عَضُد (مفرداتنهجالبلاغه)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
عَضُد (به فتح عين و ضم ضاد) از
واژگان نهج البلاغه به معنای بازو که ما بین آرنج تا شانه است.
حضرت علی (علیهالسلام) در قرابت خویش به
رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) از این واژه استفاده نموده است.
عَضُد به معنای بازو که ما بین آرنج تا شانه است چنانکه ذراع از آرنج است تا سر انگشتان.
امام (صلواتاللهعلیه) در قرابت خویش به رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرموده است:
«وَأَنَا مِنْ رَسُولِ اللهِ (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) كَالصِّنْوِ مِنَ الصِّنْوِ، وَالذِّرَاعِ مِنَ الْعَضُدِ.» (و من نسبت به پيامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) همچون روشنى كه از روشنايى ديگر گرفته شده باشد و همچون
ذراع نسبت به بازو هستم (بنابراين روش او را از دست نمىدهم).)
(شرحهای نامه:
) مثلا نور
ماه از
خورشید و نور چراغی از چراغ دیگر است و ذراع به عضد کاملاً چسبیده و غیر منفّک است.
در نسخه دیگر به جای «ضوء» «صنو» آمده است و «
صنوان» دو درخت است که از یک ریشه روئیده باشند یعنی من از آن حضرت چنینم.
این ماده یک بار در
نهج البلاغه آمده است.
•
قرشی بنابی، علیاکبر، مفردات نهج البلاغه، برگرفته از مقاله «عضد»، ج۲، ص۷۲۴.