• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

ظِهْرِیّ (لغات‌قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف





ظِهْرِیّ:(وَ اتَّخَذْتُموهُ وَراءَکُمْ‌ ظِهْرِیًّا)
«ظِهْرِیّ» چیزی است که به پشت‌ انداخته و فراموشش کنند.
در زبان عرب هنگامى كه مى‌خواهند بى‌اعتنايى نسبت به چيزى را به صورت كنايى بيان كنند مى‌گويند: «جَعَلْتُهُ قَدَمى» يا «جَعَلْتُهُ دَبْر اذُني» يا «جَعَلْتُهُ وَراءَ ظَهْرى» يا «جَعَلْتُهُ ظِهْرِيّاً» (آن را پشت گوش انداختم-پشت سر انداختم) و كلمه «ظِهرىّ» از مادّه «ظهر» (بر وزن قهر) گرفته شده و ياء، ياء نسبت است و كسره ظاء به خاطر تغييراتى است كه گاه در اسم منسوب مى‌دهند..



به موردی از کاربرد «ظِهْرِیّ» در قرآن، اشاره می‌شود:

۱.۱ - ظِهْرِیّ (آیه ۹۲ سوره هود)

(قالَ يا قَوْمِ أَ رَهْطي أَعَزُّ عَلَيْكُم مِّنَ اللّهِ وَ اتَّخَذْتُموهُ وَراءكُمْ ظِهْرِيًّا إِنَّ رَبّي بِما تَعْمَلونَ مُحيطٌ) «گفت: اى قوم من! آيا قبیله كوچكم، نزد شما عزيزتر از خداوند است؟! درحالى كه فرمان او را پشت سر انداخته‌ايد! پروردگارم به آن‌چه انجام مى‌دهيد، احاطه دارد و آگاه است.»

۱.۲ - ظِهْرِیّ در المیزان و مجمع‌البیان

علامه طباطبایی در تفسیر المیزان می‌فرمایند: کلمه ظهرى منسوب به ظهر- به فتحه ظاى نقطه‌دار- است (هم چنان كه در فارسی كلمه پشتى منسوب به پشت است) چيزى كه هست وقتى از كلمه ظهر منسوب مى‌سازند ظاى آن را كسره مى‌دهند و اين كلمه به معناى هر چيزى است كه انسان آن را پشت سر قرار دهد و به آن پشت كند بطورى كه بكلى از يادش ببرد، وقتى مى‌گويند: فلان اتخذ فلانا وراء ظهريا معنايش اين است كه فلانى فلان شخص را فراموش كرد و اصلا به يادش نماند و اعتنايى به وضع او نكرد.
و جمله مورد بحث سخن شعیب (علیه‌السلام) است كه گفتار مردم را نقض كرده، آن‌ها گفتند اگر قوم و خويش تو نبود ما تو را سنگ‌سار كرده بوديم و وى در نقض گفتار آنان فرموده چطور قوم و خويش مرا عزيز و محترم مى‌شماريد و جانب آنان را رعايت مى‌كنيد ولى خداى تعالى را عزیز نمى‌دانيد و جانبش را محترم نمى‌شماريد با اين‌كه اين منم كه از جانب او شما را بسوى او دعوت مى‌كنم آيا قوم و خويش من در نظر شما عزيزتر از خداى تعالى هستند و آيا شما خداى را پشت سر انداخته بكلى فراموشش كرده‌ايد؟ شما نبايد چنين كنيد و حق نداريد كه چنين كنيد زيرا پروردگار من بدانچه مى‌كنيد محيط است آن هم احاطه‌اى كه تمامى اشياى عالم را فرا گرفته، هم به حسب وجود و هم به حسب علم و قدرت. اين بود معناى آيه و در اين آيه به رأى مردم مدین طعنه زده و طرز فكر آنان را سفيهانه خوانده در مقابل آنان كه در آيه قبلى طرز فكر شعيب را سست و غير قابل اعتنا دانستند.

۱. هود/سوره۱۱، آیه۹۲.    
۲. راغب اصفهانی، حسین، المفردات، ط دارالقلم، ج۱، ص۵۴۰.    
۳. طریحی، فخرالدین، مجمع البحرین، ت الحسینی، ج۳، ص۳۸۹.    
۴. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۹، ص۲۱۴.    
۵. هود/سوره۱۱، آیه۹۲.    
۶. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۲۳۲.    
۷. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۰، ص۵۶۱-۵۶۲.    
۸. طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۰، ص۳۷۵.    
۹. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۲، ص۱۱۵.    
۱۰. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۷، ص۲۷۳-۲۷۴.    



شریعتمداری، جعفر، شرح و تفسیر لغات قرآن بر اساس تفسیر نمونه، برگرفته از مقاله «ظهری»، ج۳، ص ۸۰.    


رده‌های این صفحه : لغات سوره هود | لغات قرآن




جعبه ابزار