عبدالرحمن بن خالد بن ولید
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
عبدالرحمان
فرزند خالد
بن وليد، يكى از مخالفان طرح جانشينى
یزید بود.
خالد بن ولید دو
پسر به نامهاى عبدالرحمان و مهاجر داشت. خالد
دشمنی ديرينهاى با
اهلبیت (علیهمالسلام) داشت.
ولید بن مغیره چند
فرزند داشت: خالد که به سیفالله معروف شد؛ عمارة،
قیس که در
جنگ بدر در حالی که
کافر بود کشته شد؛ و هشام که روز
فتح مکه ایمان آورد و عبدشمس، و ولید که قبل از فتح به
مدینه هجرت کرد.
ولید نیز چند فرزند داشت: خالد
بن ولید و مهاجر و عبدالرحمن که والی جزیره شد و در
صفین همراه
معاویه حضور داشت و عبدالله که در
عراق کشته شد، مادرشان
دختر انس بن مدرک الخنثمی بود، فرزند دیگر خالد، سلیمان بود که کنیه خالد از او گرفته شده است، عبدالرحمن،
پسر خالد هم پسری داشت به نام مهاجر و مهاجر فرزندی داشت به نام خالد که
زهری از او
روایت کرده است، فرزندان خالد
بن ولید زیاد شدند تا به حدود چهل
مرد رسیدند و همه آنها در
شام بودند، سپس در اثر
طاعون از بین رفتند و نسلی از آنها باقی نماند.
خالد
بن ولید که کنیهاش ابوسلیمان بود، در
صفر سال هشتم قبل از فتح مکه
اسلام آورد فرماندهی جنگهای بسیاری را بر عهده داشت از جمله: فرماندهی
لشکر شام در
زمان ابوبکر فرماندهی در زمان
عمر بن خطاب برای فتح
دمشق،
فرماندهی سپاه در
جنگ یمامه در زمان عمر نیز فرمانداری رها و حران و رقه و تل موزون و آمد به او داده شد که خالد یک سال در آنجا ماند و سپس مستعفی شد.
در خلال به اصطلاح دلاوریها و رشادتهای بسیاری که خالد از خود نشان داد، برخی جنایات وی همچون
قتل مالک بن نویره و دست درازی به همسرش
از نگاه
تاریخ مخفی نمانده است.
عبدالرحمن زمان
پیامبراکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) را درک کرد؛ ولی از ایشان روایتی حفظ ننمود و یا نشنید، پدرش خالد
بن ولید از بزرگان
صحابه و سالخوردگان آنان بود و عبدالرحمن از سوارکاران ماهر و از شجاعان
قریش بود و دارای برتری و بزرگواری و
کرامت بود جز این که او بر خلاف برادرش مهاجر
بن خالد از
علی (علیهالسّلام) و
بنیهاشم روی گردان بود و برادرش مهاجر دوستدار علی (علیهالسّلام) بود و به همراه آن حضرت در
جنگ جمل و
صفین حاضر بود و عبدالرحمن همراه معاویه در جنگ صفین حضور داشت.
معاویه وقتی تصمیم بر رفتن به صفین گرفت، مردم شام را گردآورد و ابا اعور سلّمی را بر پیشانی سپاه،
بسر بن ارطاه را بر کنارهی لشکر، عبیدالله
بن عمر را بر سواران قرار داد و پرچم را به عبدالرحمن
بن خالد
بن ولید سپرد،
عبدالرحمن از شجاعان
عرب بود و
پرچم را به پیش میبرد و به هر چیز میخورد آن را نابود میکرد.
این پیمان نامهای است که
علیبنابیطالب و
معاویه بن ابیسفیان و
شیعیان ایشان موافقت کردند که به موجب آن به حکم
قرآن و
سنت پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) راضی باشند،
حکومت علی (علیهالسّلام) بر مردم
عراق از حاضر و غایب آنان مسلم است و حکومت معاویه بر حاضر و غایب اهل شام مسلم است... علی (علیهالسّلام) و شیعیان او به
عبدالله بن قیس (
ابوموسی اشعری) راضی شدند که داور و ناظر باشند... از سوی مردم عراق
حسن و
حسین(علیهالسّلام) دو پسر علی (علیهالسّلام) و
عبدالله بن عباس و
عبدالله بن جعفر بن ابیطالب و... گواه این
عهدنامهاند و از سوی مردم شام
حبیب بن مسلمه فهری،
ابوالاعوار سلمی و... و عبدالرحمن
بن خالد
بن ولید و....
هنگامیکه امام علی (علیهالسّلام)
نماز صبح و مغرب را به جا میآورد و نمازش به اتمام میرسید میگفت: بارالها معاویه و عمرو و ابوموسی و حبیب
بن مسلمه و
ضحاک بن قیس و
ولید بن عقبه و عبدالرحمن
بن خالد
بن ولید را
لعنت کن. این خبر به معاویه رسید و او هم وقتی دست به
دعا بر میداشت، علی (علیهالسّلام) و ابن عباس و
قیس بن سعد و حسن (علیهالسّلام) و حسین (علیهالسّلام) را لعنت میکرد.
وقتی
امیرالمؤمنین علی (علیهالسّلام) به
شهادت رسید، مردم شام به سوی
بیعت با معاویه فراخوانده شدند و عبدالرحمن
بن خالد
بن ولید به معاویه گفت: ما
مؤمن هستیم تو نیز امیرالمؤمنین هستی.
عثمان
بن معاویه نوشت که به سوی سرزمین
روم لشکرکشی کند پس
یزید بن حر عبسی را فرستاد سپس عبدالرحمن
بن خالد
بن ولید را بر تمام لشکر تابستانی فرستاد، سپس او را
عزل کرد و
سفیان بن عوف غامدی را ولایت داد، سفیان در خشکی بیرون میرفت و در
دریا جنادة بن ابیامیه را جایگزین میکرد، پیوسته چنین بود تا سفیان مرد پس معاویه عبدالرحمن
بن خالد
بن ولید را والی نمود، سپس
عبیدالله بن رباح و زمستان را در سرزمین روم به سر برد.
در سال ۴۴ق عبدالرحمن
بن خالد
بن ولید آهنگ سرزمین روم کرد تا به قلونیه (ناحیهای در روم) رسید، در سال ۴۵ عبدالرحمن به
جنگ زمستانی روم رفت و به
انطاکیه رسید.
به معاویه خبر رسید که گروهی از اهل
دمشق به
اشتر و یارانش نشست و برخاست میکنند، معاویه به عثمان نوشت که همانا تو به سوی من گروهی را فرستادهای که در سرزمینشان
فساد میکنند و ایمن نیستم که در طاعت از جانب من فساد کنند و چیزهایی که نیکو نیست تعلیم میدهند تا اینکه
امنیت و سلامتشان به فساد و
شر تبدیل شده و راه راستشان ناموزون گشته است، سپس عثمان به معاویه نوشت و به او
امر کرد که آنها را به سوی
حمص بفرستد پس این چنین کرد و والی حمص عبدالرحمن
بن خالد
بن ولید
بن مغیره بود.
زمانی که عباس
بن ولید والی حمص شد به بزرگان اهل حمص گفت: ای اهالی حمص چه میشود که شما امیری از امیران خود را یاد نمیکنید، آنچنان که از عبدالرحمن
بن خالد یاد میکنید؟ عدهای از آنها گفتند: زیرا او بر بزرگان ما احسان میکرد، خطاهای ما را میبخشید،
[
از روی تواضع
]
در آستانه خانههامان مینشست و در بازارهای ما رفت و آمد میکرد و به
عیادت بیماران ما میآمد و در
تشییع جنازه مردگان ما شرکت میکرد و با ستمدیدگان ما با انصاف رفتار مینمود.
عثمان مرد در حالی که در شام معاویه
حاکم بود و عامل معاویه در حمص عبدالرحمن
بن خالد
بن ولید بود و در قنسرین
حبیب بن مسلمه و در
اردن ابوالاعور بن سفیان و در
فلسطین علقمه بن حکیم کنانی و در بحر
عبدالله بن قیس غزاری و در قضا
ابوالدرداء.
معاویه بزرگان قریش را به
قتل میرساند، بدون اینکه برای مردان
بنیامیه استثنایی قائل شود، در این راه
خیانت کرد به عبدالرحمن
بن ابیبکر و
عائشه و عبدالرحمن
بن خالد
بن ولید و
سعد بن ابیوقاص و حسن
بن علی (علیهالسّلام).
در سال چهل و ششم هجری عبدالرحمن
بن خالد
بن ولید از سرزمین روم به حمص بازگشت و آنگونه که گفتهاند
ابن اثار نصرانی شربتی زهرآگین به او داد و او را کشت.
آن چنان که در روایت
مسلمه بن محارب آمده: عبدالرحمن
بن خالد
بن ولید به سبب کارهای پدرش و جنگها و دلیریهایی که در سرزمین روم داشت در شام اعتباری یافته بود و مردم آن جا به وی متمایل بودند چندان که معاویه از او بیمناک شد.
در
تاریخ آمده است: هنگامیکه معاویه در صدد زمینه سازی برای بیعت با یزید بود برای اهل شام خطبه خواند و گفت: ای اهالی شام همانا من به پیری رسیدهام و اراده کردهام پیمان ببندم برای مردی که قوام کار شما باشد و همانا من مردی از شما هستم، پس نظر خود را بیان کنید و بیعت کنید و متحد شوید، گفتند ما به عبدالرحمن
بن خالد رضایت داریم، این امر بر معاویه گران آمد و در نزد خودش پنهان داشت
و از او بر خود ترسید از آن جهت که مردم به او متمایل بودند و به ابن اثال گفت که برای کشتن عبدالرحمن چارهای بیندیشد و تعهد کرد که اگر او را به قتل برساند تا زنده است از او خراج نگیرد و خراجگیری حمص را به او بسپارد، پس از مسموم شدن عبدالرحمن و قتل وی معاویه تعهدی را که به ابن اثال کرده بود انجام داد و را خراجگیر حمص کرد و خراج او را هم بخشید.
و هیچ کدام از خلفای پیش از معاویه نصرانیان را به کار نگماشته بودند، پس خالد
بن عبدالرحمن
بن خالد
بن ولید با
شمشیر به ابن اثال حمله کرد و او را کشت و معاویه چند روزی خالد را زندانی کرد سپس دیهاش را از او گرفت و او را
قصاص نکرد.
سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «عبدالرحمن بن خالد بن الولید» تاریخ بازیابی ۹۵/۰۳/۱۶.