عثمان بن محمد جوزجانی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
جوزجانی، ابوعمرو عثمان بن سراجالدین محمد، مشهور به منهاج سراج،
قاضی ، شاعر و
مورخ ایرانی دربار
غوریان و سلاطین
هند در
سده هفتم و مؤلف کتاب
طبقات ناصری است.
از
تاریخ تولد و
زادگاه او اطلاع دقیقی در دست نیست، ولی از مطالب کتابش دانسته میشود که وی در ۵۸۹ به
دنیا آمده است.
برخی از مورخان مولد او را
لاهور و برخی دیگر
فیروزکوه (پایتخت غوریان) میدانند.
جوزجانی از خاندانی اهل
علم و
سیاست بود که اصالتاً از مردم جوزجان بودند و در دربار غزنویان و غوریان
مناصب مهمی داشتند.
پدر وی،
سراجالدین محمد بن عثمان ،
فقیه و قاضی دربار غوریان بود.
جوزجانی از سوی مادر نیز متعلق به دودمانهای معروف و وابسته به غوریان بود.
دوره کودکی جوزجانی در
حرم ماهملک ، دختر
سلطان غیاثالدین محمد سام (حکومت: ۵۵۸ـ ۵۹۹)، گذشت.
او تا ۲۲ سالگی (۶۱۱) در فیروزکوه بود و در همانجا به تحصیل پرداخت.
زندگی جوزجانی پس از انقراض غوریان مبهم است.
به نظر میرسد او در این سالها در خدمت حاکمان محلی بوده و سفرهایی (۶۲۱ـ۶۲۳) نیز از جانب آنان به
نیمروز و [قهستان|قُهستان]] کرده است.
جوزجانی در ۶۲۴ پس از هجوم
مغولها به
هند نزد
ناصرالدین قُباچه ، از
سلاطین
مملوک غوری که در
سند و مُلتان و اُچ حکومت میکرد، رفت.
ناصرالدین قباچه نیز اداره امور
مدرسه فیروزی اُچ و
قضاوت
لشکر را به او سپرد.
در
جمادیالاخره ۶۲۵ که سلطان شمس الدین الئتمش|شمس الدین اِلْتُتْمِش
اچ را فتح کرد، جوزجانی مورد توجه وی قرار گرفت و همراه او به
دهلی رفت.
در ۶۳۰ جوزجانی عهدهدار قضاوت و امور شرعی
هند شد و در گوالیار اقامت گزید.
پس از درگذشت التتمش در ۶۳۳، اوضاع
هند آشفته شد اما وقتی
سلطنت ، در ۶۳۴، به دختر التتمش، سلطان رضیه رسید.
جوزجانی تدریس و اداره مدرسه ناصریه دهلی را برعهده گرفت و بار دیگر قاضی گوالیار شد.
جوزجانی در
جمادیالاولی ۶۳۹ در دوره حکومت
معزالدین بهرامشاه قاضی کل
هند شد
و پس از کشته شدن بهرامشاه، که سلطان
علاءالدین مسعود شاه (حکومت: ۶۳۹ـ۶۴۴) به سلطنت رسید، جوزجانی نیز ناگزیر از منصب قضا کنارهگیری کرد و در ذیحجه ۶۴۰ به لَکهنو رفت.
در ۶۴۳ به همراه طغانخان، حاکم لکهنو، به دهلی رفت
و به در بار علاءالدین مسعود راه یافت و با حمایت غیاثالدین الغخان بَلبَن، مسئولیت
مدرسه ناصریه و منصب قضا در گوالیار به او سپرده شد و در همان
سال همراه سلطان مسعود در جنگ با مغولان شرکت کرد.
در ۶۴۹، در زمان سلطان ناصرالدین محمودشاه، جوزجانی
قاضیالقضات دهلی شد
و تا ۶۵۱ بر این منصب بود ولی در آن سال، به دلیل اختلاف و بدبینی سلطان به بلبن، برکنار شد.
در ربیعالاول ۶۵۲
صدرالملک نجمالدین ابوبکر به وزارت
سلطان ناصرالدین محمود رسید و با حمایت وی، سلطان به جوزجانی
لقب صدر جهان داد و به توصیه بلبن، که باز نزد سلطان تقرب یافته بود، قاضیالقضات
هند شد.
جوزجانی، افزون بر
تاریخ
نگاری، به
فارسی و عربی نیز شعر میسرود.
او
منظومه ناصرینامه را در مدح سلطان ناصرالدین محمود شاه سرود که اکنون در دست نیست.
جوزجانی همچنین به
طریقت
چشتیه، ارادت داشت.
از زندگی او پس از ۶۵۸، یعنی پایان تألیف طبقات ناصری، اطلاعی در دست نیست.
شهرت جوزجانی بیشتر به سبب کتاب طبقات ناصری اوست.
وی این اثر را در ۶۵۳ به نام ناصرالدین محمود آغاز کرد و در ۶۵۸ به پایان رساند.
این کتاب
تاریخ عمومی، شامل ۲۳ «طبقه» است که بخشهای مهم آن،
تاریخ غزنویان، غوریان، خوارزمشاهیان و سلاطین
هند است، ضمن اینکه
تاریخ حمله مغولان به
ماوراءالنهر و
هند (قسمت آخر) اختصاصاً در باره استیلای
مغول ، از ابتدای خروج
تاتار تا فتح
بغداد ، نوشته شده که بر اساس مشاهدات مؤلف است و اطلاعات
تاریخی با ارزشی دارد.
طبقات ناصری مأخذ
تاریخ
نگاران دورههای بعد بوده است.
سیفی هروی در
تاریخ هرات،
محمد قاسم فرشته در
تاریخ فرشته و
خواجه نظامالدین هروی در
طبقات اکبری از این کتاب اقتباس و نقل کردهاند.
ضیاءالدین برنی نیز کتاب خود،
تاریخ فیروزشاهی ، را در تکمیل طبقات ناصری نوشته است.
نخستینبار شش طبقه از کتاب طبقات ناصری در ۱۲۸۱/۱۸۶۴ به کوشش ویلیام نسو لیز و خادم حسین] و عبدالحی حبیبی در کلکته منتشر شد.
متن کامل کتاب را عبدالحی حبیبی با تعلیقات مفصّلی در باره شرححال مؤلف در دو
جلد (جلد اول در
کابل ۱۳۲۸ ش و جلد دوم در
لاهور ۱۳۳۲ ش) به چاپ رساند.
همچنین
سرهنگ راورتی در ۱۸۸۱ طبقات ناصری را در دو جلد به انگلیسی ترجمه و در
لندن چاپ کرد و در ۱۸۹۷ فهرستهای آن منتشر شد.
طبقات ناصری هم زمان با
تاریخ جهانگشایجوینی نوشته شده است.
جوزجانی در تألیف
اثرش از منابع معتبری چون
تاریخ بیهقی و
تاریخ یمینی نیز بهره برده است.
کتاب
نثری روان و استوار دارد و یکی از آثار ارزشمند زبان
فارسی است.
نفیسی
تاریخ جوزجانی را همتراز بیهقی، البته در قرن بعد، خوانده است.
(۱) ایرج افشار، «(درباره) طبقات ناصری»، فرهنگ ایران زمین، ج۲ (۱۳۳۳ ش).
(۲) عباس اقبال آشتیانی،
تاریخ مغول: از حمله چنگیز تا تشکیل دولت تیموری، تهران ۱۳۶۴ ش.
(۳) واسیلی ولادیمیروویچ بارتولد، ترکستاننامه: ترکستان در عهد هجوم مغول، ترجمه کریم کشاورز، تهران ۱۳۶۶ ش.
(۴) ضیاءالدین برنی،
تاریخ فیروزشاهی، حصه ۱، چاپ شیخ عبدالرشید، علیگره ۱۹۵۷.
(۵) نبی بخش بلوص، کتابهای بزرگ تمدّن اسلامی، ترجمه زهرا آقا محمد شیرازی، تهران ۱۳۸۳ ش.
(۶) عثمان بن محمد جوزجانی، طبقات ناصری، یا،
تاریخ ایران و اسلام، چاپ عبدالحی حبیبی، تهران ۱۳۶۳ ش.
(۷) سیف بن محمدسیفی هروی،
تاریخنامه هراه، چاپ محمد زبیر صدیقی، کلکته ۱۳۶۲/۱۹۴۳، چاپ افست تهران۱۳۵۲ش.
(۸) ذبیحاللّه صفا،
تاریخ ادبیات در ایران و در قلمرو زبان پارسی، ج۳، بخش ۲، تهران ۱۳۷۸ ش.
(۹) عبدالحق دهلوی، اخبار الاخیار فی اسرار الابرار، چاپ محمد عبدالاحد، چاپ سنگی دهلی ۱۳۳۲.
(۱۰) عزیز احمد،
تاریخ تفکر اسلامی در
هند، ترجمه نقی لطفی و محمدجعفر یاحقی، تهران ۱۳۶۷ ش.
(۱۱) محمدقاسم بن غلامعلی فرشته،
تاریخ فرشته، یا، گلشن ابراهیمی، چاپ سنگی لکهنو ۱۲۸۱.
(۱۲) خانبابا مشار، فهرست کتابهای چاپی
فارسی، تهران ۱۳۵۰ـ ۱۳۵۵ ش.
(۱۳) سعید نفیسی، «ادبیات در هندوستان »، ارمغان، سال ۱۰، ش ۱۰ (دی ۱۳۰۸).
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «عثمان بن محمد جوزجانی»، شماره۵۲۰۱.