عَزْو (مفرداتنهجالبلاغه)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
عَزْو (به فتح عین) از
واژگان نهج البلاغه به معنای نسبت دادن است. این واژه دارای مشتقاتی است که در
نهج البلاغه بهکار رفته است، مانند:
اِعتِزاء (به کسر الف و تاء) به معنای نسبت دادن و
صبر کردن.
حضرت علی (علیهالسلام) درباره بزرگان
جاهلیّت و در هنگام
دفن حضرت فاطمه (علیهاسلام) و ... از این واژه استفاده نموده است.
عَزو به معنای نسبت دادن. آمده است. «عَزا فلانا الی ابیه: نَسَبَه الیه»
اِعتزاء و
تَعَزّی نیز به همان معنای است و نیز به معنی
صبر کردن آید.
«عَزَّ الرَجُل عَزّا:
صبر» «تعزیه» وادار به
صبر کردن. «عَزّاه تَعزیة: سَلّاه و
صَبّره و اَمَرَهُ
بالصَبر»
«احسن
اللّه عزائک» یعنی خدا به تو
صبر خوب بدهد.
امام (صلوات
اللهعلیه) در هنگام دفن فاطمه (علیهاسلام) خطاب به
حضرت رسول (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) بیان میدارد:
«قَلَّ يَا رَسُولَ اللهِ، عَنْ صَفِيَّتِكَ صَبْرِي... إِلاَّ أَنَّ لِي فِي التَّأَسِّيِ بِعَظِيمِ فُرْقَتِكَ، وَفَادِحِ مُصِيبَتِكَ، مَوْضِعَ تَعَزّ» یعنی در اثر مفارقت دختر گرامی تو، صبرم کم شد ولی در عبرت گرفتن از فراق بزرگ و مصیبتگران رحلّت شما، مرا محلّ
صبری هست (که رحلت شما از فراق زهرا سختتر بود.)
(شرحهای خطبه:
) «تعزّ»
تصبّر و خویشتنداری است.
درباره بزرگان جاهلیّت فرموده است:
«فَإِنَّهُمْ قَوَاعِدُ أَسَاسِ الْعَصَبِيَّةِ،... وَسُيُوفُ إعْتِزَاءِ الْجَاهِلِيَّةِ» (آنها پى و بنيان تعصّب و ستون و اركان
فتنه و
فساد و شمشيرهاى
تفاخر جاهليتند!)
(شرحهای خطبه:
) «اعتزاء الحاخلیّته» یعنی افتخار جاهلیت که هر یک انتساب خویش را به پدران و قبائل به رخ دیگران میکشیدند.
درباره رسول
اللّه (صلی
اللهعلیهوآلهوسلّم) فرموده است:
«فَإِنَّ فِيهِ أُسْوَةً لِمَنْ تَأَسَّى، وَعَزَاءً لِمَنْ تَعَزَّى»«... در او
صبر هست برای آنکه
صبر کند.»
(شرحهای خطبه:
)
این ماده شش بار در
نهج البلاغه آمده است.
•
قرشی بنابی، علیاکبر، مفردات نهج البلاغه، برگرفته از مقاله «عزو»، ج۲، ص۷۱۶.