• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

عقاب (پرنده)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف





عُقاب، پرنده‌ای شکاری با جثه نسبتا بزرگ و نوک و چنگالهای خمیده و تیز است.



از آن به مناسبت در بابهای تجارت ، صید و ذباحه و اطعمه و اشربه سخن گفته‌اند.

۱.۱ - در تجارت

عقاب از تیره چنگال‌داران و حرامگوشتان است؛ در تحریرالوسیله آمده است «هر صاحب پنجه (پرنده) چه قوی باشد که با آن پرندگان را صید کرده و بدرّد مانند باز و قوش و عقاب‌ و شاهین و قرقی یا ضعیف باشد که بر آن قدرت نداشته باشد؛ مانند لاشخور و کرکس - این‌ها از پرندگان حرام می‌باشند.» خلاصه این‌که به لحاظ شکاری بودن و منفعت حلال داشتن، خرید و فروش آن جایز است.

۱.۲ - در صید

احکام سگ‌شکاری از قبیل حلال بودن شکار آن، شامل پرندگان شکاری همچون عقاب نمی‌شود. بنابر این، شکار عقاب در صورتی حلال خواهد بود که زنده به چنگ صیاد افتد و تذکیه شود.
امام خمینی درباره شکار با حیوان و شرایطی که در آن معتبر است می‌نویسد: «لا یحلّ من صید الحیوان ومقتوله الّاما کان بالکلب المعلّم؛ سواء کان سلوقیاً او غیره، وسواء کان اسود او غیره، فلا یحلّ صید غیره من جوارح السباع کالفهد و النمر وغیرهما، وجوارح الطیر کالبازی و العقاب والباشق وغیرها و ان کانت معلّمة.» از شکار حیوان و مقتول آن به جز آنچه که به‌وسیله سگ تعلیم‌یافته باشد، چه سلوقی باشد یا غیر آن و چه سیاه باشد یا غیر آن، حلال نمی‌شود، پس شکار غیر سگ تعلیم‌یافته، از حیوانات شکاری مانند یوزپلنگ و پلنگ و غیر این‌ها و پرنده‌های شکاری مانند باز و عقاب و قرقی و غیر آن‌ها، اگرچه تعلیم‌یافته باشند، حلال نمی‌باشند. البته «گرفتن شکار به‌وسیله حیوانی غیر سگ - مانند یوزپلنگ و پلنگ و باز شکاری و غیر این‌ها - مانعی ندارد به این معنی که شکاری که ممتنع است به‌وسیله آن‌ها غیر ممتنع و تسلیم شود. و لیکن به‌وسیله این وسائل حلال نمی‌شود مگر اینکه به شکار برسد و آن را تذکیه نماید.»

۱.۳ - پرنده شکاری وسیله‌ای برای مالکیت بر شکار

هرچند که پرنده شکاری مانند باز از آن دسته ابزاری نیست که از جنبه فقهی شکار با آن به منزله ذبح شرعی باشد، ولی بااین‌حال از ابزار مالکیت بر شکار به شمار رفته است. امام خمینی در تحریرالوسیله در این باره می‌نویسد: حیوان وحشی - چه پرنده باشد یا غیر آن - با یکی از سه امر ملک می‌شود: ... سومی آن‌ها این است که به سبب وسیله‌ای آن را غیر ممتنع و تسلیم کند، مانند اینکه به آن تیر بزند و به‌طوری مجروح شود که مانع دویدن آن شود یا بالش را بشکند که از پریدن آن جلوگیری نماید؛ چه این وسیله از وسایل حلال کننده شکار باشد؛ مانند تیر و سگ تعلیم‌یافته، یا از غیر این‌ها باشد؛ مانند سنگ و چوب و یوزپلنگ و باز و شاهین و غیر این‌ها. و در این هم معتبر است که به‌کاربردن وسیله به‌قصد شکار و تملک باشد؛ پس اگر بیهوده یا برای نشانه‌گیری یا برای غرض دیگری تیر بزند، مالک آن نمی‌شود؛ پس اگر شخص دیگری به‌قصد تملک آن را بگیرد، مالک آن می‌شود.


۱. جواهر الکلام، ج۳۶، ص۲۹۸-۲۹۹.    
۲. موسوعة الامام الخمینی، ج۲۳، تحریرالوسیلة، ج۲، ص۱۶۸، کتاب الاطعمة و الاشربة، القول فی الحیوان، مسالة۶.    
۳. تذکرة الفقهاء، ج۱۰، ص۳۳-۳۴.    
۴. جواهر الکلام، ج۲۲، ص۳۹.    
۵. جواهر الکلام، ج۳۶، ص۹.    
۶. موسوعة الامام الخمینی، ج۲۳، تحریرالوسیلة، ج۲، ص۱۴۴، کتاب الصید و الذباحة، القول فی الصید، مسالة۱.    
۷. موسوعة الامام الخمینی، ج۲۳، تحریرالوسیلة، ج۲، ص۱۴۸، کتاب الصید و الذباحة، القول فی الصید، مسالة۷.    
۸. موسوعة الامام الخمینی، ج۲۳، تحریرالوسیلة، ج۲، ص۱۵۰، کتاب الصید و الذباحة، القول فی الصید، مسالة۱۵.    



فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت علیهم‌السلام، ج۵، ص۴۰۹.    
ساعدی، محمد، (مدرس حوزه و پژوهشگر)    ، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی    


رده‌های این صفحه : دیدگاه های فقهی امام خمینی




جعبه ابزار