عَبْر (مفرداتنهجالبلاغه)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
عَبْر (به فتح عین، مثل عقل) از
واژگان نهج البلاغه به معنای گذشتن از حالی است به حالی است.
حضرت علی (علیهالسلام) در نامه به
معاویه و... از این واژه استفاده نموده است.
عَبْر (
مثل عقل) در
اصل گذشتن از حالی است به حالی.
عُبور گذشتن از
آب است خواه به طور شنا باشد و یا با وسیلهای.
عَبْرَة به (فتح اوّل) اشک
چشم از آن مشتقّ است.
عِبارَت کلامی است که از هوا عبور کرده از زبان گوینده به گوش شونده میرسد.
اعتبار و عبرت حالتی است که از معرفت محسوس به معرفت غیر محسوس رسیده میشود.
تَعبیر مخصوص به خواب است که آن را از ظاهرش به باطنش عبور میدهد (
مفردات راغب).
برخی از مواردی که در «
نهجالبلاغه» به کار رفته است، به شرح ذیل میباشد:
امام (صلواتاللهعلیه) به آن کس که از حضرت خواست موعظهاش کند فرمود:
«لا تَكُنْ مِمَّنْ يَصِفُ الْعِبْرَةَ وَ لا يَعْتَبرُ، وَ يُبالِغُ في الْمَوْعِظَةِ وَ لا يَتَّعِظُ.» «عبرت آموختن را توصيف مىكند ولى خود عبرت نمىگيرد؛ موعظه بسيار مىكند امّا خود
موعظه نمىپذيرد.»
استعبار:
اندوه و جریان اشک چشم و به گریه انداختن
به معاویه مینویسد:
«وَ ذَكَرْتَ أَنَّهُ لَيْسَ لي وَ لا لاَِصْحابي عِنْدَكَ إِلاّ السَّيْفُ، فَلَقَدْ أَضْحَكْتَ بَعْدَ اسْتِعْبار! مَتَى أُلْفِيَتْ بَنو عَبْدِ الْمُطَّلِبِ عَنِ الاَْعْداءِ ناكِلينَ.» «نوشتهای که برای من و یارانم در نزد تو جز
شمشیر نیست. پس مرا بعد از گریاندن به خندهآوردی، کجا دیدهای که فرزندان
عبد المطلب از دشمنان عقبنشینی کنند.»
محمد عبده گوید: مرا به گریه انداختی که در خلاف
حق اصرار داری ولی با تهدیدات به خنده انداختی.
تعداد زیادی از این ماده در
نهج البلاغه آمده است.
•
قرشی بنابی، علیاکبر، مفردات نهج البلاغه، برگرفته از مقاله «عبر»، ج۲، ص۶۹۵.