ظِهْرِیّ (لغاتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
ظِهْرِیّ:(وَ اتَّخَذْتُموهُ وَراءَکُمْ ظِهْرِیًّا) «ظِهْرِیّ» چیزی است که به پشت انداخته و فراموشش کنند.
در زبان
عرب هنگامى كه مىخواهند بىاعتنايى
نسبت به چيزى را به صورت كنايى بيان كنند مىگويند: «جَعَلْتُهُ قَدَمى» يا «جَعَلْتُهُ دَبْر اذُني» يا «جَعَلْتُهُ وَراءَ ظَهْرى» يا «جَعَلْتُهُ ظِهْرِيّاً» (آن را پشت گوش انداختم-پشت سر انداختم) و كلمه «ظِهرىّ» از مادّه «ظهر» (بر وزن قهر) گرفته شده و
ياء،
ياء نسبت است و كسره ظاء به خاطر تغييراتى است كه گاه در
اسم منسوب مىدهند..
به موردی از کاربرد «ظِهْرِیّ» در قرآن، اشاره میشود:
(قالَ يا قَوْمِ أَ رَهْطي أَعَزُّ عَلَيْكُم مِّنَ اللّهِ وَ اتَّخَذْتُموهُ وَراءكُمْ ظِهْرِيًّا إِنَّ رَبّي بِما تَعْمَلونَ مُحيطٌ) «گفت: اى قوم من! آيا
قبیله كوچكم، نزد شما عزيزتر از
خداوند است؟! درحالى كه فرمان او را پشت سر انداختهايد! پروردگارم به آنچه انجام مىدهيد، احاطه دارد و آگاه است.»
علامه طباطبایی در
تفسیر المیزان میفرمایند:
کلمه ظهرى
منسوب به ظهر- به فتحه ظاى نقطهدار- است (هم چنان كه در
فارسی كلمه پشتى
منسوب به پشت است) چيزى كه هست وقتى از كلمه ظهر
منسوب مىسازند ظاى آن را كسره مىدهند و اين كلمه به معناى هر چيزى است كه
انسان آن را پشت سر قرار دهد و به آن
پشت كند بطورى كه بكلى از يادش ببرد، وقتى مىگويند: فلان اتخذ فلانا وراء ظهريا معنايش اين است كه فلانى فلان شخص را فراموش كرد و اصلا به يادش نماند و اعتنايى به وضع او نكرد.
و جمله مورد بحث سخن
شعیب (علیهالسلام) است كه گفتار مردم را نقض كرده، آنها گفتند اگر قوم و خويش تو نبود ما تو را سنگسار كرده بوديم و وى در نقض گفتار آنان فرموده چطور قوم و خويش مرا عزيز و محترم مىشماريد و جانب آنان را رعايت مىكنيد ولى خداى تعالى را
عزیز نمىدانيد و جانبش را محترم نمىشماريد با اينكه اين منم كه از جانب او شما را بسوى او
دعوت مىكنم آيا قوم و خويش من در نظر شما عزيزتر از خداى تعالى هستند و آيا شما خداى را پشت سر انداخته بكلى فراموشش كردهايد؟ شما نبايد چنين كنيد و
حق نداريد كه چنين كنيد زيرا پروردگار من بدانچه مىكنيد محيط است آن هم احاطهاى كه تمامى اشياى عالم را فرا گرفته، هم به
حسب وجود و هم به حسب
علم و
قدرت. اين بود معناى آيه و در اين آيه به رأى مردم
مدین طعنه زده و طرز فكر آنان را سفيهانه خوانده در مقابل آنان كه در آيه قبلى طرز فكر شعيب را سست و غير قابل اعتنا دانستند.
•
شریعتمداری، جعفر، شرح و تفسیر لغات قرآن بر اساس تفسیر نمونه، برگرفته از مقاله «ظهری»، ج۳، ص ۸۰.