عون بن عبدالله بن جعفر
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
وى از
صحابه امام حسین (علیهالسلام) و از
شهیدان کربلا است.
پدرش
عبدالله بن جعفر از
اصحاب پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) و مادرش
حضرت زینب (علیهاالسلام)،
دختر امیرمؤمنان مىباشد.
برخى از نسب نگاران دو
پسر به نام عون، يكى عون الاصغر و ديگرى عون الاكبر براى
عبدالله بن جعفر ذكر كردهاند.
مادر عون الاكبر حضرت زينب (عليهاالسلام) و مادر عون الاصغر جمانه دختر
مسیب بن نجبه است.
در اينكه كدام يك از اين دو، در
کربلا به
شهادت رسيدهاند
اختلاف است. برخى نوشتهاند كه عون الاصغر در كربلا
شهید شد و عون الاكبر در زمان زنده بودن پدرش، از
دنیا رفت.
و برخى ديگر برآنند كه عون الاكبر در كربلا به شهادت رسيد.
(
ابوحنیفه دینوری، او را «عدی
بن عبدالله» نامیده است.
)
وقتى
امام حسین علیهالسلام از
مکه به سوى كربلا حركت كرد،
عبدالله بن جعفر دو پسرش عون و
محمد را نزد
امام فرستاد و به آنان سفارش كرد كه با وى همراه باشند و از او دفاع كنند.
طبق گزارش مورخان، سومین شهید از
بنیهاشم، عون
بن عبدالله بن جعفر است.
عون در
روز عاشورا بعد از شهادت برادرش محمد، عازم ميدان
جهاد شد و در هنگام جنگيدن اين
رجز را خواند:
انْ تُنْكِرُونى فَانا ابْنُ جَعْفرٍ ••• شهيد صِدْقٍ فِى الجنانِ ازْهَرِ
يَطير فيها بِجَناح اخْضَرِ ••• كفى بِهذا شَرَفاً فِى الْمَحْشَرِ .
اگر مرا نمىشناسيد، من پسر جعفر هستم كه از روى صدق شهيد شد و
بهشت نورانى است؛ با بال سبز در بهشت پرواز مىكند و همين شرافت مرا، در
محشر كافى است.
او در نبرد خود، سه سواره و هجده پياده از نيروهاى
دشمن را به هلاكت رساند و سرانجام توسط
عبدالله بن قطنه طائی به شهادت رسيد.
(البته
ابن شهرآشوب نام
قاتل او را
عبدالله بن قطنه
طائی ذکر کرده است، ولی در کتاب
تاریخ الامم و الملوک،
و
انساب الاشراف،
و
الارشاد،
و
مقتل الحسین،
نام قاتل او
عبدالله بن قطبه
طائی، ذکر شده است. به نظر میرسد که «قطبه» درست است و «قطنه» اشتباه در استنساخ است؛ زیرا ابن شهرآشوب در این نقل متفرد است.)
برخى نوشتهاند كه چون -عون- برادر را كشته ديد، بىاختيار خود را در ميان كُشندگان افكند و قاتل برادر خود را ديد و به يك ضربه كار او را ساخت، بعد نزد امام آمد و اجازه ميدان طلبيد.
در برخى منابع آمده است كه عون
بن عبدالله پس از شهادت
عبدالله بن مسلم (عليهالسلام) به ميدان رفت و اين رجز را خواند:
اقْسَمْتُ لا ادْخُلُ الّا الجَّنَةَ ••• مُوالِياً لَاحْمَدَ وَالسُّنَةِ
وَالْفَوْزَ مِنْ بعد انقطاع المنة ••• هُوَ الّذى انْقَذَنا بِمَنِّه
مِنْ حَيْرَةِ الكُفْرِ وَسُوءِ الظَّنّةِ ••• صَلَّى عَلَيْهِ اللَّهُ بارِى الجَنَّةِ
سوگند ياد كردهام كه جز به بهشت نروم در حالى كه دوستدار
احمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و
سنت او باشم
و پس از
مرگ به
رستگاری برسم اوست كه بر ما منّت نهاد و رهانيد
و از سرگردانى
کفر و بددلى نجات داد درود خداى آفريننده بهشت، بر او باد.
در
زیارت ناحیه درباره عون
بن عبدالله آمده است:
السَّلامُ عَلى عَوْنِ
بْنِ عَبْدَاللَّهِ بْنِ جَعْفَر الطَّيَّار فِى الْجَنانِ، حَليفِ الايمانِ، ومُنازِلِ الاقْرانِ، النَّاصِحِ لِلرَّحمانِ، التَّالى لِلْمَثانى والْقُرانِ ...
درود بر عون پسر
عبداللَّه بن جعفر طیّار (پرواز كننده در بهشت) كه همپيمان
ایمان و نبرد كننده با هماوردان و خيرخواه خداى رحمان و تلاوتكننده
سوره حمد و
آیات قرآن، بود.
برخى نقل كردهاند كه پس از رسيدن خبر شهادت عون و محمد، به
عبداللَّه بن جعفر، وى
استرجاع گفت و چون يكى از غلامانش گفت: اين مصيبت از ناحيه حسين (عليهالسلام) به ما رسيد، وى را طرد كرد و گفت: اى پسر «لخنا» (بدبو) آيا درباره حسين (عليهالسلام) چنين مىگويى؟ به
خدا سوگند اگر حضورش بودم، دوست داشتم كه در ركاب او شهيد شوم.
به خدا سوگند بر شهادت فرزندانم افسوس نمىخورم و شهادت آنها در كنار برادر و پسر عمويم مايه تسلى خاطر من است ... سپس رو به حاضران كرد و گفت: حمد و سپاس خداى را كه در شهادت حسين (عليهالسلام) مرا
صبر و دلدارى داد و اگر خود نتوانستم او را يارى كنم، فرزندانم او را كمك كردند.
پژوهشی پیرامون شهدای کربلا، جمعی از نویسندگان، ج۱، ص۲۹۴-۲۹۶. پیشوایی، مهدی، مقتل جامع سیدالشهداء، ج۱، ص۸۲۵.