• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

عوامل تحقق ارتداد

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



اموری که سبب کفر می‌شود، هرگاه از سوی یک مسلمان صورت پذیرد، موجب ارتداد است.



این امور عبارت است از:

۱.۱ - انکار اصل دین

مانند انکار وجود خدا و وحدانیت وی، انکار رسالت حضرت ختمی مرتبت صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم یا معاد و حیات پس از مرگ. با انکار یکی از این امور، فرد کافر می‌شود: مثلا اگر به خدا ایمان داشته باشد ولی به شریعت حضرت محمد صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم ایمان نیاورد، کافر شمرده می‌شود: «الکافر هو من انتحل غیر الاسلام

۱.۲ - انکار یکی از احکام ضروری و بدیهی دین اسلام

مانند انکار وجوب نماز یا روزه . هر مسلمانی می‌داند در دین اسلام نماز و روزه واجب است. ممکن است کسی منکر اصل دین اسلام و شریعت محمدی صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم نشود و ادعا کند به خدا و پیغمبر اعتقاد دارد ولی به دلیل انکار یکی از احکام ضروری اسلام، کافر گشته، حکم ارتداد بر وی جاری گردد. از این رو، فقها در شمار قسم دوم کفار می‌فرمایند: «الکافر هو... من انتحله (یعنی الاسلام) و جحد ما یعلم من الدین ضرورة»
[۱] السیدمحمدالموسوی العاملی، مدارک الاحکم فی شرح شرایع الاسلام، ج۲، ص۲۹۴، قم، مؤسسة آل البیت لاحیاءالتراث، ۱۴۱۰.


۱.۲.۱ - اختلاف متخصصان در حقوق اسلامی

البته بین فقها به عنوان کارشناسان و متخصصان صاحب نظر در احکام و حقوق اسلامی، اختلاف نظر است که آیا خود همین انکار ضروریات دین (احکام مسلم و بدیهی اسلام) سبب مستقل برای حکم به کفر و ارتداد است یا این که از آن جهت که این عمل، در حقیقت به انکار رسالت و نبوت پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم منجر می‌شود، و فرد مزبور به این نکته توجه دارد.
[۲] السید ابوالقاسم الموسوی الخوئی، التنقیح فی شرح عروة الوثقی، ج۳، ص۵۸-۶۱، بیروت، دارالکتاب الاسلامی.
چنان که حضرت امام خمینی (قدس سره) می‌فرمودند: «آقایان بعضی شان می‌گویند که اگر مساله ولایت فقیه، یک مساله تشریفاتی باشد، مضایقه نداریم، اما اگر بخواهد ولی فقیه دخالت کند در امور، نه: ما آن را قبول نداریم. حتما باید یک کسی از غرب بیاید، ما قبول نداریم که یک کسی را که اسلام تعیین کرده، او دخالت بکند. آقایان اگر متوجه این معنا باشند، مرتد می‌شوند، لکن متوجه نیستند.»
[۳] صحیفه نور، ج۹، ص۲۵۴.

حاصل فحص و جستوجوی ما در کلمات فقها آن است که بیش‌تر فقها بر نظریه دوم تاکید دارند، لیکن ظاهر روایات موافق برداشت و نظریه آن دسته از محققان از فقهاست که بر این باورند هر آنچه برای هر آشنای به فرهنگ اسلامی معلوم است که از شریعت مقدس اسلام است، انکار آن موجب ارتداد می‌گردد و در این امر، فرقی نمی‌کند که این انکار به خاطر تکذیب پیامبر گرامی صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم باشد یا به خاطر شبهه‌ای که برای او پیدا شده است و فرقی نمی‌کند که تصریح کند این امر از باورهای دینی است ولی من آن را نمی‌پذیرم و رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم را تکذیب می‌کنم، یا بگوید اصلا این مساله جزو دین نیست و مردم در اشتباه هستند که به دین چنین نسبتی را می‌دهند مانند «باب»، «بهاء»، «قادیانی» و «کسروی». اینان نمی‌گویند پیامبر اسلام صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم چنین و چنان فرمود و لیکن دروغ گفت یا اشتباه کرد، بلکه می‌گویند که حضرت، پیامبر راستگویی بود و لیکن شما معانی کلمات و سخنان آن حضرت را نمی‌فهمید.»
[۷] السید عبدالکریم الموسوی الاردبیلی، فقه الحدود و التعزیرات، ص۸۳۹، قم، منشورات مکتبة امیرالمؤمنین دارالعلم، ۱۴۱۳ هـ.
شبیه، بلکه عین همین مطلب، بسیاری از بافته‌های فکری و تراوشات ذهنی دگراندیشانی است که با انکار ضروریات دین به نام قرائت روشنفکرانه از دین به مسخ هویت احکام واضح و مسلم دینی پرداخته، از سوی دشمنان دین و بنگاه‌های سخن پراکنی «نواندیشان دینی» لقب دریافت می‌کنند.
با وجود این، اگر فردی که احکام بدیهی و روشن اسلامی را انکار می‌کند، جدیدالاسلام به شمار آید یا دور از کشورهای اسلامی زندگی کند، به گونه‌ای که بداهت این حکم نزد وی محتمل باشد، به کفر وی حکم نشده، مرتد محسوب نمی‌شود.

۱.۳ - انکار یکی از احکام قطعی ولی غیرضروری اسلام

هرگاه کسی به طور مشخص بداند ـ مثلا ـ روزه در عید فطر حرام است یا روزه مسافر (جز در موارد خاص) باطل است و یا پوشش اسلامی بانوان (حجاب) واجب است، ولی با وجود این، منکر آن گردد، مرتد می‌شود: چون این امر به انکار رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم یا تکذیب آن حضرت می‌انجامد. نکته‌ای که باید در همه موارد مزبور بدان توجه داشت این است که لازم نیست انکار دین یا احکام شریعت مقدس اسلام، حتما با گفتار صریح و آشکار باشد، بلکه هر گفتار یا کرداری که سبب تکذیب، انکار، عیب گذاری و ناقص شمردن، تمسخر و استهزای دین اسلام یا اهانت به مقدسات (مانند حکم به ارتداد از سوی حضرت امام خمینی (رحمه الله) نسبت به خانمی که در مصاحبه رادیویی به مناسبت تولد حضرت زهرا علیهاالسّلام در پاسخ به این پرسش که الگوی شما کیست، گفته بود: خانم اوشین الگوی من است: چون حضرت فاطمه علیهاالسّلام به چهارده قرن قبل تعلق داشته‌اند! ) و کوچک شمردن و دست برداشتن از آن گردد، موجب تحقق کفر و ارتداد می‌شود: مانند آن که کسی دین را افیون مردم یا حکومت بداند و حال آن که دین وسیله نجات و عامل بیداری بخش و جنبش‌های رهایی بخش است، و یا مانند افکندن قرآن در کثافات یا پاره یا تیر باران کردن آن. یکی از نمونه‌های بارز اهانت به مقدسات اسلامی، عقب مانده یا غیر انسانی خواندن احکام نورانی اسلام است، چنان که در این ایام نپذیرفتن، تشابه و یکنواختی کامل حقوق زن و مرد و رد الحاق به کنوانسیون رفع کلیه اشکال تبعیض علیه زنان از سوی شورای نگهبان ، از سوی برخی گروهک‌های ملی ـ مذهبی در رسانه‌های غوغاسالار و در گذشته اعتراض به لایحه قصاص از سوی هم کیشان آنان بیانگر آن است. به همین جهت حضرت امام خمینی (قدس سره) جبهه ملی ایران را پس از اعتراض به حکم الهی قصاص و غیرانسانی خواندن آن، مرتد و مهدورالدم اعلام کردند.
[۱۰] صحیفه نور، ج۱۵، ص۱۹.
از این روی، هر رفتار و گفتاری که نتیجه آن عدم حقانیت دین اسلام و در نتیجه، بی فایده بودن اعتقاد به آن باشد، موجب کفر و ارتداد مسلمان می‌گردد.
[۱۱] محمدحسن النجفی، جواهر الکلام، ج۶، ص۴۸.
یکی از نمونه‌های روشن آن، حکم حضرت امام خمینی (قدس سره) درباره سلمان رشدی و مرتد خواندن اوست. سلمان رشدی به صراحت و نفی و انکار اسلام نپرداخت، ولی به گونه‌ای مزورانه و شرم آور به ساحت مقدس قرآن کریم، پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم و همسران و برخی از یاران آن حضرت وهین کرد ـ این خود جرمی است به نام «سب النبی» و مجازات مستقل دارد ـ و مساله وحی و نزول قرآن را به سخره گرفت. او به خواننده کتابش تلقین می‌کند که رسالت پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم و نزول قرآن کریم ، دروغ ساخته ذهن نبی اکرم صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم است و حتی بعضی از سخنان شیطان نیز در قرآن گنجانیده شده است.


در فقه اسلامی، مرتد دو نوع است: فطری و ملی. مبنای تقسیم سابقه دینی مرتد است و هر یک از آنان احکامی جداگانه دارند:

۲.۱ - مرتد فطری

مرتد فطری: کسی است که پدر و مادر یا یکی از آنان هنگام انعقاد نطفه یا ولادت وی مسلمان بوده، آن گاه این فرد بعد از بلوغ ، آیین اسلام را پذیرفته و سپس به کفر روی آورده است: مانند سلمان رشدی که پدرش مسلمان است.

۲.۲ - مرتد ملی

مرتد ملی: کسی که پدر و مادرش هنگام انعقاد نطفه یا ولادت وی کافر بوده‌اند: آن گاه این فرد بعد از بلوغ، اظهار کفر کرده، سپس مسلمان شده و بعد از آن به کفر بازگشته است.
[۱۳] روح الله الموسوی الخمینی، تحریر الوسیله، ج۱، ص۴۹۹.


۲.۳ - دو نکته مفید و ضروری

توجه به دو نکته مفید و ضروری است:
۱. در این که ملاک فطری یا ملی بودن ارتداد، اسلام یا کفر والدین هنگام ولادت طفل است
[۱۴] السید ابوالقاسم الموسوی الخوئی، مبانی تکملة المنهاج، ج۱، ص۳۲۵، نجف: ۱۹۷۶.
یا هنگام انعقاد نطفه، بین فقها اختلاف نظر است
[۱۵] الموسوی الاردبیلی، فقه الحدود و التعزیرات، ص۸۴۲.
مقتضای احتیاط در اجرای حکم ارتداد به مقتضای قاعده درء (تدرء الحدود بالشبهات)، اعتبار هر دو قید و یا هنگام ولادت است.
۲. فرزندان نابالغ، از جهت اسلام و کفر، تابع آیین پدر و مادرند. هرگاه یکی از والدین مسلمان باشند، فرزند، مسلمان شمرده می‌شود (اسلام حکمی): چون اسلام بر کفر برتری دارد و تابعیت برتر برای فرزند منظور می‌شود.
[۱۷] روح الله الموسوی الخمینی، تحریر الوسیله، ج۲، ص۴۹۸.
[۱۸] روح الله الموسوی الخمینی، تحریر الوسیله، ج۶، ص۴۹.
[۱۹] روح الله الموسوی الخمینی، تحریر الوسیله، ج۶، ص۴۴-۴۵.
اگر پدر و مادر هر دو کافر باشند، فرزند نیز در حکم کافر است.
[۲۳] روح الله الموسوی الخمینی، تحریر الوسیله، ج۲، ص۴۹۸.
[۲۴] روح الله الموسوی الخمینی، تحریر الوسیله، ج۶، ص۴۹.
[۲۵] روح الله الموسوی الخمینی، تحریر الوسیله، ج۶، ص۴۴-۴۵.
اما آنچه که مهم است این است که برای حکم به ارتداد و اجرای مجازات آن، اسلام حکمی کفایت نمی‌کند، بلکه اجرای حکم ارتداد به مقتضی آن است که خود فرد، پس از بلوغ اسلام را انتخاب کند و سپس کفر بورزد.
[۲۹] روح الله الموسوی الخمینی، تحریر الوسیله، ج۲، ص۴۹۸.
[۳۰] روح الله الموسوی الخمینی، تحریر الوسیله، ج۶، ص۴۹.
[۳۱] روح الله الموسوی الخمینی، تحریر الوسیله، ج۶، ص۴۴-۴۵.
بسیاری از فقها به این امر تصریح کرده‌اند، از جمله مؤلف جواهر الکلام، کاشف اللثام و حضرت امام خمینی و آیة الله موسوی اردبیلی و...
[۳۴] الموسوی الاردبیلی، فقه الحدود و التعزیرات، ص۸۴۳.
امام خمینی در تحریرالوسیله می‌فرمایند:
«المرتد و هو من خرج عن الاسلام و اختار الکفر علی قسمین، فطری و ملی، و الاول من کان احد ابویه مسلما حال انعقاد نطفته ثم اظهر الاسلام بعد بلوغه ثم خرج عنه و الثانی من کان ابواه کافرین حال انعقاد نطفته ثم اظهر الکفر بعد البلوغ فصار کافرا اصلیا ثم اسلم ثم عاد الی الکفر کنصرانی بالاصل اسلم ثم عاد الی نصرانیته مثلا...» و در موضع دیگر می‌فرمایند: «و کذا ولد المسلم اذا بلغ و اختار الکفر قبل اظهار الاسلام فالظاهر عدم اجراء حکم المرتد فطریا علیهما...»
[۳۵] الموسوی الاردبیلی، کتاب الحدود، ص۶۲۵.



ارتداد در فقه و حقوق اسلامی از جرایم بزرگی است که به حسب آن که مرتد، ملی باشد یا فطری، و نیز زن باشد یا مرد ، مجازات و احکام خاصی بر آن مترتب می‌شود.
اگر «مرتد فطری» مرد باشد، علاوه بر برخی از احکام مدنی مانند فسخ پیمان نکاح و جدایی از همسر بدون نیاز به طلاق و تقسیم اموال بین ورثه، به اعدام محکوم می‌شود و توبه‌اش، از جهت ظاهری، پذیرفته نمی‌شود: یعنی اگر با اعتقاد و باور قلبی توبه کند، خدای متعال می‌پذیرد و نماز و سایر عباداتش صحیح است، اما بر جریان حکم اعدامش تاثیر ندارد.
[۳۶] الموسوی الاردبیلی، کتاب الحدود، ص۴۹۱.
[۳۷] الموسوی الاردبیلی، کتاب الحدودص۶۵۴.
اما اگر «مرتد ملی» مرد باشد، احکام فوق بر وی مترتب می‌گردد جز آن که اگر توبه کند، توبه وی پذیرفته می‌شود حتی پیش از جریان هر گونه حکمی، نخست وی را به توبه و بازگشت به اسلام دعوت می‌کنند و سه روز به وی مهلت می‌دهند تا تحقیق کند و با تامل از انحراف برگردد. اگر در این مدت توبه کرد، آزاد می‌شود وگرنه به اعدام محکوم می‌گردد.
[۳۹] الموسوی الاردبیلی، کتاب الحدود، ص۴۹۱.
البته در تعیین مدت زمانی که به عنوان مهلت سه روزه بیان شد، اختلاف نظر وجود دارد، اما آنچه که مقتضای تحقیق و احتیاط و نیز انطباق بیش تر با اصول اندیشه‌های اعتقادی اسلام است، نظریه شیخ طوسی و برخی از محققان دیگر از فقها است که می‌فرمایند: «به مقداری که در آن فرصت زمانی امکان رجوع و توبه باشد، به فرد مزبور مهلت می‌دهند تا توبه کند: زیرا روایات وجوب استتابه، مطلق است و اما روایت مورد استناد مرحوم محقق در شرایع الاسلام مبنی بر مهلت سه روزه، یک روایتی است که بنابر مشهور ضعیف است.» در این مورد یکی از صاحب نظران می‌نویسد: «و اما لو قال المرتد بان رجوعه عن الاسلام لیس هو من باب العناد کما انه لیس هو من باب التقصیر فی التحقیق بل هو من جهة شبهته حصلت له فحینئذ یستمهل مدة حتی یحقق هذه المساله»
[۴۳] موسوی اردبیلی، فقه الحدود و التعزیرات، ص۸۵۱.
دلیل آن این است که در این فرصت زمانی که (به لحاظ افراد و میزان شبهات محدوده آن لزوما معین در سه روز نیست) به حسب حجت و برهان به اسلام برگردد.

۳.۱ - حکم زن مرتد

البته زن مرتد، از هر نوع که باشد چه فطری و چه ملی، کشته نمی‌شود، بلکه او را به توبه فرا می‌خوانند، چنانچه توبه کرد، آزادش می‌کنند، وگرنه در زندان باقی می‌ماند و هنگام نماز تازیانه می‌خورد و در تنگنای معیشتی قرار می‌گیرد تا توبه کند.
[۴۴] روح الله الموسوی الخمینی، تحریر الوسیله، ج۲، ص۶۲۴.


۳.۲ - موضوع ارتداد در شریعت اسلامی

موضوع ارتداد و آثار حقوقی آن در شریعت و حقوق اسلامی به اندازه‌ای روشن و بدیهی است که درباره اصل حکم کم‌ترین تردیدی وجود ندارد و همه مذاهب فقهی آن را پذیرفته‌اند.
[۴۶] الموسوی الاردبیلی، فقه الحدود و التعزیرات، ص۸۳۶.
[۴۷] ابن قدامة المقدسی، المغنی، ج۱۰، ص۷۶.
البته درباره جزئیات آن اختلاف نظرهایی دیده می‌شود: برای مثال، بر اساس رای مشهور اهل سنت ، بین مرتد ملی و فطری یا بین زن و مرد تفاوتی وجود ندارد، بلکه در نظر آنان، مرتد از هر نوع که باشد، ابتدا به توبه دعوت می‌شود، چنانچه توبه کرد آزاد وگرنه کشته می‌شود.
[۴۸] عبدالرحمن الجزیری، افقه علی المذاهب الاربعة، ج۵، ص۴۲۴.
ابوحنیفه ، مانند فقهای شیعه ، بین زن و مرد فرق گذاشته است.
[۴۹] ابوبکر الکاسانی، بدایع الصنایع، ج۷، ص۱۳۵.
حسن بصری نیز معتقد است که مرتد، بی آن که به توبه دعوت گردد، کشته می‌شود.
[۵۰] ابن قدامة المقدسی، المغنی، ج۱۰، ص۷۶.



۱. السیدمحمدالموسوی العاملی، مدارک الاحکم فی شرح شرایع الاسلام، ج۲، ص۲۹۴، قم، مؤسسة آل البیت لاحیاءالتراث، ۱۴۱۰.
۲. السید ابوالقاسم الموسوی الخوئی، التنقیح فی شرح عروة الوثقی، ج۳، ص۵۸-۶۱، بیروت، دارالکتاب الاسلامی.
۳. صحیفه نور، ج۹، ص۲۵۴.
۴. محمدحسن النجفی، جواهر الکلام، ج۴۱، ص۶۰۱.    
۵. محمدحسن النجفی، جواهر الکلام، ج۶، ص۴۸.    
۶. محمدحسن النجفی، جواهر الکلام، ج۶، ص۴۹.    
۷. السید عبدالکریم الموسوی الاردبیلی، فقه الحدود و التعزیرات، ص۸۳۹، قم، منشورات مکتبة امیرالمؤمنین دارالعلم، ۱۴۱۳ هـ.
۸. محمدحسن النجفی، جواهر الکلام، ج۶، ص۴۹.    
۹. محمدحسن النجفی، جواهر الکلام، ج۶، ص۴۹.    
۱۰. صحیفه نور، ج۱۵، ص۱۹.
۱۱. محمدحسن النجفی، جواهر الکلام، ج۶، ص۴۸.
۱۲. محمدحسن النجفی، جواهر الکلام، ج۴۱، ص۶۰۰.    
۱۳. روح الله الموسوی الخمینی، تحریر الوسیله، ج۱، ص۴۹۹.
۱۴. السید ابوالقاسم الموسوی الخوئی، مبانی تکملة المنهاج، ج۱، ص۳۲۵، نجف: ۱۹۷۶.
۱۵. الموسوی الاردبیلی، فقه الحدود و التعزیرات، ص۸۴۲.
۱۶. محمدحسن النجفی، جواهر الکلام، ج۴۱، ص۶۰۲.    
۱۷. روح الله الموسوی الخمینی، تحریر الوسیله، ج۲، ص۴۹۸.
۱۸. روح الله الموسوی الخمینی، تحریر الوسیله، ج۶، ص۴۹.
۱۹. روح الله الموسوی الخمینی، تحریر الوسیله، ج۶، ص۴۴-۴۵.
۲۰. محمدحسن النجفی، جواهر الکلام، ج۴۱، ص۶۰۳.    
۲۱. محمدحسن النجفی، جواهر الکلام، ج۴۱، ص۶۰۵.    
۲۲. محمدحسن النجفی، جواهر الکلام، ج۴۱، ص۶۰۲.    
۲۳. روح الله الموسوی الخمینی، تحریر الوسیله، ج۲، ص۴۹۸.
۲۴. روح الله الموسوی الخمینی، تحریر الوسیله، ج۶، ص۴۹.
۲۵. روح الله الموسوی الخمینی، تحریر الوسیله، ج۶، ص۴۴-۴۵.
۲۶. محمدحسن النجفی، جواهر الکلام، ج۴۱، ص۶۰۳.    
۲۷. محمدحسن النجفی، جواهر الکلام، ج۴۱، ص۶۰۵.    
۲۸. محمدحسن النجفی، جواهر الکلام، ج۴۱، ص۶۰۲.    
۲۹. روح الله الموسوی الخمینی، تحریر الوسیله، ج۲، ص۴۹۸.
۳۰. روح الله الموسوی الخمینی، تحریر الوسیله، ج۶، ص۴۹.
۳۱. روح الله الموسوی الخمینی، تحریر الوسیله، ج۶، ص۴۴-۴۵.
۳۲. محمدحسن النجفی، جواهر الکلام، ج۴۱، ص۶۰۳.    
۳۳. محمدحسن النجفی، جواهر الکلام، ج۴۱، ص۶۰۵.    
۳۴. الموسوی الاردبیلی، فقه الحدود و التعزیرات، ص۸۴۳.
۳۵. الموسوی الاردبیلی، کتاب الحدود، ص۶۲۵.
۳۶. الموسوی الاردبیلی، کتاب الحدود، ص۴۹۱.
۳۷. الموسوی الاردبیلی، کتاب الحدودص۶۵۴.
۳۸. محمدحسن النجفی، جواهر الکلام، ج۴۱، ص۶۰۵.    
۳۹. الموسوی الاردبیلی، کتاب الحدود، ص۴۹۱.
۴۰. محمدحسن النجفی، جواهر الکلام، ج۴۱، ص۶۰۵.    
۴۱. محمدحسن النجفی، جواهر الکلام، ج۴۱، ص۶۱۲-۶۱۳.    
۴۲. محمدحسن النجفی، جواهر الکلام، ج۴۱، ص۶۱۳.    
۴۳. موسوی اردبیلی، فقه الحدود و التعزیرات، ص۸۵۱.
۴۴. روح الله الموسوی الخمینی، تحریر الوسیله، ج۲، ص۶۲۴.
۴۵. محمدحسن النجفی، جواهر الکلام، ج۴۱، ص۶۰۵-۶۱۶.    
۴۶. الموسوی الاردبیلی، فقه الحدود و التعزیرات، ص۸۳۶.
۴۷. ابن قدامة المقدسی، المغنی، ج۱۰، ص۷۶.
۴۸. عبدالرحمن الجزیری، افقه علی المذاهب الاربعة، ج۵، ص۴۲۴.
۴۹. ابوبکر الکاسانی، بدایع الصنایع، ج۷، ص۱۳۵.
۵۰. ابن قدامة المقدسی، المغنی، ج۱۰، ص۷۶.



دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، برگرفته از مقاله«عوامل تحقق ارتداد».




جعبه ابزار