عَوْر (مفرداتنهجالبلاغه)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
عَوْر (به فتح عین) از
واژگان نهج البلاغه به معنای گرفتن و رفتن است.
این واژه دارای مشتقاتی است که در
نهج البلاغه بهکار رفته است، مانند:
عَوَر (به فتح عین و واو) به معنای رفتن
نور یک
چشم است.
مُعَاوَرة (به ضم میم و فتح عین و واو) به معنای
عاریه دادن است.
تَعاور (به فتح عین) به معنای تعاطی و تناول است.
عَورة (به قتح عین) به معنای هر چیزی است که آشکار شدن آن انسان را ناراحت میکند.
حضرت علی (علیهالسلام) درباره
خداوند و الطافش و ... از این واژه استفاده نموده است.
عَور به معنای گرفتن و رفتن آمده است.
«
عار الشَیء عَوْراً: اَخَذَهُ و ذَهَبَ»
عَوَر بر
وزن شرف رفتن نور یک چشم «اعور و عوراء» یک چشم و «مُعَاوَرة» عاریه دادن آمده است.
عَورة هر چیزی که آشکار شدن آن انسان را ناراحت میکند.
«تَعَاور و اعْتَوَار» به معنای تعاطی و تناول آمده است.
برخی از مواردی که در «نهجالبلاغه» به کار رفته است، به شرح ذیل میباشد:
امام (صلواتاللهعلیه) در رابطه با الطاف خدا فرموده است:
«أَعْوَرْتُمْ لَهُ، وَ تَعَرَّضْتُمْ لاَِخْذِهِ فَأَمْهَلَكُمْ!.» یعنی «عورات و عیوب خود را بر او ظاهر کردید و او پردهپوشی کرد.»
فرمود: در معرض
انتقام او قرار گرفتید و او شما را مهلت داد.
در
حکمت ۵ فرموده است:
«إِذا أَقْبَلَتِ الدُّنْيا عَلَى أحَد أَعارَتْهُ مَحاسِنَ غَيْرِهِ، وَ إِذا أَدْبَرَتْ عَنْهُ سَلَبَتْهُ مَحاسِنَ نَفْسِهِ.» یعنی «چون
دنیا به کسی رو آورد خوبیهای دیگران را به او عاریه میدهد (خوبیهای دیگران را به او نسبت میدهند) و چون از او روی گرداند، خوبیهای او را میبرد یعنی مردم حتی خوبیهای او را نیز به زبان نمیآورند.»
«تَعَاوَر - اعْتَوَار»
تعاطی و
تناول و به هم دیگر دادن است، درباره خداوند فرموده است:
«لَمْ يَتَقَدَّمْهُ وَقْتٌ وَ لا زَمانٌ، و لَمْ يَتَعاوَرْهُ زِيادَةٌ وَ لا نُقْصانٌ.» «زمانی و وقتی بر او پیشی نگرفته (او
قدیم است) و
زیادت و نقصانی با او تبادلی نداشته است.»
در
جمل به
محمد بن حنفیه فرمود:
«أَعِرِ اللهَ جُمجُمَتَكَ.» «کاسه سرت را به خدا عاریت ده.»
در
حکمت ۳۸۱ فرموده است:
«ازْهَدْ في الدُّنْيَا يُبَصّرْكَ اللهُ عَوْراتِها، وَ لا تَغْفُلْ فَلَسْتَ بِمَغْفول عَنْكَ.» «در
دنیا پارسا باش، تا خداوند تو را به زشتيیهاى آن آگاه سازد، و بىخبر مباش كه از تو بىخبر نيستند.»
منظور از «عورات» بدیهای مخفی دنیاست.
«عواره» عیب درباره شتران
زکات فرموده:
«وَ لا تَأْخُذَنَّ عَوْداً، وَ لا هَرِمَةً، وَ لا مَكْسورَةً، وَ لا مَهْلوسَةً، وَ لا ذاتَ عَوار.» «حيوانات پير و دست و پا شكسته و بيمار و معيوب را به عنوان
زکات نپذير.»
«معور» بر
وزن مجرم کسی که
قدرت دفاع ندارد، در
صفین به یاران فرمود:
«فَلا تَقْتُلوا مُدْبِراً، وَ لا تُصيبوا مُعْوِراً، وَ لا تُجْهِزوا عَلَى جَريح.» «کسی را که قدرت دفاع ندارد آسیب نرسانید و زخم خورده را از پا در نیاورید.»
مواردی زیادی از این ماده در «نهج البلاغه» آمده است.
•
قرشی بنابی، علیاکبر، مفردات نهج البلاغه، برگرفته از مقاله «عور»، ج۲، ص۷۶۲.