عقاید شیخ بهائی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
شیخ بهائی بدون تردید از علما و فقهای
امامیه بوده، و آثار او گواه روشنی بر
تشیع اوست. ازینرو اصرار بعضی منابع
عامه در اینکه او را
سنّی به شمار آورند، بیهوده است.
محبّی
و خَفاجی
بر این باورند که بهائی تسنّن خود را از شاه عباس، که
شیعه بود، پنهان میکرد و او را تنها به سبب افراطی که در محبّت
ائمه شیعه داشته است شیعه شمردهاند.
احتمالاً مهمترین سبب این اشتباه، مشی و سلوک خودِ بهائی است؛ وی در سفرهای خود
تقیه میکرد و به سبب مشرب عرفانی خود با هر ملّتی به اقتضای مذهب ایشان رفتار مینمود. ازینرو هرکس او را هم عقیده با خود میپنداشت.
خود وی صریحاً به این شیوه رفتاری در قصیده وسیلة الفوز والامان اشاره کرده است.
بعضی علمای شیعه از تسامح بهائی در برخورد با مذاهب دیگر ایراد گرفته و در توثیق او تردید کردهاند،
ولی آنچه مسلم است شیخ بهائی فقیه شیعی معتدلی بوده است.
ایشان به شیوه قدما به اقوال و آثار عامّه نظر داشته است. برای نمونه، بر کشّاف
زمخشری حاشیه نوشته و حاشیهاش بر تفسیر
بیضاوی علی رغم ناتمام ماندن آن، از بهترین حواشی این تفسیر شمرده شده است.
در مواردی بین او و علمای مذاهب دیگر مباحثات کلامی واقع شده که در آنها بهائی از عقیده امامیّه دفاع کرده است
و مهمتر از همه در اشعار عربی خود علاوه بر اظهار ارادت و اخلاص کامل به
ائمّه شیعه و اشتیاق به
زیارت قبور ایشان،
در مواردی از مخالفان آنها
تبری جسته است.
از سوی دیگر، بهائی در کسوت فقر و درویشی بوده و علی رغم آمدوشد به دربار صفوی مشرب
تصوف و
عرفان داشته است و بنابراین مورد توجه منابع
صوفیه قرار گرفته و گاه یک صوفی تمام عیار معرّفی شده است. حتی کیخسرو اسفندیار
از تمایل بهائی به
زردشتیگری سخن به میان آورده است.
معصوم علیشاه
بهائی را همراه با بسیاری از بزرگان شیعه چون
میرداماد،
میرفندرسکی،
ملاصدرا،
مجلسی اول و
فیض کاشانی به سلسله
نوربخشیه و
نعمة اللهیه منتسب کرده و او را خلیفه شیخ
محمد مؤمن سبزواری، از خلفای نوربخشیّه، دانسته است. آنچه بیش از هرچیز تصوّف بهائی را قوّت بخشیده کلمات و اشعار خود اوست.
بهائی در کشکول نیز که آیینه افکار و گرایشهای باطنی اوست، سخنان فراوانی از اکابر صوفیه مانند
شیخ عبدالقادر گیلانی،
جُنید بغدادی،
حسین بن منصور حلاّج،
حسن بصری،
رابعه عدویه و
سفیان ثوری نقل کرده و در بعضی موارد آنها را ستوده است. او در آثار خود از
محیی الدین ابن عربی با عباراتی مانند جمال العارفین، شیخ جلیل، کامل، عارف و واصل صمدانی تجلیل کرده است
و در تفسیر العروة الوثقی
و خاتمه مفتاح الفلاح
در تفسیر آیه ایّاک نعبد و ایّاک نستعین، کلام
امام صادق علیهالسلام را به «انّی انااللّه» گفتنِ شجره طور تشبیه کرده و بیت منسوب به شبستری (روا باشد اناالحق از درختی...) را در تأیید نظر خود آورده است. نیز در کشکول
پس از تجلیل و تکریم فراوان از
بایزید بسطامی، به نقل از
علامه حلی و
ابن طاووس و
فخررازی، و نیز براساس عقیده صوفیان، او را سقّای امام صادق علیهالسلام دانسته است.
همچنین از مهمترین شواهد بر تمایل وی به تصوّف، تعظیم او از
مولوی و ارادت به اوست؛ در کشکول
بیش از دیگران از او
شعر نقل کرده است و در اشعاری که به وی منسوب است
مثنوی مولوی را «قرآن بر زبان پهلوی» خوانده است.
مجموع اشارات فوق و نیز عبارات دیگری از بهائی، شخصیت عرفانی او را نزد صوفیّه قوّت بخشیده است.
بعضی علمای
شیعه نیز بر او به دلیل تمایلش به تصوّف و بعضی موارد دیگر ایراد گرفتهاند.
آنچه مسلّم است بهائی بیش از سایر
علما و فقهای امامیّه تمایل به عرفان داشته است. به گفته علامه
مجلسی، وی اهل
چله نشینی و ریاضات شرعی بوده و به شاگرد خود
محمدتقی مجلسی تعلیم ذکر داده است.
اگر تصوّف را به معنای ترک تعلّقات دنیوی و مجاهده بانفس و کسب کمالات روحانی بدانیم، بهائی سهم وافری از آن داشته است.
وی در مراقبه و
تزکیه نفس کم نظیر بوده و کراماتی نیز بدو منسوب است؛ مزار او نیز مورد
استشفا و توجه است.
محمدتقی مجلسی، که خود فقیه و محدث بلندآوازهای است، برای شیخ بهائی مقامی قدسی قائل بوده و اقدام به نگارش شرح
من لایحضره الفقیه به نام روضة المتّقین را براساس رؤیایی که نقل میکند، از برکات استادش دانسته و معتقد بوده است که به امر او این شرح را نگاشته است.
همچنین، بعضی منابع
آگاهی او بر علوم غریبه را غیر اکتسابی و مرهون تصفیه باطن دانسته اند. محمدتقی مجلسی
نیز شرحی در اطلاّ ع وسیع بهائی از
علم جَفر به طریق غیرعادی، آورده است.
از سوی دیگر بهائی مانند سایر عُرفا، در حکمت و فلسفه تبرّزی از خود نشان نداده و به کلام نیز بی اعتنا بوده است. در الحدیقة الهلالیة
قول فلاسفه مبنی بر امتناع خرق افلاک را قاطعانه رد کرده و ادله آنان را بر اثبات این ادعا بسیار ضعیف دانسته است («دونَ ثبوته خَرطُ القتاده»). در دو مثنوی نان و حلوا و شیروشکر و بعضی اشعار دیگر خود نیز با طعن زدن به بسیاری از کتب معقول، بر عدم تأثیر آنها در نجات آدمی اصرار ورزیده و گوهر سعادت را در آموختن «علم عاشقی» دانسته و مابقی را «تلبیس ابلیس شقی» خوانده است. همچنین «علم رسمی» را که «سر به سر قیل است و قال» بی حاصل خوانده است.
در کشکول
نیز که شکوهها و احوال درونی خود را تحت عنوان «سانحة» آورده، ضمن شرح مواجید و اذواق روحانی خود، از فساد زمانه و تصدّی جهّال بر امر تدریس و کساد علم اظهار ملالت کرده و از صرف عمر در تحصیل علومی که گوهر سعادت را به همراه ندارند
تحذیر کرده است.
با اینهمه، در بعضی منابع به بیزاری بهائی از صوفیان و دراویش زمان خود و آداب و عقاید ایشان اشاره شده است.
خود بهائی نیز در داستان رمزی گربه و موش ((درباره محتویات، اصالت این اثر و انتساب آن به بهائی رجوع کنید به
) و در اشعارش از صوفیان سالوس و ریایی انتقاد شدیدی کرده است. ازینرو از بعضی علمای شیعه در دفاع از بهائی و عدم انتساب او به تصوّف اصطلاحی شواهدی نقل شده است.
نهایتاً، انتساب بهائی به تصوّف نه به معنای تأیید تصوّف و درویشی مصطلح و رایج در عصر صفوی بلکه تنها به دلیل تمایلات عرفانی او در آثار و اشعارش بوده است.
(۱) لطفعلی بن آقاخان آذر بیگدلی، آتشکده آذر، چاپ جعفر شهیدی، چاپ افست تهران ۱۳۳۷
ش.
(۲) محمدمحسن آقابزرگ طهرانی، الذریعة الی تصانیف الشیعه، چاپ علی نقی منزوی و احمد منزوی، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
(۳) محمدمحسن آقابزرگ طهرانی، الروضة النضرة فی علماءِ القرن الحادی عشرة، بیروت ۱۴۱۱/۱۹۹۰.
(۴) محمدمحسن آقابزرگ طهرانی، طبقات اعلام الشیعة: احیاء الداثر من القرن العاشر، چاپ علی نقی منزوی، تهران ۱۳۶۶
ش.
(۵) آقامحمدعلی کرمانشاهی، خیراتیّه در ابطال طریقة صوفیّه، چاپ مهدی رجائی، قم ۱۴۱۲.
(۶) ابن صابونی، کتاب تکمله اکمال الاکمال فی الانساب و الاسماء و الالقاب، بیروت ۱۴۰۶/۱۹۸۶.
(۷) دوین جی استوارت، «شیخ بهائی و ' کشکول، او»، ترجمه حسین معصومی همدانی، نشر دانش، سال ۱۱،
ش ۳ (فروردین و اردیبهشت ۱۳۷۰).
(۸) اسکندر منشی، تاریخ عالم آرای عباسی، تهران ۱۳۵۰
ش.
(۹) محمدحسن بن علی اعتمادالسلطنه، تاریخ منتظم ناصری، چاپ محمد اسماعیل رضوانی، تهران ۱۳۶۳ـ۱۳۶۷
ش.
(۱۰) محمدحسن بن علی اعتمادالسلطنه، مطلع الشمس، چاپ تیمور برهان لیمودهی، چاپ سنگی تهران ۱۳۰۱ـ۱۳۰۳، چاپ افست تهران ۱۳۶۲ـ۱۳۶۳
ش.
(۱۱) عبدالله بن عیسی افندی اصفهانی، تعلیقه امل الا´مل، چاپ احمد حسینی، قم ۱۴۱۰.
(۱۲) عبدالله بن عیسی افندی اصفهانی، ریاض العلماء و حیاض الفضلاء، چاپ احمد حسینی، قم ۱۴۰۱.
(۱۳) محسن امین، اعیان الشیعه، چاپ حسن امین، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
(۱۴) عبدالحسین امینی، الغدیر فی الکتاب و السنة و الادب، ج ۱۱، بیروت ۱۳۸۷/۱۹۶۷.
(۱۵) تقی الدین محمد بن محمد اوحدی بلیانی، عرفات العاشقین، نسخه عکسی از نسخه خطی موجود در کتابخانه ملک،
ش ۵۳۲۴.
(۱۶) یوسف بن احمد بحرانی، لؤلؤة البحرین، چاپ محمدصادق بحرالعلوم، قم.
(۱۷) ابراهیم برهان آزاد، «دو نکته مربوط بشرح حال شیخ بهائی»، یغما، سال ۱۳،
ش ۳ (خرداد ۱۳۳۹).
(۱۸) بطرس بستانی، کتاب دائرة المعارف، بیروت.
(۱۹) محمد بن حسین بهاءالدین عاملی، الاربعون حدیثاً، قم ۱۴۱۵.
(۲۰) محمد بن حسین بهاءالدین عاملی، جامع عباسی، چاپ سنگی تهران ۱۳۲۸.
(۲۱) محمد بن حسین بهاءالدین عاملی، الحدیقة الهلالیة: شرح دعاء الهلال من الصحیفة السجادیه، چاپ علی موسوی خراسانی، قم ۱۴۱۰.
(۲۲) محمد بن حسین بهاءالدین عاملی، العروة الوثقی: تفسیر سورة الحمد، چاپ اکبر ایرانی قمی، قم ۱۴۱۲.
(۲۳) محمد بن حسین بهاءالدین عاملی، کتاب المخلاة، مصر۱۳۱۷.
(۲۴) محمد بن حسین بهاءالدین عاملی، الکشکول، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
(۲۵) محمد بن حسین بهاءالدین عاملی، کلیات اشعار و آثار فارسی شیخ بهاءالدین محمد العاملی مشهور به شیخ بهائی، چاپ غلامحسین جواهری، تهران.
(۲۶) محمد بن حسین بهاءالدین عاملی، کلیات اشعار و آثار فارسی شیخ بهائی، چاپ سعید نفیسی، تهران.
(۲۷) محمد بن حسین بهاءالدین عاملی، مشرق الشمسین و اکسیر السعادتین، مع تعلیقات محمد اسماعیل بن حسین مازندرانی خواجوئی، چاپ مهدی رجائی، مشهد ۱۳۷۲
ش.
(۲۸) محمد بن حسین بهاءالدین عاملی، مفتاح الفلاح، مع تعلیقات محمد اسماعیل بن حسین مازندرانی خواجوئی، چاپ مهدی رجائی، قم ۱۴۱۵.
(۲۹) محمد بن سلیمان تنکابنی، کتاب قصص العلماء، تهران.
(۳۰) ذبیح الله ثابتیان، اسناد و نامههای تاریخی دوره صفویه، تهران ۱۳۴۳
ش.
(۳۱) علی اصغر بن محمد شفیع جاپلقی بروجردی، ظرائف المقال فی معرفة طبقات الرجال، چاپ مهدی رجائی، قم ۱۴۱۰.
(۳۲) محمدشفیع بن علی اکبر جاپلقی بروجردی شفیعا، روضة البهیة فی طرق الشفیعیه، چاپ سنگی تهران ۱۲۸۰.
(۳۳) نعمت الله بن عبدالله جزایری، الانوار النعمانیه، چاپ محمدعلی قاضی طباطبایی، تبریز ۱۳۸۲.
(۳۴) رسول جعفریان، دین و سیاست در دوره صفوی، قم ۱۳۷۰
ش.
(۳۵) رسول جعفریان، «رویارویی فقیهان و صوفیان در عصر صفویان»، کیهان اندیشه،
ش ۳۳ (آذر و دی ۱۳۶۹).
(۳۶) محسن جهانگیری، «شرح احوال و ذکر آثار و نقل افکار شیخ بهائی»، فلسفه، نشریه اختصاصی گروه آموزشی فلسفه،
ش ۱، ضمیمه مجله دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران (بهار ۱۳۵۵).
(۳۷) محمدعلی حبیب آبادی، مکارم الا´ثار در احوال رجال دو قرن ۱۳ و ۱۴ هجری، ج ۳، اصفهان ۱۳۵۱
ش.
(۳۸) محمد بن حسن حرّ عاملی، الاثناعشریه، چاپ مهدی لازوردی و محمد درودی، قم ۱۴۰۰.
(۳۹) محمد بن حسن حرّ عاملی، امل الا´مل، چاپ احمد حسینی، ج ۱، بغداد (تاریخ مقدمه ۱۳۸۵)، ۱۳۸۵.
(۴۰) حسن بن مرتضی حسینی استرآبادی، تاریخ سلطانی: از شیخ صفی تا شاه صفی، چاپ احسان اشراقی، تهران ۱۳۶۴
ش.
(۴۱) محمدهاشم خراسانی، کتاب منتخب التواریخ، تهران ۱۳۱۷
ش.
(۴۲) احمد بن محمد خفاجی، ریحانة الالباء و زهرة الحیاة الدنیا، چاپ سنگی بولاق ۱۲۷۳.
(۴۳) محمدباقر بن زین العابدین خوانساری، روضات الجنات فی احوال العلماء والسادات، چاپ اسدالله اسماعیلیان، قم ۱۳۹۰ـ۱۳۹۲.
(۴۴) ابراهیم دیباجی، «کفاره روزه ایکه خوردم رمضان: شرح از جامی، شیخ بهائی، و اسیری لاهیجی»، وحید، سال ۴،
ش ۴ (فروردین ۱۳۴۶).
(۴۵) ابوالقاسم رفیعی مهرآبادی، آثار ملی اصفهان، تهران ۱۳۵۲
ش.
(۴۶) جرجی زیدان، تاریخ آداب اللغة العربیة، بیروت ۱۹۷۸.
(۴۷) عبدالوهاب بن علی سُبکی، طبقات الشافعیة الکبری، چاپ محمود محمد طناحی و عبدالفتاح محمد حلو، قاهره ۱۹۶۴ـ۱۹۷۶.
(۴۸) یوسف الیان سرکیس، معجم المطبوعات العربیة و المعربه، قاهره ۱۳۴۶/۱۹۲۸، چاپ افست قم ۱۴۱۰.
(۴۹) کیوان سمیعی، «تسامحات ادبی»، یادگار، سال ۲،
ش ۲ (مهر ۱۳۲۴).
(۵۰) جان شاردن، سفرنامه شاردن، ترجمة اقبال یغمایی، تهران ۱۳۷۲ـ۱۳۷۵
ش.
(۵۱) ولی قلی بن داوودقلی شاملو، قصص الخاقانی، چاپ حسن سادات ناصری، تهران ۱۳۷۱
ش.
(۵۲) علی شریعتی، راهنمای خراسان، تهران ۱۳۶۳
ش.
(۵۳) محمد بن علی شریف لاهیجی، محبوب القلوب، عکس نسخه خطی.
(۵۴) محمدمظفر حسین بن محمد یوسفعلی صبا، تذکره روز روشن، چاپ محمد حسین رکن زاده آدمیت، تهران ۱۳۴۳
ش.
(۵۵) محمد بن احمد طالوی ارتقی، سانحات دمی القصر فی مطارحات بنی العصر، چاپ محمد مرسی خولی، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
(۵۶) محمدحسین طباطبائی، المیزان فی تفسیر القرآن، بیروت ۱۳۹۰ـ۱۳۹۴/ ۱۹۷۱ـ۱۹۷۴.
(۵۷) قدری حافظ طوقان، تراث العرب العلمی فی الریاضیات و الفلک، بیروت (تاریخ مقدمه ۱۹۶۳).
(۵۸) حسین بن عبدالصمد عاملی، وصول الاخیار الی اصول الاخبار، چاپ عبداللطیف کوهکمری، قم ۱۴۰۱.
(۵۹) محمدعلی عبرت نائینی، تذکره مدینة الادب، چاپ عکسی تهران ۱۳۷۶
ش.
(۶۰) نصرالله فلسفی، زندگانی شاه عباس اول، تهران ۱۳۶۴
ش.
(۶۱) محمد قصری، سیمایی از شیخ بهائی در آئینة آثار، مشهد ۱۳۷۴
ش.
(۶۲) عباس قمی، سفینة البحار و مدینة الحکم و الا´ثار، بیروت.
(۶۳) عباس قمی، فوائد الرضویه: زندگانی علمای مذهب شیعه، تهران، تاریخ مقدمه ۱۳۲۷
ش.
(۶۴) عباس قمی، کتاب الکنی والالقاب، صیدا ۱۳۵۷ـ ۱۳۵۸، چاپ افست قم.
(۶۵) محمدطاهر بن محمد حسین قمی، تحفة الاخیار: بحثی در پیرامون آراء و عقاید صوفیه، چاپ داوود الهامی، قم ۱۳۶۹
ش.
(۶۶) کتابخانه عمومی حضرت آیت الله العظمی مرعشی نجفی، فهرست نسخههای خطی کتابخانه عمومی حضرت آیة الله العظمی مرعشی نجفی مدّظله العالی، نگارش احمد حسینی، قم ۱۳۵۴ـ۱۳۷۶
ش.
(۶۷) محمدعلی بن صادقعلی کشمیری، کتاب نجوم السماء فی تراجم العلماء، قم.
(۶۸) کیخسرو اسفندیار، دبستان مذاهب، چاپ رحیم رضازاده ملک، تهران ۱۳۶۲
ش.
(۶۹) مظفربن محمدقاسم گنابادی، تنبیهات المنجمین، چاپ سنگی (ایران) ۱۲۸۴.
(۷۰) محمد قدرت الله گوپاموی، کتاب تذکره نتایج الافکار، بمبئی ۱۳۳۶
ش.
(۷۱) محمدباقر بن محمدتقی مجلسی، بحارالانوار، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
(۷۲) محمدتقی بن مقصودعلی مجلسی، روضة المتقین فی شرح من لایحضره الفقیه، چاپ حسین موسوی کرمانی و علی پناه اشتهاردی، قم ۱۴۰۶ـ۱۴۱۳.
(۷۳) محمدتقی بن مقصودعلی مجلسی، لوامع صاحبقرانی، قم ۱۴۱۴.
(۷۴) محمدامین بن فضل الله محبی، خلاصة الاثر فی اعیان القرن الحادی عشر، بیروت.
(۷۵) محمدامین بن فضل الله محبی، نفحة الریحانة و رشحة طلاءالحانه، چاپ عبدالفتاح محمد حلو، قاهره ۱۳span class=tag light_tagtag dark_tag۸۷ـ۱۳۹۱/ ۱۹۶۷ـ۱۹۷۱.
(۷۶) محمدعلی مدرس تبریزی، ریحانة الادب، تهران ۱۳۶۹
ش.
(۷۷) علی خان بن احمد مدنی، الحدائق الندیة فی شرح فواید الصمدیة، چاپ سنگی تهران ۱۲۹۷.
(۷۸) علی خان بن احمد مدنی، ریاض السالکین فی شرح صحیفة سیدالساجدین، قم ۱۴۱۵.
(۷۹) علی خان بن احمد مدنی، سلافة العصر فی محاسن الشعراء بکل مصر، مصر ۱۳۲۴، چاپ افست تهران.
(۸۰) محمد معصوم بن زین العابدین معصوم علیشاه، طرائق الحقائق، چاپ محمدجعفر محجوب، تهران ۱۳۳۹ـ۱۳۴۵
ش.
(۸۱) جلال الدین محمد منجم یزدی، تاریخ عباسی، یا روزنامة ملاجلال، چاپ سیف الله وحیدنیا، تهران ۱۳۶۶
ش.
(۸۲) احمد منزوی، فهرست نسخههای خطی فارسی، تهران ۱۳۴۸ـ۱۳۵۱
ش.
(۸۳) عباس بن علی موسوی حسینی، نزهة الجلیس و منیة الادیب الانیس، نجف ۱۳۸۶ـ۱۳۸۷، چاپ افست قم ۱۳۷۵
ش.
(۸۴) رضا موسوی هندی، دیوان، چاپ موسی موسوی، بیروت ۱۴۰۹/۱۹۸۸.
(۸۵) جعفر مهاجر، الهجرة العاملیة الی ایران فی العصر الصفوی، بیروت ۱۴۱۰/۱۹۸۹.
(۸۶) مریم میراحمدی، دین و مذهب در عصر صفوی، تهران ۱۳۶۳
ش.
(۸۷) محمدحسن میرجهانی طباطبائی، روایح النسمات در شرح دعای سمات، تهران ۱۳۷۰
ش.
(۸۸) محمدباقر بن محمد میرداماد، اثنی عشر رسالة للمعلم الثالث، چاپ جمال الدین میردامادی.
(۸۹) مجتبی مینوی، «موش و گربه مجلسی»، یغما، سال ۸،
ش ۲ (اردیبهشت ۱۳۳۴).
(۹۰) مجتبی مینوی، یادداشتهای مینوی، ج ۱، چاپ مهدی قریب و محمدعلی بهبودی، تهران ۱۳۷۵
ش.
(۹۱) محمدطاهر نصرآبادی، تذکرة نصرآبادی، چاپ وحید دستگردی، تهران ۱۳۶۱
ش.
(۹۲) عبدالله نعمه، فلاسفه شیعه، ترجمه جعفر غضبان، تهران ۱۳۶۷
ش.
(۹۳) حسین بن محمدتقی نوری، خاتمه مستدرک الوسائل، قم ۱۴۱۵ـ۱۴۱۶.
(۹۴) حسین بن محمدتقی نوری، الفیض القدسی فی ترجمة العلامه المجلسی، در مجلسی، بحارالانوار، ج ۱۰۲، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
(۹۵) رضاقلی بن محمدهادی هدایت، تذکره ریاض العارفین، چاپ مهرعلی گرگانی، تهران (
۱۳۴۴ ش).
(۹۶) رضاقلی بن محمدهادی هدایت، مجمع الفصحا، چاپ مظاهر مصفا، تهران ۱۳۳۶ـ۱۳۴۰
ش.
(۹۷) رضاقلی بن محمدهادی هدایت، ملحقات تاریخ روضة الصفای ناصری، در میرخواند، تاریخ روضة الصفا، ج ۸ ـ۱۰، تهران ۱۳۳۹
ش.
(۹۸) جلال الدین همائی، تاریخ اصفهان، ج ۱، هنر و هنرمندان، چاپ ماهدخت بانوهمایی، تهران ۱۳۷۵
ش.
(۹۹) ابراهیم بن حسین همدانی، «سواد کتابت حضرت میرزا ابراهیم همدانی بحضرت شیخ بهاءالدین محمد»، ارمغان، دوره ۷،
ش ۱ (فروردین ۱۳۰۵).
(۱۰۰) لطف الله هنرفر، گنجینه آثار تاریخی اصفهان، اصفهان
۱۳۴۴ ش.
(۱۰۱) ایرانیکا.
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «بهاءالدین عاملی»، شماره۲۱۵۴. lt;refp