عبدالله بن ابراهیم حجاری
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کنیهاش ابومحمد،
ادیب و مورخ و جغرافیدان اندلسی قرن ششم بوده است.
برخی محققان معاصر نام وی را، به اشتباه، ابوعبداللّه محمدبن ابراهیم حجاری و الحباری نوشتهاند.
نسبت
صنهاجی به خاندان حجاری
ظاهرآ مبین
انتساب این خاندان به صنهاجیان است.
حجاری در ۴۶۷ در
مدینة الفرج یا وادی الحجاره (
گواذالاخارا )، از توابع طُلَیطُله ،
بهدنیا آمد
عمویش، ابومحمد عبداللّه، ادیب و
شاعر بود و پدرش، ابراهیمبن وزمر، از ادبا و مورخان معتبر روزگار خود که کتابِ مغنیطاسالافکار فیما تَحتَوی علیه مدینةالفرج من النظم و النثر و الاخبار را برای یحییبن اسماعیل مأمونبن ذیالنون، حاکم مقتدر
طلیطله (حک: ۴۳۵ـ ۴۶۷)، تألیف کرد.
این کتاب شرححال علما، فقها و شعرای وادیالحجاره و نیز وقایعنگاری تاریخی این منطقه از آغاز فتح آن بهدست مسلمانان تا روزگار مؤلف بود.
حجاری بین سالهای ۴۷۹ تا ۴۸۷، در پی شکست مسلمانان و استیلای آلفونسوی ششم بر وادیالحجاره، مجبور شد به شهر شِلب (
سیلوس ) مهاجرت کند
آوارگی او در تکوین شخصیت علمیاش نقش مهمی داشت، چنانکه طی سالها اقامت در
شِلب ، شخصیت علمی شناخته شدهای گردید و این امر در ۵۳۰، هنگام مهاجرتش به
قلعه یحصُب یا
قلعه بنیسعید (آلکالا لا رئال؛ از توابع
غرناطه )، در پذیرش او در دربار عبدالملکبن سعید بسیار مؤثر بود
عبدالملک، وی را به نگارش کتابی درباره تاریخ و جغرافیای مغرب و
اندلس ترغیب نمود که حاصل آن نگارش المُسْهِب فی غرایب المُغرِب بود.
نوشتن این کتاب یک سال به طول انجامید و پس از اتمام آن، حجاری
قلعه یحصب را به مقصد رُوطه، مقر حکومت هودیان، ترک کرد.
در
روطه اوضاع چندان مساعد نبود و جنگهای متوالی
مستنصربن عمادالدوله (حاکم روطه) با آلفونسو، به ضعف
هودیان و بیثباتی و ناامنی قلمرو آنان انجامیده بود
با اینحال، مستنصر از حجاری استقبال کرد و حجاری به قدری به او نزدیک گردید که در یکی از جنگهای مستنصر با آلفونسو، همراه لشکریان عازم میدان جنگ شد، اما جنگ با شکست مسلمانان و اسارت گروهی، از جمله حجاری، پایان پذیرفت
مستنصر هیچ تلاشی برای رهایی او انجام نداد؛ ازاینرو، حجاری با سرودن و
ارسال اشعاری برای مخدوم پیشینش، عبدالملک، از وی تقاضای کمک کرد. هنوز یک ماه از
اسارت حجاری نگذشته بود که عبدالملک با پرداخت
فدیه ، موجبات رهایی او را فراهم ساخت
حجاری بار دیگر به
قلعه یحصب بازگشت و در آنجا اقامت گزید.
تاریخ
وفات وی در منابع متقدم ذکر نشده، اما برخی پژوهشگران معاصر در اینباره حدسهایی زدهاند
که از آن میان، سال ۵۴۹ یا ۵۵۰ محتملتر بهنظر میرسد
حجاری یکی از معتبرترین شخصیتهای علمی روزگار خود بود.
ابنسعید مغربی ، ضمن وصف مراتب فضل و دانش او، وی را جاحظالمُغرِب ذکر کرده و
مقّری او را حسنةالزمان و نادرةالاحسان خوانده است. لقب حافظ نیز درباره وی بهکار رفته
که چهبسا مؤید دانش وسیع او بوده است
دانش ادبی و
بلاغت و تسلط فراوان وی بر نظم و نثر، بهویژه با القابی چون امامالادباء، رئیسالمؤلفین و ادیب المصنفین تأیید شده است.
از حجاری تنها یک اثر (آنهم نه بهطور مستقل) باقی مانده، اما این بدان معنا نیست که وی آثار دیگری نداشته است.
المُسهِب ، تنها اثر شناخته شده حجاری، با حمایت خاندان بنیسعید (از خاندانهای معروف سیاسی و فرهنگی اندلس در قرن ششم و هفتم) نگاشته شد
ابنخطیب و
حاجیخلیفه کتابی بهنام الحدیقة را نیز از آنِ حجاری، میدانند که در
علم بدیع بوده است؛ اما به گفته ابنسعید مغربی
، الحدیقة را عموی حجاری، که همنام وی بوده، تألیف کرده است و احتمالاً به سبب همین تشابه اسمی، آن را به برادرزادهاش نسبت دادهاند. المُسهِب، اثری تاریخی ـ جغرافیایی درباره اندلس و
مغرب بوده که بعدها مبنای تألیف کتاب
المغرب فی حلیالمغرب شده است.
گزارش ابنخطیب
از حجیم بودن کتاب خبر میدهد، ضمن آنکه عنوان المُسهِب، بهمعنای مفصّل یا تفصیلی، نیز بر این مدعا صحه میگذارد.
این کتاب حاوی وقایع تاریخی مغرب و اندلس از گذشتههای دور تا ۵۳۰ بوده است. ریشهیابی واژه اندلس، بخشهایی از تاریخ این سرزمین پیش از ورود
اسلام ، و تاریخ اندلس در ادوار اسلامی (از آغاز تا دولت عامریان) از جمله گزارشهای حجاری بوده است که معمولا همراه با حکایات تاریخی نقل شدهاند
این گزارشها را اطلاعات متنوعی درباره مشاهیر اندلس و مغرب تکمیل میکرده است.
این ویژگیِ المُسهِب، حجاری را در ردیف معجمنویسان معروف اندلس قرار داده است.
المُسهِب در بخش جغرافیا، براساس آنچه که در المُغرِب و
نفحالطیب نقل شده است،
هم جغرافیای عمومی اندلس و هم جغرافیای شهری آن را شامل میشده که بخشی از این اطلاعات برگرفته از آثار مؤلفان پیشین و بسیاری از آنها حاصل مشاهدات حجاری در سفرهای متعددش به نواحی اندلس بوده است
این اطلاعات برای شناخت جغرافیای سیاسی، علمی و فرهنگی اندلس در قرون اولیه اسلامی اهمیت بسیار دارد
پس از حجاری، ساختار اصلی المسهب تغییرات بسیاری کرد و طی ۱۱۵ سال، پنج تن از افراد خاندان بنیسعید آن را بازنگاری کردند، چنانکه حاصل کار کتابی بهنام المُغرِب فی حُلَی المُغرِب شد،
اما برخی شواهد حاکی از تنظیم دوباره کتاب از سوی بنیسعید است. از جمله این شواهد، وجود اصطلاحاتی چون مِنَصَّه (جغرافیای شهری)، تاج (ذکر حکام، امرا، سلاطین، وزرا و بزرگان)، سِلک (ذکر کتّاب و شعرا)، حُلَّة (ذکر مؤلفانی که آثار منظوم یا منثور نداشتند) و اَهداب (هزلپردازان) در المُغرِب است، که احتمالاً بعدها به المسهب افزوده شده است
همچنین توزیع جغرافیایی
اعلام اندلس در المُغرِب بیشتر در روزگار پساز حجاری صورت گرفته، ضمن آنکه اطلاعات جغرافیایی المُغرِب، نظم مشخصی، آنچنانکه درباره المسهب نقل شده است، ندارد
در واقع بیش از هر چیز، گزارشهای جغرافیایی حجاری مورد دخل و تصرف قرار گرفته است، به نحوی که بیش از آنکه شامل اطلاعات جغرافیایی به شیوه متعارف باشد، توصیفاتی ادیبانه در بیان فضائل و زیباییهای نواحی گوناگون اندلس است،
نظر به مهارت ادبی حجاری، بهکاربردن چنین تعابیری از سوی وی پذیرفتنی است، اما در عین حال، میتوان احتمال داد که بخشهای دیگری از روایات جغرافیایی او حذف شده باشد. به بیان دیگر،
بنیسعید گزارشهای جغرافیایی او را بنابر علایق ادبی خود
جرح و تعدیل کردند
با این همه، ساختار کلی المُغرِب همانند المسهب است و بنیسعید، بهرغم دخل و تصرف بسیار، به پاس رعایت جایگاه والای علمی حجاری، در حفظ بافت اصلی اثر او کوشیدهاند. با این ملاحظه، روایات باقیمانده المسهب همچنان یکی از مهمترین مراجع تاریخی، جغرافیایی و اعلام اندلس تا قرن ششم بهشمار میآید
(۱) ابنخطیب، الاحاطة فى اخبار غرناطة، چاپ محمد عبداللّه عنان، قاهره ۱۳۹۳ـ۱۳۹۷/ ۱۹۷۳ـ۱۹۷۷.
(۲) ابنسعید مغربى، «تذییل ابنسعید على جواب ابنحزم»، در فضائل الأندلس و اهلها، چاپ صلاحالدین منجد، (بیروت): دارالكتاب الجدید، (بیتا.).
(۳) ابنسعید مغربى ، المُغرِب فى حُلَیالمَغرب، چاپ شوقى ضیف، قاهره ۱۹۶۴.
(۴) آنخل گونثالث پالنثیا، تاریخ الفكر الاندلسى، نقله عن الاسپانیة حسین مؤنس، قاهره ۱۹۵۵.
(۵) بسام عبدالوهاب جابى، معجمالاعلام: معجم تراجم لاشهر الرجال و النساء منالعرب و المستعربین و المستشرقین، لیماسول، قبرس ۱۴۰۷/۱۹۸۷.
(۶) حاجیخلیفه، کشف الظنون.
(۷) حسین مؤنس، تاریخالجغرافیة و الجغرافیین فى الأندلس، قاهره ۱۴۰۶/۱۹۸۶.
(۸) حسین مؤنس ، موسوعة تاریخ الاندلس: تاریخ و فكر و حضارة و تراث، قاهره ۱۴۱۶/ ۱۹۹۶.
(۹) محمدبن عبداللّه حمیرى، الروضالمعطار فى خبرالأقطار، چاپ احسان عباس، بیروت ۱۹۸۴.
(۱۰) ناصرمحمد سویدان، محسن سید عرینى، مداخل المؤلفین و الاعلامالعرب، ریاض ۱۴۰۰/۱۹۸۰.
(۱۱) عبدالسلام شقور، «البیوتات الأندلسیة: بحث فى المكونات و الضوابط و النتائج»، در السجّل العلمى لندوة الأندلس: قرون من التقلّبات و العَطاءات، قسم ۱، ریاض: مكتبةالملك عبدالعزیز العامّة، ۱۴۱۷/۱۹۹۶.
(۱۲) احمدبن محمد مقّرى، ازهار الریاض فى اخبار عیاض، چاپ مصطفى سقا، ابراهیم ابیارى، و عبدالحفیظ شلبى، قاهره، ج ۱، ۱۳۵۸/۱۹۳۹.
(۱۳) احمدبن محمد مقّرى ، نفحالطیب، چاپ احسان عباس، بیروت ۱۳۸۸/۱۹۶۸.
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «عبدالله بن ابراهیم حجاری»، شماره ۵۸۲۳.