عبرت از بنی اسرائیل (قرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
خداوند در
قرآن کریم می فرماید، وظیفه مسلمانان، آگاهی از تاریخ
بنی اسرائیل و پندگیری از آن می باشد.
خداوند در قرآن کریم می فرماید، وظیفه مسلمانان، آگاهی از تاریخ بنی اسرائیل و پندگیری از آن می باشد: «واذ وعدنا موسی اربعین لیلة ثم اتخذتم العجل من بعده وانتم ظــلمون• واذ قال موسی لقومه یـقوم انکم ظـلمتم انفسکم باتخاذکم العجل فتوبوا الی بارئکم فاقتلوا انفسکم ذلکم خیر لکم عند بارئکم فتاب علیکم انه هو التواب الرحیم• واذ قلنا ادخلوا هـذه القریة فکلوا منها حیث شئتم رغدا وادخلوا الباب سجدا وقولوا حطة نغفر لکم خطـیـکم وسنزید المحسنین» و (به خاطر بیاورید) هنگامی را که با موسی
چهل شب
وعده گذاردیم (و او به میعادگاه برای گرفتن فرمانهای الهی آمد) سپس شما گوساله را (
معبود خود) انتخاب نمودید در حالی که با این کار (به خود)
ستم میکردید• و زمانی را که موسی به قوم خود گفت: ای قوم شما با انتخاب گوساله به خود ستم کردید، ...• و (به خاطر بیاورید) زمانی را که گفتیم در این قریه (
بیت المقدس ) وارد شوید و از نعمتهای فراوان آن هر چه میخواهید بخورید، و از در (
معبد بیت المقدس) با خضوع و خشوع وارد گردید و بگوئید خداوندا گناهان ما را بریز تا ما شما را بیامرزیم، و به نیکوکاران پاداش بیشتری نیز خواهیم داد.
قرآن در این چهار
آیه به بخش دیگری از تاریخ پر ماجرای بنی اسرائیل اشاره کرده، و خاطرات تکان دهندهای را به یهودیان یادآور میشود. این آیات از بزرگترین انحراف بنی اسرائیل در طول تاریخ زندگیشان سخن میگوید، و آن انحراف از
اصل توحید، به
شرک و گوساله پرستی است، و به آنها هشدار میدهد که شما یکبار در تاریختان بر اثر اغواگری مفسدان گرفتار چنین سرنوشتی شدید اکنون بیدار باشید راه
توحید خالص (راه
اسلام و قرآن) به روی شما گشوده شده، آن را رها نکنید.
«واذ استسقی موسی لقومه فقلنا اضرب بعصاک الحجر فانفجرت منه اثنتا عشرة عینا قد علم کل اناس مشربهم کلوا واشربوا من رزق الله ولاتعثوا فی الارض مفسدین» و (بخاطر بیاور) زمانی را که
موسی برای قوم خویش طلب
آب کرد به او دستور دادیم عصای خود را بر سنگ مخصوص بزن ناگاه دوازده
چشمه آب از آن جوشید، بطوری که هر یک (از طوائف دوازدهگانه بنی اسرائیل) چشمه مخصوص خود را میشناخت (و گفتیم) از روزیهای الهی بخورید و بیاشامید و در
زمین فساد نکنید و
فساد را گسترش ندهید.
به هر حال خداوند از یکسو بر آنها من و سلوی نازل کرد، و از سوی دیگر آب بقدر کافی در اختیارشان گذاشت، و به آنها فرمود: از روزی خداوند بخورید و بنوشید اما فساد و خرابی در زمین نکنید، در حقیقت به آنها گوشزد میکند که حداقل به عنوان سپاسگزاری در برابر این نعمتهای بزرگ هم که باشد
لجاجت و خیره سری و
آزار پیامبران را کنار بگذارید.
«واذ اخذنا میثـق بنی اسرءیل لاتعبدون الا الله وبالولدین احسانا وذی القربی والیتـمیوالمسـکین وقولوا للناس حسنا واقیموا الصلوة وءاتوا الزکوة ثم تولیتم الا قلیلا منکم وانتم معرضون» و (به یاد آورید) زمانی را که از بنی اسرائیل
پیمان گرفتیم که جز خداوند یگانه را پرستش نکنید، و نسبت به
پدر و
مادر و نزدیکان و یتیمان و بینوایان نیکی کنید، و به مردم نیک بگوئید،
نماز را بر پا دارید و
زکات بدهید سپس (با اینکه پیمان بسته بودید) همه شما جز عده کمی سرپیچی کردید (و از وفای به پیمان خود) رویگردان شدید.
«ام تریدون ان تسـلوا رسولکم کما سئل موسی من قبل ومن یتبدل الکفر بالایمـن فقد ضل سواء السبیل» آیا میخواهید از
پیامبر خود همان تقاضاهای (
نامعقول) بکنید، که پیش از این از موسی کردند (و با این بهانه جوئیها سر از
ایمان باز زنید) کسی که
کفر را با ایمان مبادله کند (و آن را بجای ایمان بپذیرد از راه مستقیم (
عقل و
فطرت ) گمراه شده است.
گر چه این آیه خطاب به
یهود نیست، بلکه مخاطب در آن گروهی از مسلمانان ضعیف الایمان و یا مشرکانند، ولی چنانکه خواهیم دید، بی ارتباط به سر گذشت یهود نمیباشد. شاید پس از ماجرای تغییر
قبله بود که جمعی از مسلمانان و مشرکان بر اثر
وسوسه یهود، تقاضاهای بی مورد و نابجائی از پیامبر اسلام صلیاللهعلیهوآلهوسلّم کردند که نمونههای آن در بالا ذکر شد، خداوند بزرگ آنها را از چنین پرسشهائی نهی کرده میفرماید: آیا شما میخواهید از پیامبرتان همان تقاضاهای
نامعقول را بکنید که پیش از این از موسی کردند و با این بهانهجوئیها شانه از زیر بار ایمان خالی کنید؛ در واقع قرآن میخواهد به مردم هشدار دهد که اگر شما دنبال چنین تقاضای
نامعقول بروید، بر سرتان همان خواهد آمد که بر سر قوم موسی آمد.
«الم تر الی الملا من بنی اسرءیل من بعد موسی اذ قالوا لنبی لهم ابعث لنا ملکا نقـتل فی سبیل الله قال هل عسیتم ان کتب علیکم القتال الاتقـتلوا قالوا وما لنا الانقـتل فی سبیل الله وقد اخرجنا من دیـرنا وابنائنا فلما کتب علیهم القتال تولوا الا قلیلا منهم والله علیم بالظـلمین» آیا مشاهده نکردی جمعی از بنی اسرائیل را بعد از موسی، که به پیامبر خود گفتند: زمامدار (و فرماندهی) برای ما انتخاب کن! تا (زیر فرمان او) در راه خدا
پیکار کنیم. پیامبر آنها گفت: شاید اگر دستور پیکار به شما داده شود، (سرپیچی کنید، و) در راه خدا،
جهاد و پیکار نکنید! گفتند: چگونه ممکن است در راه خدا پیکار نکنیم، در حالی که از خانهها و فرزندانمان رانده شدهایم، (و شهرهای ما به وسیله دشمن
اشغال ، و فرزندان ما
اسیر شده اند)؟! اما هنگامی که دستور پیکار به آنها داده شد، جز عده کمی از آنان، همه سرپیچی کردند. و خداوند از ستمکاران، آگاه است.
جمعیتی از بنی اسرائیل به پیامبر خود گفتند: پادشاهی برای ما معین کن تا در تحت فرمانش در راه خدا بجنگیم، و از سیاق بر میآید که پادشاهی که تا آنروز بر آنان تسلط داشته همان
جالوت بوده، که در آنان به روشی رفتار کرده بود که همه شؤ ون حیاتی و
استقلال و خانه و
فرزند را از دست داده بودند و این گرفتاری بعد از نجاتشان از شر آل فرعون بود، که
شکنجه شان میکردند و خدا موسی علیهالسّلام را بر آنان مبعوث کرد، و برآنان
ولایت و سرپرستی داد، بعد از موسی ولایت ایشان را به اوصیای موسی وا گذاشت، بعد از این دورهها بود که گرفتار
دیو جالوت شدند، و وقتی ظلم جالوت به ایشان شدت یافت و فشار از طرف دستگاه جالوت بر ایشان زیاد شد، قوای باطنشان که رو به خمود گذاشته بود، بیدار شد، و تعصب تو سری خورده و ضعیفشان زنده گشت، در اینجا بود که بزرگان قوم از پیامبرشان درخواست میکنند پادشاهی برایشان برگزیند تا به وسیله او اختلافات داخلی خود را برطرف نموده و قوایشان را تمرکز دهند، و در تحت فرمان آن پادشاه، در راه خدا
کارزار کنند.
«واذ قال موسی لقومه یـقوم اذکروا نعمة الله علیکم اذ جعل فیکم انبیآء وجعلکم ملوکا وءاتـیکم ما لم یؤت احدا من العــلمین» (بیاد آورید) هنگامی را که موسی به قوم خود گفتای قوم!
نعمت خدا را بر خود متذکر شوید هنگامی که در میان شما پیامبرانی قرار داد (و زنجیر
استعمار فرعونی را شکست) و شما را صاحب اختیار خود قرار داد و به شما چیزهائی بخشید که به هیچیک از جهانیان نداده بود.
پس اینکه موسی علیهالسلام خطاب به قوم خود فرموده : «اذکروا نعمة الله علیکم» منظور از آن نعمتهائی است که خدای تعالی بر بنی اسرائیل ارزانی داشته و آنان را بدان اختصاص داده و اگر قبل از صدور این فرمان که باید داخل ارض مقدسه شوند نعمتها را به رخ آنان کشیده و بیادشان آورده، برای این بوده که این فرمان را با نشاط بپذیرند، و آنرا مایه زیادتر شدن نعمت و تمامیت نعمتهای قبلی خود تلقی کنند، چون خدای تعالی قبل از این فرمان نعمتها به آنان ارزانی داشته بود موسی را بر آنان مبعوث نموده و به سوی
دین خود هدایتشان کرده بود و از شر آل فرعون نجاتشان داده
تورات را بر آنان نازل و
شریعت را برایشان تشریع کرده بود، دیگر تا تمامیت نعمت چیزی به جز تشکیل
حکومت نمانده بود و فرمان داخل شدن در ارض مقدسه به همین منظور بوده که در آن
سرزمین توطن نموده آقائی و استقلال به دست آورند.
در این آیات برای زنده کردن
روح حق شناسی در یهود، و بیدار کردن
وجدان آنها در برابر خطاهائی که در گذشته مرتکب شدند، تا به فکر جبران بیفتند، نخست چنین میگوید، به خاطر بیاورید زمانی را که موسی به پیروان خود گفت : ای بنی اسرائیل نعمتهائی را که خدا به شما ارزانی داشته است فراموش نکنید.
«واذ قال موسی لقومه اذکروا نعمة الله علیکم اذ انجـیکم من ءال فرعون یسومونکم سوء العذاب ویذبحون ابنآءکم ویستحیون نسآءکم وفی ذلکم بلاء من ربکم عظیم» و بخاطر بیاور هنگامی را که موسی به قومش گفت نعمت خدا را بر خود به یاد داشته باشید، زمانی که شما را از (چنگال) آل فرعون رهائی بخشید، همانها که شما را به بدترین وجهی
عذاب میکردند و پسرانتان را سر میبریدند و زنانتان را (برای خدمتکاری) زنده میگذاشتند، و در این،
آزمایش بزرگی از طرف پروردگارتان بود.
مرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۶، ص۳۷۸، برگرفته از مقاله «عبرت از بنی اسرائیل».