عالم آرای شاه اسماعیل (کتاب)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
«عالم آرای شاه اسماعیل»، با مقدمه، تصحیح و تعلیق اصغر منتظر صاحب، اثری فارسی درباره روی کار آمدن شاه اسماعیل یکم و شرح جنگها و دلاوری اوست.
نویسنده کتاب مشخص نیست؛ اما گویا یکی از عوام کم سواد
شیعه که به صفویان ارادت میورزیده، آن را با شاخ و برگ فراوان و به انگیزه نقالی در قهوه خانه نوشته است.
نام کتاب دقیقا مشخص نیست و شاید نام آن عالم آرای صفوی باشد؛ ولی مشخص است که در
سال ۱۰۸۶
ق در دهمین سال پادشاهی شاه سلیمان، تالیف شده است.
اشاره به نسب شاه اسماعیل، از شیخ صفی و سلسله خوانین ترکستان و سلاطین تیموری و عثمانی، باعث اهمیت کتاب شده است.
کتاب با مقدمه مصحح آغاز و مباحث بدون فصل بندی، ارائه شده است.
نویسنده، به سال وقوع وقایع اشارهای نکرده و تنها در چند مورد، روز به روز، حوادث و یا نام فصل و
ماه آنها ذکر گردیده است که مصحح کوشیده با استفاده از منابع و مآخذی که در دست داشته، با افزودن حاشیه هائی بر متن، این نقیصه را برطرف سازد.
مطالب که به صورت عوامانه و نقالانه نگاشته شده و اشتباههای نگارشی و دستوری در آن فراوان است، از
دقت تاریخی چندانی برخوردار نیست و نسخهای از یک حماسه تاریخی از دوران زندگانی شاه اسماعیل اول، موسس دولت صفوی و نشانهای از محبوبیت وی در میان عامه مردم
ایران است.
گرچه نویسنده، چندان مایه و پایه علمی و ادبی ندارد؛ ولی به منابع و مآخذ معتبری دسترسی داشته و
اصول وقایع تاریخی کتاب را بر آنها استوار کرده است؛ در بعضی موارد نیز شاخ و برگ هائی بر
اصل مطالب افزوده و گاهی نیز وارد جزئیات شده و به تفصیل سخن رانده است.
از جمله مآخذ کتاب، میتوان از جلد دوازدهم احسن التواریخ، تالیف
حسن روملو (۹۳۸-
۹۸۵) نام برد که
تاریخ شاه اسماعیل، شاه طهماسب و شاه اسماعیل دوم از سال ۹۰۰ تا
۹۸۵ ق را در بردارد.
مؤلف، از تاریخ معروف و معتبر
حبیب السیر استفاده نکرده و نظری بر آن نداشته است. این موضوع از پس و پیش و یا کم و بیش بودن وقایع و مطالب کلی این دو کتاب و همچنین اختلافاتی که در ضبط
اعلام اشخاص و مواضع جغرافیایی دیده میشود، استفاده میگردد.
از وقایعی که به تفصیل بیان شده، میتوان به رفتن علی کیا، به گرفتن کتل فیروز
کوه و وقایعی که در آن جا اتفاق افتاد، آمدن سلطان سلیم، خواندگار روم به جنگ سلطان قانصو پادشاه
مصر و کشته شدن قانصو و سوانح این جریان اشاره کرد.
سرآغاز مطالب با ذکر احوال سلطان سید فیروز شاه، جد صفویان که در زمان
امام کاظم علیهالسّلام در دار الارشاد
اردبیل زندگی میکرد، آغاز شده است. به گفته نویسنده، در آن زمان، سلطان ادهم شاه، فرزند زاده ابراهیم ادهم، پادشاه ایران بود که چون آوازه کمال سید به
گوش او میرسد، به اردبیل رفته و بعد از آن که او را سلطان فیروز شاه، زرین کلاه خطاب میکند،
ولایت آن جا را به او میسپارد.
بعد از سلطان فیروز، پسرش عوض الخواص، به جای
پدر نشسته و بعد از او فرزندش محمد الحافظ عهده دار ارشاد مردم میگردد.
در ادامه حکایت صلاح الدین رشید، سید جبرئیل، سلطان خواجه علی و
جنگ سلطان علی میرزا بیان شده است.
نویسنده، بعد از تشریح چگونگی خروج شاه اسماعیل و حکایت پسران رستم شاه و چگونگی رفتن شاه اسماعیل به اردبیل، نحوه خواستگاری و
ازدواج شاه با تاجلو بیگم
دختر عابدین بیگ شاملو را بیان کرده و به چگونگی
تولد شاه طهماسب در قریه رنان
اصفهان ، اشاره کرده است.
در ادامه، جنگ شاه اسماعیل با سلطان مراد بیان شده که در این جنگ سلطان مراد شکست خورده و دستگیر میشود؛ اما موفق به فرار شده و به
شیراز میگریزد. محمد کرهی، والی
یزد ، دو مرتبه او را
دستگیر کرده و نزد شاه میبرد؛ ولی باز هم گریخته و این بار، الیاس بیگ مامور گرفتن او میشود که وقایع پیش آمده در این مورد، بیان شده است.
پس از آن، الیاس بیگ برای سرکوبی حسین کیای چلاوی، به دامغان رفته، ولی در جنگ کشته میشود که این امر باعث میگردد، شاه اسماعیل خود به جنگ با چلاوی برود. نویسنده شرح جنگهای متعدد شاه اسماعیل؛ از جمله جنگ با چلاوی و محمد کرهی والی یزد را به تفصیل بیان کرده است.
در پایان، به برخی وقایع دوران شاه طهماسب؛ از جمله تسخیر
خراسان و ترکستان اشاره شده است.
کلیه وقایع تاریخی کتاب مستند و مطابق با واقع نیست، بلکه تعصب مذهبی مؤلف و عوامل دیگری در تالیف مؤثر بوده است؛ مثلا امیر علیشیر نوائی، وزیر دانشمند و نیکوکار ابوالغازی سلطان حسین بایقرا، در هر جای کتاب که اسمی از او به میان آمده است، بر خلاف مصالح ملک و ملت کار کرده است و انشای نامه سلطان بایقرا که در آن به شاه اسماعیل «میرزا» خطاب شده و موجب رنجش خاطر شاه و حمله وی به خراسان گردیده، به امیر علیشیر نسبت داده شده است؛ در حالی که این نامه، چند سال پس از فوت امیر علیشیر؛ یعنی در
سال ۹۱۰
ق به هنگامی که شاه اسماعیل در یزد بوده تحریر یافته است.
خودکشی گوهرشاد بیگم و جنبه افسانهای آن، میتواند مثالی دیگر بر عدم توجه مؤلف به واقعیت وقوع وقایع تاریخی در کتاب باشد. مؤلف گوهرشاد بیگم را
دختر سلطان حسین بایقرا دانسته و
علت خودکشی وی را غلبه شاهی بیگ خان بر هرات ذکر کرده است؛ در حالی که
قتل گوهرشاد بیگم، به دستور سلطان ابوسعید میرزا و در سال ۷۶۱
ق اتفاق افتاده و غلبه شاهی بیگ خان بر هرات، جزء وقایع سالهای ۹۱۰ و ۹۱۱
ق است.
به جز موارد معدودی که مؤلف عباراتی را عینا یا با مختصر تصرفی از مآخذ مورد استفاده خویش نقل کرده،
شیوه اصلی انشای کتاب، بسیار ساده و بی پیرایه است و این سادگی گاهی به حدی است که از سطح گفتگو و محاوره مردم عوام آن عصر
تجاوز نمیکند؛ مانند وصف ملاقات قایتمز بیگ با امرای قزلباش و امثال آن.
در بعض جاها طرز
تقریر مطالب و
لحن جملات و عبارات، به صورت نقالی و قصه پردازی بیان شده است.
از سستی، نابهنجاری، تعقید و
ضعف تالیف بعضی جملات که بگذریم، عدم رعایت برخی نکات دستوری قابل ذکر بوده که از آن جمله است، عدم مطابقت
فعل و فاعل و مفعول از نظر افراد و جمع و همچنین عدم تطابق
زمان افعال در یک جمله و عبارت واحد.
فهرست مطالب، در ابتدا و فهرست
آیات قرآنی و جملات عربی، امثال و
حکم ، نام کتابها (مربوط به متن و پاورقی)؛ اسامی اشخاص، نامهای طوایف، قبایل، تیرهها، خاندانها، مذاهب، فرقهها و طبقات مختلف اجتماعی، اماکن، اصطلاحات، ترکیبات و کنایات، منابع، مآخذ و مشخصات کتابهایی که در پاورقیها و تعلیقات به آنها
استناد شده، در پایان کتاب آمده است.
پاورقیها توسط مصحح، به ذکر ماخذ مورد استفاده مؤلف،
سال وقوع وقایع، تصحیح و ریشه یابی لغات پرداخته است.
نرم افزار تاریخ اسلامی ایران، مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی.