۷، ص۱۳۱.    
۱۲۱. زمخشری، الکشّاف، ج۳، ص۲۳۴.    
۱۲۲. آل عمران/سوره۳، آیه۷۹.    
۱۲۳. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۶۰.    
۱۲۴. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۳، ص۲۷۵.    
۱۲۵. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۳، ص۴۳۵.    
۱۲۶. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۲، ص۷۸۲.    
۱۲۷. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۴، ص۱۴۰.    
۱۲۸. اعراف/سوره۷، آیه۱۹۴.    
۱۲۹. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۱۷۵.    
۱۳۰. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۸، ص۳۷۷.    
۱۳۱. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۸، ص۴۹۱.    
۱۳۲. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۴، ص۷۸۵.    
۱۳۳. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۰، ص۱۴۰.    
۱۳۴. غافر/سوره۴۰، آیه۴۸.    
۱۳۵. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۴۷۲.    
۱۳۶. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۷، ص۳۳۶.    
۱۳۷. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۷، ص۵۰۹.    
۱۳۸. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۸، ص۸۱۹.    
۱۳۹. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲۱، ص۲۸۰.    
۱۴۰. راغب اصفهانی، حسین، المفردات، ط دارالقلم، ج۱، ص۵۴۳.    
۱۴۱. شرتونی، سعید، اقرب الوارد، ماده عبد.
۱۴۲. حج/سوره۲۲، آیه۱۰.    
۱۴۳. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۳۳۳.    
۱۴۴. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۴، ص۳۵۰.    
۱۴۵. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۴، ص۴۹۳.    
۱۴۶. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۴، ص۸۴۶.    
۱۴۷. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۰، ص۲۳۹.    
۱۴۸. راغب اصفهانی، حسین، المفردات، ط دارالقلم، ج۱، ص۵۴۳.    
۱۴۹. جوهری، الصحاح‌ تاج اللغة و صحاح العربیه، ج۲، ص۵۰۲.    
۱۵۰. شرتونی، سعید، اقرب الوارد، ماده عبد.
۱۵۱. مومنون/سوره۲۳، آیه۴۷.    
۱۵۲. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۳۴۵.    
۱۵۳. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۵، ص۳۴.    
۱۵۴. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۵، ص۴۶.    
۱۵۵. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۷، ص۱۷۲.    
۱۵۶. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۷، ص۵۴.    
۱۵۷. شعراء/سوره۲۶، آیه۲۲.    
۱۵۸. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۵، ص۲۶۱.    
۱۵۹. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۵، ص۳۶۹.    
۱۶۰. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۷، ص۲۹۳.    
۱۶۱. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۸، ص۱۳.    
۱۶۲. زخرف/سوره۴۳، آیه۸۱.    
۱۶۳. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۸، ص۱۲۵.    
۱۶۴. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۸، ص۱۸۹.    
۱۶۵. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۹، ص۸۷.    
۱۶۶. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲۲، ص۲۷۱.    
۱۶۷. نجم/سوره۵۳، آیه۲۳.    
۱۶۸. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۵۲۶.    



قرشی بنابی، علی‌اکبر، قاموس قرآن، برگرفته از مقاله «عبادت»، ج۴، ص۲۷۹-۲۸۳.    






جعبه ابزار