عجاف (لغاتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
عجاف:
(یَاْکُلُهُنَّ سَبْعٌ عِجافٌ) عجاف: جمع
«اَعْجَف» برای
مذکر و
«عَجْفاء» برای مؤنث و به معنی «لاغرها» است.
آیه مورد بحث در ماجرای خواب سلطان
مصر است که ظاهراً خواب پریشانی دید و صبحگاهان تعبیرکنندگان و اطرافیان خود را حاضر ساخت و چنین گفت: «من در خواب دیدم که هفت گاو لاغر
(سَبْعٌ عِجافٌ) به هفت گاو چاق حمله کردند و آنها را میخورند...»
اطرافیان، شاه را از دیدن این خواب، پریشان حال و نگران یافتند و او حق داشت که نگران باشد، زیرا در خواب دیده بود گاوهای لاغر که موجودات ضعیفی بودند بر گاوهای چاق و نیرومند چیره شدند و آنها را خوردند.
تعبیری که
یوسف برای این خواب کرد چقدر حساب شده بود. گاو در افسانههای قدیمی سنبل «سال» بود، چاق بودن دلیل بر فراوانی نعمت و لاغر بودن دلیل بر خشکی و سختی، حمله گاوهای لاغر به گاوهای چاق دلیل بر این بود که در این هفت سال باید از ذخایر سالهای قبل استفاده کرد.
به مواردی از کاربرد
عجاف در
قرآن، اشاره میشود:
(وَ قالَ الْمَلِکُ اِنّی اَرَی سَبْعَ بَقَراتٍ سِمانٍ یَاْکُلُهُنَّ سَبْعٌ عِجافٌ وَ سَبْعَ سُنبُلاتٍ خُضْرٍ وَ اُخَرَ یابِساتٍ یا اَیُّها الْمَلاُ اَفْتونی فی رُؤْیایَ اِن کُنتُمْ لِلرّؤْیا تَعْبُرونَ) (و در این هنگام پادشاه گفت: «من درخواب دیدم هفت گاو چاق را که هفت گاو لاغر آنها را میخورند و هفت خوشه سبز و هفت خوشه خشکیده؛ که خشکیدهها بر سبزها پیچیدند و آنها را از بین بردند. ای گروه
اشراف! درباره خواب من نظر دهید، اگر خواب را
تعبیر میکنید.»)
علامه طباطبایی در
تفسیر المیزان میفرماید: کلمه عجاف جمع عجفاء -به معنای لاغر است- و در
مجمع البیان گفته: صیغه فعلاء در هیچ مادهای به صیغه فعال جمع بسته نمیشود مگر عجفاء که به صیغه عجاف جمع بسته میشود و این بر خلاف قاعده است و قاعدتا میبایستی در جمع آن گفته شود: عجف -با ضمه عین و سکون جیم- مانند حمراء و خضراء و بیضاء که در جمعشان گفته میشود حمر و خضر و بیض. دیگران گفتهاند: این از قبیل اتباع است و گرنه جمع قیاسی عجفاء همان عجف است.
•
شریعتمداری، جعفر، شرح و تفسیر لغات قرآن بر اساس تفسیر نمونه، برگرفته از مقاله «عجاف»، ج۳، ص۱۰۴-۱۰۵.