عَوْد (مفرداتنهجالبلاغه)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
عَوْد (به فتح عین) از
واژگان نهج البلاغه به معنای برگشتن است.
حضرت علی (علیهالسلام) درباره
خلافت خویش و ... از این واژه استفاده نموده است.
عَوْد به معنای برگشتن آمده است.
برخی از مواردی که در «
نهجالبلاغه» به کار رفته است، به شرح ذیل میباشد:
امام (صلواتاللهعلیه) درباره خلافت خویش فرموده است:
«وَ إِنَّ بَلِيَّتَكُمْ قَدْ عادَتْ كَهَيْئَتِها يَوْمَ بَعَثَ اللهُ نَبِيَّهُ (صلىاللهعليهوآله).» «بدانید که امتحانتان از سر گرفته شد مانند روزی که
خداوند رسولش را بر انگیخت.»
تعوید: عادت دادن به
امام حسن (علیهالسلام) مینویسد:
«وَ عَوِّدْ نَفْسَكَ الصَّبْرَ عَلَى الْمَكْروهِ، وَ نِعْمَ الْخُلُقُ التَّصَبُّرُ.» «خويشتن را بر
استقامت در برابر مشكلات عادت ده كه شكيبايى در راه
حق از اخلاق نيک به شمار مىرود.»
«
معاد»
مصدر میمی و
اسم مکان است یعنی برگشتن و محلّ برگشت.
«عائده و عائد»
صله و
احسان «معود» بر وزن معبد نیز اسم مکان است:
«وَ الْحَكَمُ اللهُ، وَ الْمَعْوَدُ إلَيْهِ الْقِيامَةُ.» «حاكم و
داور خداوند است و بازگشت در قيامت به سوى او.»
«عود» خشب و چوب،
جمع آن اعواد است. «عید» را از آن جهت عید گویند که عود میکند. «عود» یعنی شتر پیر
چنانکه در
نامه ۲۵ آمده است:
«وَ لا تَأْخُذَنَّ عَوْداً، وَ لا هَرِمَةً.» «حيوانات پير و دست و پا شكسته... را به عنوان
زکات نپذير.»
موارد زیادی از این ماده در «نهج البلاغه» آمده است.
•
قرشی بنابی، علیاکبر، مفردات نهج البلاغه، برگرفته از مقاله «عود»، ج۲، ص۷۶۱.