علی پناه اشتهاردی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
در سدههای اخیر از دارالمؤمنین اشتهارد علما و دانشمندان دینی ناموری برخاستند که چون ستارگانی فروزان در آسمان
علم و
دین درخشیدهاند. ازجمله این اعلام بزرگانی نظیر آخوند بزرگ :
آقا ملا محمد حسن اشتهاردی ،
آقا ملا علی احمد شاه بختی (۱۳۴۵ق)
آقا ملا محمد مهدی امینی (۱۳۴۲ ق)
آقا ملا ابوالحسن، ملا
محمد اسماعیل امامی،
میرزا حبیب الله عسگری (۱۳۷۳ق)
حاج شیخ یحیی تقوی (۱۳۷۸ق) و فرزندش حاج شیخ حسین تقوی (۱۴۲۱ق)، آقای
سید عبدالله برهانی (۱۳۹۷ ق)، شهید حاج
شیخ غلامرضا سلطانی (۱/۱۲/۱۳۶۴) و شهید مفقودالاثر شیخ حسن سلیمانی و عده دیگری که در حوزههای علمیه
اشتهارد و
قم به تحصیل اشتغال دارند. از میان آنان آیتالله حاج شیخ علی پناه اشتهاردی از چهرههای شاخص و مقبول علما و مراجع بوده و در
زهد و
تقوا زبانزد حوزویان و در تدریس و تحقیق میان مدرسان و محققان سابقهای درخشان دارد.
علی پناه فرزند یوسف، در هفتم
محرم سال ۱۳۴۰قمری (۱۳۰۱شمسی) در خانوادهای متدین و ساده زیست در یکی از محلههای اشتهارد متولد شد. شغل پدرش آرایشگر (سلمانی) و مادرش خانه دار و تبار هر دو از مردمان مؤمن و ساده زیستی بودند که از راه کار و کارگری زندگی خود را اداره میکردند.
علی پناه نه ماهه بود که
پدر را از دست داد و مادرش مسئولیت تربیت او و دیگر فرزندانش را بر عهده گرفت. مادر برای گذراندن امور زندگی و امرار معاش روزانه با آسیای دستی برای مردم آرد تهیه و با دستمزد آن مخارج خود و بچه هایش را تامین میکرد.
او در شش سالگی به مکتب خانه محله فارچی آباد زادگاهش رفت و در دو سال
قرآن خواندن را آموخت. سپس تحصیلات ابتدایی را تا ۱۱ سالگی ادامه داد و با تشویق روحانی محل حاج شیخ یحیی تقوی به فراگیری مقدمات دروس حوزوی روی آورد.
ادبیات عرب ، منطق، «معالم الاصول»، «مطول» و پس از آن مقداری از کتابهای شرح لمعه و قوانین را نزد او خواند و برای ادامه تحصیل به قم
هجرت کرد.
آقای اشتهاردی در خاطرات خود میگوید:
«... قبل از بلوغ کار میکردم، آقای حاج شیخ یحیی تقوی در
مسجد فارچی آباد چال محله برای چند نفری فارسی و هم عربی درس میگفت. من نیز میل داشتم درس بخوانم. حاج شیخ یحیی فرمود: بیا و به درسها گوش بده. من کتاب نداشتم، به من کتاب داد. عصرها در آن مسجد برایم درس میگفت. چندین سال خدمت ایشان درس خواندم. با آقای
سید جمال هاشمی و حاج بابا سلطانی و حاج هبة الله شاه بیک از ابتدا تا مقداری از شرح لمعه را همدرس بودیم. تا شانزده سالگی ضمن کار ادبیات و مقداری از شرح «لمعه» و «قوانین» را در اشتهارد نزد حاج شیخ یحیی خواندم. او از شرح «امثله» تا «
کفایة الاصول » را درس میداد. مردم برای خواندن نماز لیلة الدفن (وحشت) به او پولی میدادند و او
پول را به من میداد و من
نماز وحشت را میخواندم. من نمیخواستم در اشتهارد بمانم. روزی به مسجد چال محله رفتم و از خدا خواستم وسیله مهاجرتم را فراهم کند. چندی نگذشت به محل بقعه بی بی سکینه در سلمیان شهریار رفتم و در آنجا برای عدهای از نوجوانان پسری که میخواستند باسواد شوند کلاس درس باز کردم و ماهی ۹ تومان حق التعلیم دریافت کردم و مخارج من نیز با آنان بود. پس از سه سال و نیم تدریس با تشویق عدهای از خیرخواهان راهی قم شدم و به
مدرسه فیضیه رفتم. آن زمان آقای صاحب الداری مدیر و مسئول مدرسه فیضیه بود. نزدش رفتم تا برای درس خواندن و حجره گرفتن ثبت نام کنم. شناسنامهام را خواست. زیرا از سوی وزیر فرهنگ رژیم پهلوی اعلام شده بود که کسانی که خدمت نظام نکردهاند نباید پذیرفته شوند شناسنامهام را به او دادم. پس از نگاه کردن به شناسنامه گفت: شما مشمول (سرباز) هستید و ما مشمول نمیپذیریم. سه روز در قم ماندم. سپس به
تهران رفتم. در تهران کسی نزدم آمد و گفت: شاگرد میخواهم. پیش او رفتم تا شاگردی کنم. مدتی کار کردم چون مشتریهای او بیشتر زنها بودند، از خدا خواستم کار دیگری پیدا کنم. دوباره به اشتهارد بازگشتم و دروس حوزوی را نزد حاج شیخ یحیی ادامه دادم تا پهلوی اول (
رضاخان ) (رضاخان در تاریخ ۲۰/۳/۱۳۲۰ از ایران فرار کرد) فرار کرد پس از آن با سفارش برخی از بزرگان و اجازه مادرم به قم رفتم. برای گرفتن حجره در مدرسه فیضیه دروس (مغنی، مطول، شرایع، منطق و شرح لمعه) خوانده شده را امتحان دادم. کتاب تهذیب المنطق را برای امتحان نزد
امام خمینی که از ممتحنین بود خواندم. در اثنای خواندن جملهای را نتوانستم بخوانم.
امام فرمود: دوباره از اول تا آخر بخوان. برای بار دوم خواندم. پس از قبولی، در مدرسه فیضیه حجره گرفتم و مشغول تحصیل شدم. همه درسهایی را که در اشتهارد خوانده بودم، تدریس کردم و بقیه شرح «لمعه» را نزد
آیتالله نجفی مرعشی شروع کردم و تا آخر، همه متون درس را نزد دیگر استادان خواندم...»
در
سال ۱۳۲۰شمسی که هجده بهار از عمر آقای اشتهاردی گذشته بود، وارد قم شد. بقیه کتابها و متون درسی رایج سطح و به دنبال آن سطح عالی را ادامه داد و متون
فقه و
اصول را نزد استادان مشهور وقت حجج اسلام و آیات عظام
آقا شیخ مرتضی حائری (۱۴۰۶ق)
آقا سید صادق شریعتمداری،
آقا شیخ
محمد علی حائری کرمانی (۱۳۷۳ق)،
آقا شیخ عبدالرزاق قائنی (۱۴۱۰ق)،
آقا سید محمدرضا گلپایگانی (۱۴۱۴ق) خواند و همزمان
فلسفه و کلام را نزد
آقا سید احمد خوانساری (۱۴۰۵ق) و علامه
سید محمد حسین طباطبائی (۱۴۰۲ق) فراگرفت و از درس اخلاق
امام خمینی (۱۴۰۹ق) بهرههای فراوان برد.
با اتمام سطوح عالی، در درس خارج فقه و اصول آیات عظام و مراجع بزرگ شرکت کرد. او سالها در درس خارج عمومی و خصوصی آیتالله
حاج آقا حسین بروجردی (۱۳۸۰ق) حاضر شد و قبل از رحلت ایشان، در حلقه دروس آیات عظام
سید محمدرضا گلپایگانی،
سید محمد حجت (۱۳۷۲ق)
سید محمد تقی خوانساری (۱۳۷۱ق)،
سید صدرالدین صدر (۱۳۷۳ق)،
امام خمینی و بعد از رحلت آیتالله بروجردی درس اصول شیخ الفقها آیتالله
شیخ محمد علی اراکی (۱۴۱۵ق) و... حاضر شد.
وی از دیگر آموختههای خود در این دوره چنین میگوید:
«... اولین استادم آقای حاج شیخ یحیی تقوی توصیه کرد به غیر از درس و بحث به کار دیگری نپردازم. از آیتالله
آقا سید محمدرضا گلپایگانی، بردباری را در امور تحصیل و زندگی آموختم. آیتالله العظمی
سید احمد خوانساری به من یاد داد به تخیلات و وهمیات توجه نکنم. از رفتار و کردارهای آیتالله العظمی بروجردی نظم و ارزش آن، و اینکه کینه کسی را به دل نگیرم، فراگرفتم.
امام خمینی به من آموخت به امور دنیوی توجه نکنم و اگر چیزی از آن امور را از دست دادم، اهمیت ندهم... از اول تحصیلاتم تاکنون به این فکر نیفتادم که از کسی اجازه بگیرم و ظاهرا اجتهاد اجازهای نیست، بلکه قوهای است الهی که
انسان هر وقت آن قوه را پیدا کرد، باید در اعمال خود
استنباط و گرنه
تقلید کند.
آقای اشتهاردی از همان سال ورود به قم (۱۳۲۰ش) تدریس دروس سطح را آغاز کرد. او روزانه با تدریس چند درس از متون فقه و اصول چند دوره کتابهای سطح را به پایان رساند و شاگردان بسیاری را از دانشهای خود بهره مند ساخت. او پس از رحلت استاد بزرگوارش آیتالله العظمی بروجردی، برای مدتی تدریس سطح خارج را شروع کرد و همزمان از سوی آیتالله العظمی گلپایگانی به عنوان یکی از ممتحنین طلاب در دروس سطح انتخاب شد و در هیئاتی که بدین منظور برگزیده شده بودند، فعالیت کرد. آقای اشتهاردی میگوید:
«... روزی طلبهای آمد که امتحان بدهد. کتاب جهاد شرح «لمعه» را برای امتحان در مقابلش قرار دادیم. شروع کرد به خواندن متن، وقتی به عبارت جهاد من یدهم رسید آن عبارت را به غلط جهاد من یدهم خواند. از او خواستم تکرار کند باز غلط خواند. گفتم عبارت را غلط میخوانی. گفت: «استادم این گونه خوانده و من عین عبارت او را اعراب گذاشتهام!». .. در ذهنم خطور کرد که تقصیر از ماهاست زیرا کتاب لمعه را تدریس نکرده کتابهای بالاتر را تدریس میکنیم. من از آن پس درس خارج را رها و تدریس شرح لمعه را شروع کردم. بیش از پنجاه سال است که از متون فقهی فقط این کتاب را تدریس میکنم و در هر نوبت تدریس نکته جالب و جدیدی میفهمم. از استادم آیتالله نجفی مرعشی شنیدم که گفت: «... هرکس به تدریس کتاب «شرح لمعه» مشغول باشد، توفیقات او زیاد میشود زیرا دشمنان مصنف و شارح این کتاب را به جهت مذهبشان شهید کردند و به پیکر آنان نیز بی حرمتی نمودند.»
آقای اشتهاردی تمام کتاب و ابواب لمعه را حتی آنچه را که مربوط به مسائل «عبد»، «امه»، «عتق» میباشد تدریس میکند و معتقد است:
یکی از اشتباهات حوزهها این است که این ابحاث را به دلیل نبودن موضوع «عبد» و «امه» نمیخوانند، درحالی که دانستن و بیان
احکام خدا مربوط به نیاز مردم نیست. باید برای حفظ احکام
اسلام این ابواب و کتابهای مربوطه خوانده شود. احکام الهی برای جهانیان است و هنوز هم «عبد» و «امه» در جهان هست. استادم آیتالله العظمی اراکی فرمود «با نقشه انگلیسیها در جنگ بین الملل اول مسئله رقیت را در جهان اسلام الغا کردند.»
ما باید
اجتهاد کنیم و من گفتهام و میگویم هرکس در فقه مباحث و احکام «عبد» و «امه» و... را نخواند و بحث نکند، مجتهد نیست. چون بخشی از احکام غیر مملوک از ادله مملوک استنباط میشود. بشر روی زمین به این احکام نیاز دارد، اگر حکم بیان شود هرچند مردم هم عمل نکنند، اشکالی ندارد...»
ایشان هم اکنون علاوه بر پاسخگویی به مسائل شرعی در بیت مقام معظم رهبری و اقامه نماز
جماعت ظهر و عصر در حرم مطهر
حضرت معصومه علیهاالسّلام و مغرب و عشاء در مدرسه فیضیه و در ایام تحصیلی روزانه چند درس رسمی دارند و طلاب و فضلای بسیاری از محضرش استفاده میبرند.
آیت الله اشتهاردی سالهاست که در ایام تحصیل حوزه شبهای پنج شنبه، پس از اقامه نماز
جماعت مغرب و عشاء، در مدرسه فیضیه و صبح پنجشنبهها در بیت قدیمی
امام خمینی و ایام ماه رمضان در بیت رهبری ساعتی را به تدریس اخلاق اختصاص داده است. در این ساعت مشتاقان فراوانی گرد او
جمع میشوند و از مواعظ، تذکرات اخلاقی و نصایح او بهره مند میشوند. او در بیان خود با بهره گیری از
آیات و
روایات اخلاقی به ذکر الگوهای تربیت اسلامی میپردازد و از معلمان بزرگ
اخلاق و
عرفان یاد میکند.
آقای اشتهاردی در دوران جوانی و پس از آن، سالها در ایام تبلیغی برای
تبلیغ و گاه تدریس به شهرهای مختلف سفر میکرد. او بارها برای ارشاد و تبلیغ به زادگاهش اشتهارد میرفت. سفرهای تبلیغی زیادی هم به شهرهای
تفرش ، ترخوران، زرین شهر و تهران داشته است. او برای مدتی در تویسرکان اقامت گزید و با طلاب حوزه آن جا ضمن انس و الفت تبلیغاتی هم داشت. قریب دو سال ساکن خرم آباد
لرستان شد و ضمن تبلیغ و ارشاد، به تدریس کتابهای درسی برای طلاب حوزه آنجا همت گماشت و در این مدت کار عمده تحقیقات پیرامون کتاب مدارک «العروة الوثقی» را نیز انجام داد.
آیت الله اشتهاردی از سوی مراجع تقلید درگذشته و معاصر سفرهای بسیاری برای
حج تمتع به
عربستان کرده و در بعثه آنان به انجام وظایف محوله پرداخته است.
آقای اشتهاردی از این سفرهای خود خاطرات خوشی دارد. او میگوید:
«در یکی از سفرهای
حج که با هیئت انصارالمهدی اعزام شدم، وقتی به
مدینه رفتم، با مشاهده
مسجدالنبی و حریم آن عظمتی از
پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلّم در قلبم افتاد و از آن روز تا به حال هیچگاه در تشهد نماز جمله «السلام علیک ایها النبی و رحمة الله و برکاته» را ترک نمیکنم و به یاد آن عظمت میافتم. در سفری دیگر از سوی
آیتالله العظمی فاضل لنکرانی به مکه، در بعثه ایشان انجام وظیفه میکردم. هیئاتی از ائمه
جمعه اهل سنت به آنجا آمدند. من مطالبی را که از آیتالله العظمی بروجردی پیرامون حکومت و احکام اسلامی در
ذهن داشتم، همراه با دیدگاههای ایشان برای حضار نقل کردم و توضیح دادم. ازجمله توضیحات این که
حدیث ثقلین تنها برای خلافت نیست بلکه برای بیان احکام و حکومتی است که اصل و فرع و بنای آن باید بر مبنای دستورات
اهل بیت علیهمالسّلام باشد و روایات وارده هم مبین احکام است. در پایان احساس کردم نقل قول و نظرات آیتالله العظمی بروجردی اثر عمیقی بر علمای یاد شده گذاشت و من خیلی خوشحال شدم.
آیت الله اشتهاردی ازجمله شاگردان
امام خمینی بود و با ایشان ارتباط نزدیک داشت. در روزهای تعطیلی حوزه و هرگاه حوادثی پیش میآمد، بیشتر به منزل
امام میرفت. وی از آغاز نهضت تا پیروزی
انقلاب اسلامی در صحنههای گوناگون از
امام و نهضت پشتیبانی میکرد. وقتی حادثه ۱۵ خرداد پیش آمد، مرحوم
آقا شیخ اسدالله کاشی مبلغی پول برای آقای اشتهاردی فرستاد تا او به طلابی که از این واقعه آسیب دیده بودند برساند. او برخی از اطلاعیهها و بیانیههایی را که از سوی طلاب، فضلا و مدرسین حوزه در حمایت از
امام صادر میشد امضا میکرد. آقای اشتهاردی هنگام پاسخ به مسائل شرعی نام
امام را با قداست و فتاوای ایشان را با صراحت و بلند نقل میکرد. آیتالله العظمی اراکی قبل از پیروزی انقلاب سالها در
مسجد امام حسن عسکری علیهالسّلام نماز
جمعه میخواند. هنگامی که در سفر بود یا عذری داشت، اگر آیتالله حاج شیخ مرتضی حائری نبود آقای اشتهاردی را مامور به اقامه
نماز جمعه میکرد. او در سالهای جنگ تحمیلی و دفاع مقدس به مناطق جنگی اعزام شد و با حضور خود در
جمع رزمندگان در شهرهای
اهواز و
اندیمشک و محل استقرار لشکر ۱۷ علی بن ابی طالب علیهالسّلام ، ضمن تشویق و ترغیب رزمندگان به
عبادت ، با بیان اینکه حضور در جبهه نوعی عبادت است، آنان را موعظه و ارشاد و در اوقات سه گانه
نماز جماعت را اقامه میکرد.
آیت الله اشتهاردی دارای فضایل اخلاقی ویژهای است. همین محاسن باعث ممتازی او شده است. وی از معدود عالمان عاملی است که از لحاظ
زهد و تقوی در بین همه اقشار حوزوی مقبول و نزد علما و اساتید دارای جایگاه خاصی است.
همه کسانی که آیتالله اشتهاردی را دیدهاند و یا میشناسند و یا با او هم سخن شدهاند شاهد روح
تواضع و فروتنی، وارستگی و بی تکلفی او بودهاند. منزل مسکونی اش در یکی از کوچههای فرعی خیابان صفائیه است. روزانه مسافت بین منزل و حرم، مدرسه فیضیه و محل درسش را پیاده طی میکند و سر به زیر و مشغول ذکر است. اگر ناشناسی او را ببیند، احساس هیچ تفاوت بین او و یک طلبه عادی نمیکند. در برخوردها خوش خلق و متبسم و در معاشرتها خوش سخن و شاد است و پوشاکش همیشه ساده و تمیز و معمولی است. از دیگر نشانههای زهد و تواضع او،
قناعت به تدریس دروس سطح و جوابگویی به مسائل شرعی است.
آیت الله اشتهاردی از دوران نوجوانی تاکنون به خاطر تامین امور مادی به کسی متوسل نشده و از موقعیت خود و دیگری استفاده نکرده است. زمانی که در زادگاهش بود، کار میکرد و درس میخواند. وقتی هم که به قم آمد و مشغول تحصیل شد، از محل دریافت شهریه اندک و گاه با خواندن
نماز استیجاری و تبلیغ در ایام ماه مبارک رمضان و
محرم روزگار گذراند و اینک با تدریس، تالیف و کارهای پژوهشی و تحقیقی امرار معاش میکند.
آقای اشتهاردی به خاطر داشتن همین خوی پسندیده، در مشی و منش فکری خود مستقل است و آنچه را که وظیفه شرعی تشخیص بدهد، اظهار میکند.
اجتماع صفات زهد، عزت نفس، مناعت طبع از یک سو و توکل و اعتماد به خدا از سوی دیگر، باعث آرامش روحی او شده است. آیتالله اشتهاردی از استادانش -چنانکه گذشت- بی اعتنایی به امور دنیوی را سبب توجه به خدا و یاد او میداند و این همه باعث رفع تشویشها و نگرانیها در سیره و سیمای او گردیده است. آری! در حرکات و سکنات و گفتار و کردار او نوعی آرامش و وقار به چشم میخورد که مایه
غبطه همه ناظران است.
آیت الله اشتهاردی از ارادتمندان اهل بیت میباشد. او این ارادت و
اخلاص را در ضمن درسها و مجالس با نقل احادیث آنان ابراز میکند. در محافل و مجالسی که به عنوان تولد و یا سوگواری امامان علیهمالسّلام تشکیل میشود، حاضر میشود و عقیده دارد که اینگونه مجالس برکات فراوان معنوی در پی دارد. چنگ زدن به دامان
اهل بیت علیهمالسّلام و پیروی از آنها را باعث نجات از گردابهای هلاکت و گمراهی میداند و توسل به آنان را برای برآورده شدن نیازهای مادی و معنوی سفارش میکند. به دو نمونه از عنایات حضرت حجت عجّلاللهفرجهالشریف نسبت به ایشان که در دوران قبل از آمدن به حوزه قم و پس از آن روی داد، از زبان خودش نقل میکنیم.
«... در اشتهارد تا مطول خوانده بودم و خیلی مایل بودم که به
حوزه علمیه قم بیایم لکن ممکن نمیشد و مخصوصا از نظر مادی در مضیقه بودیم. کثرت علاقه به حدی بود که مسجدی در نزدیکی منزلمان بود به نام مسجد چال محله که فقط همان نزدیک محرابش یک قطعه حصیر داشت و بقیه اش خاک بود.
امام جماعت هم نداشت. من قبل از طلوع صبح به مسجد میرفتم و مخصوصا توسل به
حضرت ولی عصر عجّلاللهفرجهالشریف پیدا میکردم و گریه و ناله داشتم و میخواستم تا اسباب رفتنم به قم فراهم شود. نام حضرت را میبردم و اشک میریختم تا آنکه شبی در عالم رؤیا خواب دیدم مرا با این بیت
شعر امر به رفتن به قم فرمودند. وقتی بیدار شدم، شعر در یادم مانده و آن این بود:
تا خود نروی به پای خود در ره دوست• • • تا جان نکنی فدای خاک ره دوست
از این خواب فهمیدم که ماندن و گریه فایده ندارد و باید خود تصمیم بگیرم، برای رفتن به قم. چون در قریه سلمیان نزدیک بی بی سکینه منزل اخوان بیاتی بودم و فرزندان ایشان را درس میدادم و ایشان مخارج ما را تامین میکردند. همان روز آمدم با آنها خداحافظی کردم و آماده شدم که رهسپار قم گردم. هرچند التماس کردند که اگر حاجتی داری حاجت و خواسته ات را برآورده میکنیم و بمانید، گفتم: نه، من برای ادامه تحصیل باید به
قم بروم و بحمدالله موفق شدم و آمدم قم... اما آنچه را بعد از ورود به قم از ناحیه حضرت میدانم، این بود که همان سالهای اول که به قم آمدم، رساله «العروة الوثقی» که دارای چهار حاشیه از علمای آن زمان بود تازه از چاپ خارج شده بود. این حواشی از آیات عظام بروجردی، قمی، اصفهانی و
آقا ضیاء عراقی بود. من خیلی مایل بودم آن را بخرم و برای مباحثه فقهی داشته باشم. پیش کتابفروشی رفتم. گفت قیمت آن سه تومان است. من فقط سه شاهی بیشتر نداشتم. از او خواستم تخفیف بدهد. گفت: چانه ندارد، ولی بعد ده شاهی آن را کم کرد. دیدم قدرت مالی برای خرید آن را ندارم. مایوسانه برگشتم و توسل به حضرت ولی عصر (ارواحنافداه) پیدا کردم و از او خواستم که من محتاج این کتابم، باید وسیله تهیه اش جور شود. سابق لوله کشی شهری نبود. در مدرسه فیضیه برای توالتها آفتابه میبردند. من درب حجره ایستاده بودم. دیدم شخصی آمد و گفت: اجازه هست از آفتابه شما استفاده کنم. گفتم مانعی ندارد. آفتابه پر از آب را برد و پس از بازگشت دیدم چیزی گذاشت و رفت. وقتی آمدم دیدم سه تومان گذاشته و رفته است. من خیلی تعجب کردم، زیرا به فرض آنکه میخواست پول آفتابه داری بدهد، باید یک قران بدهد لکن این سه تومان است. فهمیدم که چون توسل به حضرت پیدا کردم، حضرت این پول را حواله کرده است برای خرید کتاب. بلافاصله رفتم و کتاب را خریدم و بعد هم برای
جمع آوری مدارک العروة موفق شدم...»
آیت الله اشتهاردی در دوران تحصیل و
تدریس اقدام به خلق آثار قلمی مفید و ارزنده کرده و برای استفاده محققان آثارش را به صورت تقریرات دروس خارج فقه و اصول استادان یا تعلیقه و حاشیه بر نوشتههای فقهی و اصولی اعلام و مراجع یا تالیفات مستقل نگاشته است و تعداد آنها به ۸۰ جلد کتاب و رساله میرسد. برخی از این آثار به زیور طبع آراسته شده و بعضی خطی است.
۱. تقریرات درس خارج فقه
آیتالله بروجردی : شامل مباحث «صلاة
الجمعه»، «الغصب»، «الضمان»، «ارث الزوجه» و «منجزات مریض» در ۲ جلد.
۲. تقریرات درس خارج اصول آیتالله بروجردی: حاوی مباحث «مشتقات» تا «حجیت
الاجماع» از کتاب «کفایة الاصول» در ۲ جلد که توسط انتشارات اسلامی وابسته به
جامعه مدرسین چاپ شده است.
۳. تقریرات درس خارج فقه آیتالله گلپایگانی: از مباحث «صلاة
الجمعه» و مقداری از کتاب «الصوم» که پس از تحریر مفقود شده است.
۴. تقریرات درس خارج اصول
امام خمینی : شامل بخشی از مباحث کتاب «کفایة الاصول» و به صورت خطی است.
۱. حاشیه بر تفسیر «القرآن و العقل»
آقا نورالدین حسینی عراقی : با همکاری آیتالله
سید حسین کرمانی که در ۳ جلد به وسیله بنیاد فرهنگ اسلامی کوشانپور در سال ۱۳۹۶قمری چاپ شده است.
۲. تعلیقه بر کتاب فقهی «العروة الوثقی»
آقا سید محمد کاظم یزدی : در یک جلد به وسیله انتشارات مطبوعات دینی در سال ۱۴۱۷قمری طبع گردید و چاپ دوم آن با تصحیح چاپ اول و اضافات برای چاپ آماده میشود.
۳. تعلیقه بر کتاب «وسیلة النجاة»
سید ابوالحسن اصفهانی : تا آخر مبحث خمس به صورت خطی موجود است.
۴. تعلیقه بر کتاب «ایضاح الفواید فی حل اشکالات القواعد» که
فخر المحققین فرزند
علامه حلی : با همکاری آیتالله
سید حسین کرمانی در ۴ جلد توسط بنیاد فرهنگ اسلامی کوشانپور در سالهای ۱۳۸۷ و ۱۳۸۹قمری چاپ شده است.
۵. تعلیقه بر کتاب «روضة المتقین»
علامه محمدتقی مجلسی : در ۱۴ جلد با همکاری آیتالله
سید حسین کرمانی و توسط بنیاد فرهنگ اسلامی کوشانپور چاپ و منتشر شده است.
۶. تعلیقه بر کتاب «
مجمع الفایدة و البرهان فی شرح ارشاد الاذهان»
مقدس اردبیلی : در ۱۵ جلد به وسیله انتشارات اسلامی منتشر شده است.
۷. تعلیقه بر کتاب «کشف الرموز» حسن بن ابی طالب الیوسفی الآبی معروف به «فاضل آبی:» با همکاری آیتالله شیخ حسین یزدی در ۲ جلد توسط انتشارات اسلامی و در سالهای ۱۴۰۸ و ۱۴۱۰قمری انتشار یافته است.
۱. تعلیمات اخلاقی: نخستین تالیف آیتالله اشتهاردی است که کار چاپ و نشر آن به وسیله انتشارات علمیه اسلامیه قم انجام شده است.
۲. رسالتان
مجموعتان: حاوی فتاوای
علی بن حسین بابویه قمی و حسن بن علی عمانی (ابن ابی عقیل) است و به وسیله انتشارت علمیه اسلامیه متنشر شده است.
۳. فتاوا «ابن جنید:» توسط انتشارات اسلامی چاپ شده است.
۴. جزوات «وظایف مجلس خبرگان»، «مجلس شورای اسلامی»، «برخی از دستآوردهای انقلاب اسلامی» و «غربگرایی چرا؟: » توسط انتشارت علمیه اسلامیه قم چاپ شده است.
۵. چهل حدیث از هر معصوم: این کتاب ترجمه متن عربی «اربعون حدیثا عن کل معصوم» است مترجم آن آقای ابوذر دیلمیاست این کتاب در یک جلد به وسیله چاپ و انتشارات مطبوعات دینی در سالهای ۱۳۸۲ و ۱۳۸۳ طی دو نوبت چاپ شده است.
۶. لغات القرآن الماخوذة من تفسیر
مجمع البیان: در ۵ جلد توسط مؤسسه چاپ و انتشارات مطبوعات دینی
قم در سال ۱۳۸۲ چاپ گردیده است.
۸ـ۷. کتاب هفت ساله چرا صدا در آورد؟ این کتاب در پاسخ اشکالات و شبهات مطرح شده در کتاب «شهید جاوید» نوشته شده و چاپ و انتشار آن توسط انتشارات علامه انجام شده است. ضمنا رسالهای که در حکومت
انبیاء و
ائمه علیهالسّلام توسط مؤلف نگاشته شده، پیوست این کتاب است.
۹.مدارک العروة الوثقی: این اثر نفیس ابتدا تا ۱۱ جلد با هزینه شخصی مؤلف در قم چاپ و منتشر شد. پس از آماده شدن بقیه مجلدات، در ۳۰ جلد توسط چاپ و انتشارات اسوه قم منتشر گردید.
شایان ذکر است که کتاب معروف و معتبر فقهی العروة الوثقی تالیف آیتالله العظمی
سید محمد کاظم یزدی (۱۳۳۷ق) است. این کتاب در بردارنده فتاوای فقهی مؤلف در اکثر ابواب
فقه است که پس از چاپ و انتشار آن و درگذشت مؤلف، نزدیک به ۵۰ شرح و تعلیقه به وسیله علما و مراجع بزرگ بر آن نگاشته شده است.
آیت الله اشتهاردی در رابطه با
مجموعه مدارک العروة و انگیزه نگارش خود میگوید:
«... روزی سر حوض مدرسه فیضیه
وضو میگرفتم. طلبهای آمد و پرسید: آیتالله
سید محمد کاظم یزدی صاحب عروة الوثقی این همه
فتوا را از کجا آورده است؟ پس از آنکه جواب مختصری دادم، به ذهنم خطور کرد که مدارک فتوای یاد شده را پیدا کنم. با مطالعه و بررسی کتب اربعه (کافی، من لایحضر... ، تهذیب و استبصار) و غیر آنها معلوم شد که مدارک تمامی فتوا در کتب مورد بررسی آمده است. اکثر احکام واجب مدرکش در کتب اربعه و احکام
مستحب و
مکروه بنابر دلیل -تسامح ادله و سنن و شهرت قدما- آن هم در متن روایات یادآوری شده است.»
۱۰ ـ کشکول زمان: این کتاب را همچون کتابهای کشکول دیگر علما و دانشمندان که حاوی مطالب گوناگون است، به رشته تحریر درآورد و انتشارات علامه در سال ۱۳۸۴شمسی چاپ کرد.
آیت الله اشتهاردی ۶ فرزند (سه پسر و سه دختر) دارد. پسران وی پس از تحصیلات حوزوی به تحصیلات جدید پرداختند پس از کسب مدارک علمی جدید هرسه به مشاغل دیگر روی آوردهاند و خدمت میکنند. دو تن از دامادهای ایشان حجج اسلام آقایان ابوالقاسم کریمی ورامینی و
محمد حسین مظفری به
تبلیغ و ارشاد و خدمات دینی اشتغال دارند و سومی آقای ابراهیم
محمدی عضو سپاه پاسداران انقلاب اسلامی است.
آیت الله حاج شیخ علی پناه اشتهاردی استاد عالی
حوزه علمیه قم امشب بین
نماز مغرب و عشاء در مدرسه فیضیه قم دچار عارضه قلبی شد و پس از عمری تحقیق و تالیف و تبلیغ معارف مکتب
اهل بیت علیهالسّلام در شامگاه تیر ۸۷ و در سن ۸۷ سالگی دار فانی را وداع گفت و به دیدار معبود شتافت
سایت فرهیختگان تمدت شیعه، برگرفته از مقاله«علی پناه اشتهاردی».