• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

عرضه حدیث بر امام صادق

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



عرضه مجموعه‌های متعدد روایی و احادیث متفاوت فراوان بر امام صادق (علیهالسّلام) نشانگر تشدید این جریان در عصر امام جعفر صادق (علیهالسّلام) است.



با نگاهی به کشمکشهای سیاسی و فرقه‌ای این دوره حساس تاریخی می‌توان راز تعمیق و تشدید عرضه را در این دوره یافت؛ دوره‌ای که هویت تشیع، تثبیت شد و شیعه جعفری از شیعه زیدی، بتری و فرقه‌های مختلف دیگر تمایز یافت. اصحاب و راویان تربیت یافته در این مکتب به عنوان شاخصهایی برای محک زدن درستی هر آنچه به شیعه و امامان او نسبت داده می‌شد، مطرح شدند و آنان نیز با عرضه مجموعه‌های حدیثی نوشته و یا نقل شده، خود، امنیت میراث شیعی را تضمین کردند.
این عرضه موجب گشت، ساده اندیشی از دایره حدیث شیعه رخت بربندد و دست جاعلان کوته اندیش ـ که کم نبودند ـ از دامان حدیث کوتاه گردد. تنها احساس هولناک رد امام نسبت به حدیثی کافی بود که بسیاری از منافقان داخل شده در صفوف شیعه را از کرسی نقل حدیث، پائین کشد و آنان را از حریم پاک آن دور سازد، گرچه بکلی کنار نرفتند.


از مهمترین جریانات نادرست این دوره، خط غلو است. غالیان که در پی کسب ریاست، جلوتر از دیگران می‌دویدند و امامان معصوم را برتر از جایگاه حقیقی خود می‌نشاندند و سپس خود را جانشین ایشان می‌خواندند، مورد بیشترین هجوم امام صادق [[(علیهالسّلام) و یاران راست اندیش ایشان قرار گرفتند؛ به گونه‌ای که نمونه‌های متعددی از آن را در کتابهای اصلی رجال و بخصوص رجال کشی در احوال غالیانی چون «ابوالخطاب» و «یونس بن ظبیان» می‌یابیم.
در این راستا امام صادق (علیهالسّلام) از اصحاب خود، اندیشه‌ها و گفته‌های سرکردگان خط غلو را جویا می‌شود و به رد و انکار شدید آنان می‌پردازد. برای نمونه، امام از «عنبسة بن مصعب» می‌خواهد که شنیده‌هایش از «ابوالخطاب» را بازگوید و آنگاه که او گفته‌ها را به پایان می‌برد، امام با قسم جلاله به رد آنها می‌پردازد.
در نمونه‌ای دیگر، «حمادی» حدیثی مرفوعه را نقل می‌کند که حکایت از عرضه‌ای دیگر دارد. راوی، گفته‌ها و حدیثهای غالیان را که به امام منتسب ساخته‌اند، باور نکرده و آنها را به امام عرضه می‌کند.


روی عنکم ان الخمر والمیسر والانصاب والازلام رجال؟ فقال: ما کان الله عزوجل لیخاطب خلقه بما لایعلمون؛
از شما روایت شده است که شراب و قمار (و تمام گناهان بزرگ) مثالها و تمثالهایی از افراد هستند. امام فرمود: خداوند به گونه‌ای که مردم نفهمند، سخن نمی‌گوید.
اینگونه معنی و تاویل کردن احکام و آیات، بیشتر با اغراضی شیطانی انجام گرفته است و به تعبیر قرآنی مصداق یرید الانسان لیفجر امامه بوده است تا هم خود از شهوت حیوانی بهره ببرند و هم خیل پیروان دنیا پرست را به دور خود انبوه کنند.


عرضه حدیثی دیگری نشان می‌دهد که این تاویل در احادیث امام باقر (علیهالسّلام) هم صورت گرفته است:
فضیل بن عثمان: سئل ابوعبدالله (علیهالسّلام) فقیل له: ان هؤلاء الاخابث یروون عن ابیک یقولون: ان اباک (علیهالسّلام) قال: اذا عرفت فاعمل ماشئت، فهم یستحلون بعد ذلک کل محرم، قال: مالهم لعنهم الله؟! انما قال ابی (علیهالسّلام) : اذا عرفت الحق فاعمل ما شئت من خیر یقبل منک؛
فضیل بن عثمان می‌گوید: از حضرت صادق (علیهالسّلام) سؤال شد که: این خبیثها از پدرت روایت می‌کنند که ایشان فرمود: «چون معرفت پیدا کردی هر کار خواهی بکن»، و بر این اساس هر حرامی را حلال می‌شمرند. امام صادق (علیهالسّلام) فرمود: چطور؟! خداوند ایشان را لعنت کند! منظور پدرم این بود که پس از شناخت حق ، هر کار خیری خواستی انجام ده که از تو قبول می‌شود.
گزارش این واقعه که خود یک عرضه حدیثی است، در بخش «انگیزه‌های عرضه» خواهد آمد.


غلو و افراط غالیان در علم امام نیز، زمینه را برای تردید راویان شیعه در احادیث مربوط به این موضوع، فراهم آورد و آنان را ناگزیر از عرضه هرگونه حدیثی مربوط به علم امام نمود.
«کشی» تعدادی از این احادیث را گزارش کرده است. نمونه‌هایی دیگر نیز در بحارالانوار یافت می‌شود که به یک مورد اشاره می‌کنیم:
ابو ربیع شامی می‌گوید: به امام صادق (علیهالسّلام) عرض کردم که حدیثی از «عمرو به حمق» به من رسیده است حضرت فرمود: آن را عرضه کن.
(گفتم: ) عمرو می‌گوید که بر حضرت امیرمؤمنان وارد شد، حضرت زردی چهره او را دید و علت آن را جویا شد؛ عمرو بیماری خود را می‌گوید. حضرت علی (علیهالسّلام) می‌گوید: ما از شادی شما، شاد و از اندوهتان، اندوهناک و از ناخوشیتان، ناخوش می‌شویم و برایتان دعا می‌کنیم و به دعای شما آمین می‌گوییم. عمرو می‌گوید: آنچه گفتید فهمیدم ولی چگونه به دعای ما (نشنیده و ندیده) آمین می‌گویید؟
حضرت علی (علیهالسّلام) فرمود: حاضر و غایب بر ما یکسان است.
امام صادق (علیهالسّلام) پس از شنیدن حدیث فرمود: عمرو راست می‌گوید.


با فرصتی که در اثر درگیریها سیاسی امویان و عباسیان پیش آمد، امام باقر و امام صادق (علیهالسّلام) توانستند، افزون بر عقاید، فقه شیعه را نیز رشد داده و آن را دقیقتر و صحیحتر سازند.
پیدایش این مجموعه مرکب از فقه و فقیه و امام، و استاد و شاگردان و کتاب، شاخصی برای نقد و ارزیابی شنیده‌ها و فتاوی و آرای متفاوت ـ که بیشتر رنگ حدیث داشت ـ به دست داد و حدیث نگاران فقیه و خردورز، چون «زرارة» و «محمد بن مسلم» و «ابان بن تغلب» از آن برای قبول و یا رد حدیث سود می‌بردند. آنان افزون بر حفظ تعداد فراوانی از احادیث، توانسته بودند در پرتو تعالیم دو امام، قواعدی برای فهم کتاب و سنت و محک زدن اخبار و روایات بیابند. از این رو راویان بزرگی همچون «عمر بن اذینه» با عرضه نوشته‌ها و دانسته‌های خود به «زرارة» اکتفا می‌کنند و حتی کسی چون «سلمة بن محرز» حدیثی که خود شنیده بر او عرضه می‌کند(عرضه بر اصحاب خاص امام نمونه‌های دیگر نیز دارد، از جمله برهشام بن الحکم)


اما بسیاری از راویان به عرضه مستقیم بر امام، علاقه داشتند، علاقه‌ای که گاه به حد وسواس می‌رسید و ما نمونه‌هایی از آن را در بخش «انگیزه‌های عرضه» خواهیم آورد. اینک احادیث منفرد:


یک: عامر بن عمیره: قلت لابی عبدالله (علیهالسّلام) : بلغنی عنک انک قلت: لو ان رجلا مات ولم یحج حجة الاسلام فحج عنه بعض اهله اجزا ذلک عنه. فقال: نعم... ؛
عامر بن عمیره می‌گوید: به امام صادق (علیهالسّلام) عرض کردم: به من چنین رسیده است که فرموده‌اید اگر مردی مرد و حج نگزارد و فردی از خانواده اش از جانب او حج گزارد، کفایت می‌کند. حضرت فرمود: آری.
امام سپس در ادامه به حدیث حضرت رسول صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم استشهاد می‌کند.


دو: زرارة: قلت لابی عبدالله (علیهالسّلام) : ما یروی الناس ان الصلاة فی جماعة افضل من صلاة الرجل و حده بخمس و عشرین صلاة. فقال: صدقوا؛
زراره می‌گوید: به امام صادق (علیهالسّلام) عرض کردم: حدیثی که مردم درباره برتری نماز جماعت نقل می‌کنند و ارزش آن را بیست و پنج برابر نماز فرادا می‌دانند، چگونه است؟ فرمود: راست می‌گویند.


سه: عرضه حدیث دیگری که مرتبط با این بخش است، احادیث کامل بودن ماه مبارک رمضان است که مورد انکار بیشتر محدثان و فقیهان شیعی است. از این روی بعضی چون کلینی، تنها به یکی دو حدیث و آن هم در باب نوادر اشاره می‌کنند، و کسانی چون شیخ در تهذیب، آنها را به همراه معارضها و با بیانی برای حل و فهم معنایشان عرضه کرده‌اند. تنها شیخ صدوق روایتها را قبول کرده است. در هر دو کتاب شیخ صدوق و طوسی، گزارشی از عرضه این احادیث بر امام صادق (علیهالسّلام) آمده است.
[۱۶] شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج۲، ص۱۷۰، ح۲۰۴۲.



چهار: علی بن مغیرة می‌گوید: به امام صادق (علیهالسّلام) عرض کردم: فدایت گردم! آیا از لاشه حلال گوشت مرده چیزی قابل استفاده است؟ فرمود: نه؛ گفتم: به ما چنین رسیده است که رسول الله صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم به گوسفندی مرده گذشت و گفت: چه می‌شد اگر صاحبان این گوسفند که از گوشت آن سود نبردند، از پوستش بهره می‌بردند؟
امام صادق (علیهالسّلام) فرمود: آن گوسفند از آن سوده دختر زمعه و همسر حضرت رسول صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم بود و بسیار لاغر به گونه‌ای که گوشتی برای استفاده نداشت، از این رو رهایش کردند تا مرد. حضرت رسول صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم فرمود: حال اگر نمی‌توانستند از گوشتش استفاده کنند حداقل او را ذبح می‌کردند و از پوستش سود می‌بردند.


افزون بر احادیث فقهی، احادیثی با مضمونهای مختلف بر امام صادق (علیهالسّلام) عرضه شده است که به بعضی در قسمت «ترغیب امامان به عرضه» اشاره کردیم و برخی نیز در بخش «انگیزه‌های عرضه» می‌آید. در اینجا نمونه‌های متفاوتی را ذکر می‌کنیم.

۱۲.۱ - آمادگی برای قیامت

یک: قال رجل لابی عبدالله (علیهالسّلام) : حدیث یروی ان رجلا قال ل امیرالمؤمنین (علیهالسّلام) : انی احبک. فقال له: اعد للفقر جلبابا. فقال: لیس هکذا قال. انها قال له: اعددت للفقر جلبابا، یعنی یوم القیامة؛
مردی به امام صادق (علیهالسّلام) عرض کرد: روایت می‌شود که فردی به امیرالمؤمنان گفت: من تو را دوست می‌دارم. حضرت فرمود: پوششی در مقابل فقر آماده کن.
امام صادق فرمود: این گونه نگفت؛ حضرت امیر این گونه فرمود: پوششی برای فقر و نیازت آماده ساخته‌ای؛ یعنی در روز قیامت.

۱۲.۲ - بیزاری از غیبت

دو: عبدالاعلی مولی آل سام: قلت لابی عبدالله: انا نروی عندنا عن رسول الله صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم انه قال: ان الله تبارک و تعالی یبغض البیت اللحم. فقال: کذبوا، انما قال رسول الله: البیت الذی یغتابون فیه الناس ویاکلون لحومهم وقد کان ابی لحما ولقد مات یوم مات و فی کف‌ام ولده ثلاثون درهما للحم؛
عبدالاعلی می‌گوید: به امام صادق (علیهالسّلام) عرض کردم: روایتی نزد ماست که رسول الله فرمود: خداوند تبارک و تعالی از اهل خانه‌ای که در آن گوشت می‌خورند، ناخرسند است.
حضرت فرمود: دروغ می‌گویند: رسول خدا فرمود: اهل خانه‌ای که در آن غیبت مردم را می‌کنند و گوشت مردم را می‌خورند، (نه خانه‌ای که گوشت مصرف می‌شود). همانا پدرم به گوشت علاقه داشت و در روز فوتش، سی درهم در دست کنیز‌ام ولدش برای خرید گوشت بود.
سه: از عرضه این حدیث گزارش دیگری در دست است:
مسمع ابو سیار می‌گوید: مردی به امام صادق (علیهالسّلام) عرض کرد: پیشینیان ما روایت می‌کنند که خداوند از اهل خانه‌ای که گوشت در آن مصرف می‌شود ناخرسند است. امام فرمود: راست می‌گویند، ولی معنایی که از آن دریافته‌اند، درست نیست. خداوند از اهل خانه‌ای که گوشت مردم در آن خورده می‌شود، ناخرسند است.
گزارش دوم نشان می‌دهد که در معنای حدیث تحریف رخ داده و از این رو امام اصل حدیث را تایید می‌کند، ولی معنای فهمیده شده از آن را انکار می‌نماید. شبیه این رد و انکار را در عرضه حدیث بر امام رضا (علیهالسّلام) خواهیم آورد.

۱۲.۳ - وفای به نذر

چهار؛ عبدالله بن سنان، عن ذریح المحاربی: قلت: لابی عبدالله (علیهالسّلام) : ان الله امرنی فی کتابه بامر فاحب ان اعمله، قال: وما ذاک؟ قلت: قول الله ـ عزوجل ـ: «ثم لیقضوا تفثهم ولیوفوا نذورهم» قال (علیهالسّلام) : «لیقضوا تفثهم:» لقاء الامام؛ و «لیوفوا نذورهم:» تلک المناسک.
قال عبدالله بن سنان: فاتیت ابا عبدالله (علیهالسّلام) فقلت: جعلت فداک قول الله ـ عزوجل ـ: «ثم لیقضوا تفثهم ولیوفوا نذورهم»، قال: اخذ الشارب وقص الاظفار وما اشبه ذلک. قلت: جعلت فداک ان ذریح المحاربی حدثنی عنک بانک قلت له: «لیقضوا تفثهم» لقاء الامام و «لیوفوا نذورهم» تلک المناسک؛ فقال: صدق ذریح وصداقت، ان للقرآن ظاهرا وباطنا ومن یحتمل مایحتمل ذریح؟
عبدالله بن سنان از ذریح محاربی می‌شنود که او به امام صادق (علیهالسّلام) عرض کرد: خداوند در کتابش مرا بدر کاری امر کرده است که دوست دارم آن را انجام دهم.
حضرت درباره آن می‌پرسد و ذریح می‌گوید: این گفته خداوند: «سپس آلودگیهای خود را بزدایند و به نذر خود وفا کنند»؛
حضرت فرمود: زدودن آلودگی، «دیدار امام» است و وفای به نذر، «مراسم حج» است.
عبدالله بن سنان می‌گوید: به خدمت امام صادق (علیهالسّلام) رسیدم و از مفهوم آیه پرسیدم. حضرت گفت: گرفتن موی پشت لب، چیدن ناخن و مانند اینها. گفتم: فدایت شوم ذریح محاربی از شما این گونه نقل کرده است که منظور از «زدودن آلودگی»، دیدار امام، و «وفای به نذر»، مراسم حج است.
حضرت فرمود: ذریح راست می‌گوید و تو هم راست می‌گویی؛ قرآن ظاهری دارد و باطنی و چه کس می‌تواند آنچه را که ذریح تحمل می‌کند، تحمل کند؟
عرضه‌های حدیثی بر امام صادق (علیهالسّلام) بیش از این تعداد است و منحصر در کتابهای حدیث نیست. کتابهای رجال نیزگاه از این عرضه‌ها خبر داده‌اند. ما در بخش «انگیزه‌های عرضه» نمونه‌های دیگر ارائه خواهیم داد.


همان طور که در آغاز این بخش آمد، امام صادق (علیهالسّلام) برای عالمان بیرون از حوزه شیعی نیز به صورت پیشوایی بزرگ جهت تایید و رد حدیث، جلوه نموده بود و دگراندیشان بر اثر مراوده و گفتگوی علمی با اصحاب ایشان و دیگر شیعیان، شنیده هایشان را برای امام بازگو می‌کردند و پاسخ می‌گرفتند. از جمله این عالمان که گزارشی از عرضه حدیث آنان به دست رسیده، «ابن جریح» و «صندل» هستند که اولی از سنیان علاقمند به امام جعفر صادق (علیهالسّلام) و دومی از سنیان صوفی مسلک همچون سفیان ثوری است.
[۲۷] مامقانی، عبدالله، تنقیح المقال، ج۲، ص۱۰۲.
این دو، یک حدیث را عرضه کرده‌اند و آن حدیث مشهور امام صادق (علیهالسّلام) از حضرت رسول صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم است که به فاطمه سلام‌الله‌علیهم می‌فرماید:
ان الله لیغضب لغضبک ویرضی لرضاک.
شکل هر دو عرضه نشان می‌دهد که معنی حدیث را مشتمل بر غلو می‌دانسته‌اند و از این رو انتساب آن را به امام صادق (علیهالسّلام) بر نمی‌تابیده‌اند. امام صادق (علیهالسّلام) هم افزون بر اینکه انتساب حدیث را می‌پذیرد، وجه آن را بر طبق روایات مورد قبول این دو که خداوند به خاطر خشم و رضای هر بنده مؤمن به خشم و رضا می‌آید، بیان می‌کند و حضرت فاطمه سلام‌الله‌علیهم را از مصداقهای آن می‌داند.
افزون بر این، می‌توان سؤال سفیان ثوری از امام صادق (علیهالسّلام) مربوط به خطبه حضرت رسول صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم را در منی نیز نوعی عرضه حدیث دانست. او با وجود نقلهای مکرر این خطبه،
[۳۲] متقی هندی، کنزالعمال، ج۱۰، ص۲۲۰.
[۳۳] متقی هندی، کنزالعمال، ج۱۰، ۲۲۶-۲۲۸.
[۳۴] متقی هندی، کنزالعمال، ج۱۰، ص۲۵۸.
[۳۵] متقی هندی، کنزالعمال، ج۱۰، ص۲۸۸.
[۳۶] متقی هندی، کنزالعمال، ج۱۰، ص۲۹۱.
[۳۷] متقی هندی، کنزالعمال، ج۱۶، ص۱۳۵.
با اصرار فراوان خواستار شنیدن آن از دهان مبارک امام صادق (علیهالسّلام) می‌گردد، گویی که به صحت و کامل بودن نقلها و روایتهای وارد شده اطمینان زیادی ندارد.


یک: با توجه به جایز دانستن کتابت حدیث در نزد شیعه، مجموعه‌های روایی، تدوین و از طریق استنساخ و قرائت، تکثیر و رایج شد. از جمله، اصحاب حضرت علی (علیهالسّلام) فتواها و قضاوتهای متعدد ایشان را جمع آوری کردند و حضرت آن را به مثابه دستورالعمل حکومتی و اجرایی برای امیران و فرمانداران خود فرستاد. این کتاب را «عبدالله بن سعید بن حیان بن ابجر» مشهور به «ابوعمرو المتطبب» به حضور امام صادق (علیهالسّلام) عرضه می‌کند و امام آن را تایید می‌کند. این کتاب به جهت اشتمال بر قضاوتهایی که بیشتر به احکام دیات مربوط بوده به کتاب دیات معروف است و چون در طریق نقل آن شخصی به نام «ظریف بن ناصح» وجود دارد که به کتاب ظریف هم نامبردار است. گرچه بنا به گفته نجاشی به همان اسم عرضه کننده یعنی عبدالله بن ابجر مشهورتر است.
دو: کتاب دیگری که بر امام صادق (علیهالسّلام) عرضه شده، کتاب عبیدالله بن علی بن ابی شعبة مشهور به «حلبی» است. عبیدالله از راویان بزرگ شیعه و از اصحاب و خواص امام صادق (علیهالسّلام) است. او روایتهایی را گرد آورده، سپس بر امام صادق (علیهالسّلام) عرضه می‌کند. امام آنها را صحیح می‌داند و به هنگام قرائت آن می‌فرماید: اتری لهولاء مثل هذا؛ آیا برای اینان، مانند این هست؟
استحسان امام نسبت به این مجموعه را شیخ طوسی نیز نقل کرده است.


عرضه حدیث بر امامان؛ عرضه حدیث بر امام علی؛ عرضه حدیث بر امام حسن؛ عرضه حدیث بر امام حسین؛ عرضه حدیث بر امام سجاد؛ عرضه حدیث بر امام باقر؛ عرضه حدیث بر امام کاظم؛ عرضه حدیث بر امام رضا؛ عرضه حدیث بر امام جواد؛ عرضه حدیث بر امام هادی؛ عرضه حدیث بر امام عسکری؛ عرضه حدیث بر امام مهدی.


۱. شیخ طوسی، رجال الکشی، ص۳۶۳، ش۶۷۳.    
۲. شیخ طوسی، رجال الکشی، ص۳۶۴، ش۶۷۴.    
۳. شیخ طوسی، رجال الکشی، ص۵۴۶، ش۱۰۳۳.    
۴. شیخ طوسی، رجال الکشی، ص۲۹۱، ش۵۱۵.    
۵. شیخ طوسی، رجال الکشی، ص۲۹۱، ش۵۱۳.    
۶. قیامت/سوره۷۵، آیه۵.    
۷. شیخ صدوق، معانی الاخبار، ص۱۸۱، ح۱.    
۸. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۲۶، ص۱۴۰، ح۱۲.    
۹. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۱۰، ص۲۹۶، ح۵.    
۱۰. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۴، ص۲۷۷، ح۱۳.    
۱۱. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۴، ص۲۷۵، ح۳.    
۱۲. شیخ طوسی، تهذیب الاحکام، ج۵، ص۴۰۴، ح۵۳.    
۱۳. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۳، ص۳۷۱، ح۱.    
۱۴. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۴، ص۷۸.    
۱۵. شیخ طوسی، تهذیب الاحکام، ج۴، ص۱۶۷-۱۷۶.    
۱۶. شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج۲، ص۱۷۰، ح۲۰۴۲.
۱۷. شیخ طوسی، تهذیب الاحکام، ج۴، ص۱۶۷، ح۴۹.    
۱۸. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۳، ص۳۹۸، ح۶.    
۱۹. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۶۹، ص۴۰، ح۳۷.    
۲۰. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۶، ص۳۰۸، ح۵.    
۲۱. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۴، ص۵۴۹، ح۴.    
۲۲. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۵، ص۳۳۰، ح۴.    
۲۳. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۶، ص۳۴۳، ح۴.    
۲۴. شیخ طوسی، تهذیب الاحکام، ج۵، ص۴۸۶، ح۳۷۹.    
۲۵. شیخ طوسی، رجال الکشی، ص۴۱۰، ش۷۷۰.    
۲۶. خوئی، سید ابوالقاسم، معجم رجال الحدیث، ج۱۲، ص۲۱، ش۷۳۰۱.    
۲۷. مامقانی، عبدالله، تنقیح المقال، ج۲، ص۱۰۲.
۲۸. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۴۳، ص۲۲، ح۱۲.    
۲۹. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۴۳، ص۲۱، ح۸.    
۳۰. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۱، ص۴۰۳، ح۲.    
۳۱. متقی هندی، کنزالعمال، ج۱۶، ص۲۳۶.    
۳۲. متقی هندی، کنزالعمال، ج۱۰، ص۲۲۰.
۳۳. متقی هندی، کنزالعمال، ج۱۰، ۲۲۶-۲۲۸.
۳۴. متقی هندی، کنزالعمال، ج۱۰، ص۲۵۸.
۳۵. متقی هندی، کنزالعمال، ج۱۰، ص۲۸۸.
۳۶. متقی هندی، کنزالعمال، ج۱۰، ص۲۹۱.
۳۷. متقی هندی، کنزالعمال، ج۱۶، ص۱۳۵.
۳۸. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۷، ص۳۳۰، ح۲.    
۳۹. نجاشی، احمد بن علی، رجال النجاشی، ص۲۱۷، ش ۵۶۵.    
۴۰. نجاشی، احمد بن علی، رجال النجاشی، ص۲۳۰، ش۶۱۲.    



سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «عرضه حدیث بر امام صادق»، تاریخ بازیابی ۹۵/۰۱/۱۶.    






جعبه ابزار