حدیث یکی از دو منبع علوم اسلامی است که از آن به «سنت» یاد میشود. «علم الحدیث» علمی است که به وسیله آن قولوفعلوتقریرمعصوم شناخته میشود. این علم به دو بخش «روایة الحدیث» و «درایة الحدیث» تقسیم میگردد. «روایة الحدیث» از اتصال حدیث به معصوم از لحاظ احوال رواتو کیفیت سندو غیره گفت و گو میکند و در اصطلاح «علم اصول الحدیث» نامیده شده و خود به دو بخش «علم رجال» و «مصطلح الحدیث» تقسیم گردیده است. وقتی از احوال رجال سند از لحاظ عدالتووثاقتو عدم آن بحث شود، «علم رجال» آن را بر عهده دارد. و اگر از کیفیت نقل حدیث از سوی راویان بحث نماید، «مصطلح الحدیث» تعبیر میگردد. کیفیت نقل حدیث از سوی راویان، از لحاظ تواترو وحدت نقل، اتصال و انقطاع آن، مراتب نقل از نظر صحت و ضعف و اصطلاحات مربوط به این خصوصیات، در این بخش مورد بررسی قرار میگیرد. علم «درایة الحدیث» از معانی و مفاهیم الفاظ وارد در احادیث بحث مینماید.
محرک اصلی مسلمین به فراگیری و نقل اخبارواحادیثو جمع آوری آن در مجامع حدیثی، شخص رسول اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) بود که مردم را به ضبطو انتقال سخنانش تشویق میکرد. از طرفی مسلمین خود - بخصوص بعد از عصر رسالت - به این نیاز واقف شدند که احادیث سرشار از بیانات متقنی هستند که احکام الهی را در خود جای دادهاند. پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) طی بیست سال رسالت خود به هدایتوارشاد مردم پرداخت و در طی این دوره - بخصوص پس از هجرت که احکام و قوانین اسلامی در مسایل فردی و اجتماعی توسعه یافت. سخنانی در شرح و تبیین کتاب مبین بیان فرمود. اخلاق، عقاید، عبادات، قوانین مدنی و کیفری، آداب معاشرت، کیفیت تشکیل خانواده و سلوک عملی و ترغیب بر انجام فضایل از جمله عناوین سخنان پیامبر اسلام بود. اصحاب در فیض سماع و حفظ احادیث دقت و همت وافر داشتند و گروهی از منبع فیض بیش از دیگران بهره برده بودند، به گونهای که به کثرت حدیث و نقل از پیامبر مشهور گشته، مورد مراجعه دیگران شدند. در زمان حیات پیامبر اهمیت حدیث چندان مشهود نبود ولی بعد از ارتحال آن حضرت این نیاز هر چه بیشتر احساس شد. بدین ترتیب حدیث همدوش قرآن ملاک عمل مردم و راهنمایی امت اسلامی گردید. البته شیعه تا غیبت کبرای امام عصر (عجّلاللهفرجهالشریف) از منبع فیض بهره برد.
در تدوین حدیث بین تشیع واهل سنت تفاوت فاحشی روی داد. شیعه به پیروی از اهلبیت عصمت (علیهالسلام)، کتابت حدیث را از همان آغاز شروع نمود. ولی عامه به پیروی از رای خلیفه دومو نظر بعضی دیگر از صحابه، بدین بهانه که حدیث با قرآن مشتبه میشود و اهتمام به حدیث جای اهتمام به قرآن را میگیرد، کتابت حدیث را مکروه شمرده، آن گاه متوجه اشتباه خود شدند که یک قرن از هجرت رسول اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) میگذشت. در قرن دوم سد کراهت حدیث به دست «عمر بن عبدالعزیز» خلیفه زاهد اموی که خود از نوادگان خلیفه دوم بود، برچیده گشت. تدوین حدیث از سوی اهل بیت و پیروان آنها یک قرن پیش از اهل سنت آغاز گشته بود و در عصر امامتحضرت باقر (علیهالسلام) ادامه داشت که با بخشنامه عمر بن عبدالعزیز، عامه نیز به همراه مکتب اهل بیت به تالیف و تدوین حدیث پرداختند.
از نیمه اول قرن دوم یعنی در عصر امام باقر وامام صادق (علیهالسلام) شیعه از آزادی نسبی برخوردار گردید و نقل و روایت و ضبط وکتابت حدیث به اوج خود رسید. چهار هزار تن از افراد مورد وثوق در این دوره از امام صادق (علیهالسلام) روایت نقل نمودهاند و چهار صد کتاب حدیثی در اصول، در این دوره تالیف گردید که به «اصول اربعماة» (کتابهای چهارصدگانهای که ماخذ کتب روایی شناخته میشوند) معروف است.
با طرح مساله ولایتعهدی حضرت امام رضا (علیهالسلام)و هجرت آن حضرت به ایران، خیل عشاق به سوی ایشان شتافتند؛ به طوری که ۳۶۰ تن بدون واسطه از ایشان حدیث نقل کردهاند.
- عبیدالله بن ابی رافع، اولین مورخ و مصنف در علم تاریخ - محمد بن اسحاق مطلبی، اولین مصنف در علم سیر و مغازی - ابو عبدالله بن جبلة بن حیان، اولین مصنف علم رجال - حسن بن موسی نوبختی، اولین مصنف علم فرق در جهان اسلام محسوب میشوند که هر یک رشتهای از علوم اسلامی را برگزیده و در آن به مدارج عالی نایل آمدهاند. کتاب «الفرق» نوبختی هم اکنون در دسترس دانشمندان و پژوهشگران علوم اسلامی است.