طلیطله
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
طلیطله/ تولدو، شهری در شصت کیلومتری جنوب غربی مادرید (پایتخت
اسپانیا) است.
رومیان این شهر را طلیطم میخواندند
و به نوشتۀ
بکری،
در زبان لاتینی به آن تولاظو میگفتند، به معنای «شادی ساکنان». نام این شهر در عربی سه تلفظ داشته است: طُلیطُله، طُلیطَله و طُلیطِله.
طلیطله در ارتفاع ۵۵۰ متری از سطح دریا قرار گرفته است
به گفتۀ ادریسی، این شهر تقریباً در وسط شبه جزیرۀ امپری قرارداشته، به طوری که فاصلۀ آن با
قرطبه و مریه در جنوب، بلنسیه در مشرق و لیشپونه/ لیبون در مغرب، حدود نه مرحله (۴۵۰ کیلومتر) بوده است
کوههای طلیطله (به زبان اسپانیایی: اوریتانا) از سه رشته کوه متوالی تشکیل شده است که از مشرق به مغرب امتداد دارند و عبارتاند از طلیطله، وادی لپ، و سان پدرو.
به نوشتۀ
مسعودی ،
رود تاجه شهر طلیطله را به دو نیم کرده است.
یعقوبی نام این رود را دویر ضبط کرده است. رود تاجه و کوههای اطراف شهر، سپر حفاظتی شهر در برابر نیروهای مهاجم بودند
بر رود تاجه پلی بود که به گفتۀ جغرافینویسان مسلمان،
پس از پل شهر صور، بزرگ ترین پل جهان محسوب میشد. در ۲۴۴، در اواخر ایام محمدبن عبدالرحمان که اهالی شهر علیه او شوریدند، این پل ویران شد و در ۳۸۷ به دستور
منصوربن ابیعامر مرمت گردید.
به روایتی، درقرن ششم پیش ازمیلاد، یهودیانی که از معادن طلای اسپانیا بهرهبرداری میکردند، شهرطلیطله را تأسیس کرده اند.
ابنسعید مغربی نوشته طلیطله یکی از چهار شهری است که در زمان قیصر اکتیبان بنا شد
و اکتیبان یا اکتافیوس کسی است که پس از پیروزی بر آنتونیو در واقعۀ اکتیوم، در سال ۳۱ پیش از میلاد به حکومت رسید.
با این همه، شاید بتوان زمان بنای شهر را از این هم عقبتر برد، زیرا در منابع آمده است که رومیان در سال ۱۹۲ پیش از میلاد وارد طلیطله شدهاند.
رومیان بیش از شش قرن در آنجا حکومت داشتند تا آنکه این شهر در ۴۶۷ میلادی به تصرف گوت ها در آمد.
آنان پس از تصرف تمام اسپانیا طلیطله را به پایتختی انتخاب کردند. از این خاندان شانزده تن حکومت کردند که آخرین آنان لزریق بود که از مسلمانان شکست خورد.
در اواخر
قرن اول هجری، جولیان (حاکم سبته) که از لزریق کینه داشت، موسیبن نصیر را به فتح اندلس تشویق کرد و طارقبن زیاد، عامل موسیبن نصیر، طلیطله را به تصرف در آورد.
از گزارشهای منابع قدیم چنین برمیآید که طلیطله به آسانی فتح شد و بسیاری از بومیان آنجا پیش از رسیدن مسلمانان شهر را ترک کرده بودند.
با فتح طلیطله، مسلمانان غنایم ارزشمندی به دست آوردند
از جمله مائدهای که به آن
مائده حضرت سلیمانبن داوود - علیهالسلام- گفته شده است
و تاجهای جواهرنشان پادشاهان گوت که نام صاحب تاج و تاریخ به حکومت رسیدن و تاریخ فوت وی روی آنها نوشته شده بود
. به نوشتۀ
ادریسی ،
این غنایم مشتمل بود بر۱۷۰ تاج، هزار
شمشیر جواهرنشان، مقدار فراوانی دُر و
یاقوت ، ظروف طلایی و نقرهای و
مائده سلیمان که از زمرد ساخته شده بود.
ولیدبن عبدالملک ارزش مائدهای را که مسلمانان از شهر طلیطله به غنیمت برده بودند، صد هزار دینار تخمین زده است.
موسیبن نصیر در طلیطله، برای پرداخت حقوق سربازان، اولین
سکه اسلامی را در
اندلس ضرب کرد که روی آن عبارت محمد رسولالله نقش بسته و در اطرافش به زبان لاتینی این نوشته شده بود:
» in nominc Domini non deus misi deus. Solus sa piens non deo similis alius «.
در پشت سکه ستاره ای هشت ضلعی بود که اطراف آن به لاتینی نوشته شده بود:
«solidus feritus in spania». تاریخ ضرب سکه سال ۹۷ هجری بود. این سکه شبیه سکۀ افریقایی بود. سکۀ دیگری نیز، با حجم کوچکتر واز برنز، ضرب کرد که روی آن فقط عبارتی به لاتینی حک شده بود.
پس از تسلط عبدالرحمن بر قرطبه و تحکیم پایه های
قدرت او در اندلس، طلیطله یکی از پناهگاههای مخالفان او شد. یکی از مهم ترین این شورشگران، هشام فهری بود که
قیام خود را به نام
عباسیان آغاز کرد، اما با محاصرۀ طلیطه به دست عبدالرحمن در۱۴۵و توافق طرفین برای صلح، موقتاً فروخوابید. اما هشام
پیمانشکنی کردو دوباره سر بر شورش برداشت.
در
سال ۱۴۷، عبدالرحمن برای تسخیر طلیطله و سرکوب شورش هشام فهری، سپاهی به آنجا فرستاد که پس از محاصره ای طولانی، ساکنان طلیطله ناگزیر به تسلیم شدند و بدین ترتیب، قدرت عبدالرحمن در طلیطله نیز تثبیت شد.
با این همه، شورشهای مخالفان در سالهای بعد کمابیش تداوم داشت، از جمله
شورش قاسمبن عبدالرحمانبن عقبهالفهری در سال ۱۶۹، قیام
عبیدهبن حمید در سال ۱۸۱، و شورش هاشم ملقب به ضراب در سال ۲۱۴.
احتمالاً با نظر به همین قیامها بود که
یعقوبی در قرن سوم اهالی طلیطله را مخالف
بنیامیه وانده است.
اهالی طلیطله در
سال ۲۹۳،
محمدبن اسماعیلبن موسی را که برالمطرف، حاکم طلیطله، شوریده بود به
قتل رساندند و سپس لُببن طربیشه، هم پیمان پیشین بنیذوالنون، بر طلیطله حکومت کرد.
در ۳۱۸ عبدالرحمان الناصر، برای به اطاعت درآوردن شورشیان شهر، لشکری به فرماندهی وزیرش، سعیدبن المنذر، به طلیطله فرستاد.
طلیطله در عهد خلافت
عبدالرحمان ناصر ، پایگاه حمله به کشورهای
مسیحی بود.
در ۳۵۲، زمانی که خلیفه حکم دوم عازم جنگ با سرزمین قشتاله (کاستیل) بود، طلیطله مرکز تجمع داوطلبان جنگ شد و حکم، با لشکریان خاص خود، از قرطبه عازم طلیطله گردید. وی که به اهمیت این شهر پی برده بود، منصب ولایتی شهر طلیطله را به دامادش، غالببن عبدالرحمان ناصری، سپرد و تا زمان حکومت هشامالمؤید، طلیطله مرکز آمادهسازی لشکریان بود.
پس از سقوط خلفای اموی،
بنیذالنون بر طلیطله حاکم شدند. اسماعیلبن ذوالنون الظافر از سال ۴۲۷ تا ۴۳۵ در طلیطله حکومت کرد
و از ۴۳۵ تا ۴۶۷
یحییبن اسماعیل ، ملقب به مأمون، حاکم طلیطله شد. در این دوره طلیطله به اوج شکوفایی خود رسید.
اولین سکه در زمان مأمون در۴۳۵ ضرب شد.
در این دوره کشاورزی در طلیطله پیشرفت بسیاری کرد، خصوصاً تولید زعفران در این شهر رونق گرفت، به طوری که سالیانه مقدار فراوانی به مناطق گوناگون
اندلس و افریقای شمالی،
سوریه و
مصر ادر میشد و صدور برخی صنایع نیز منبع اصلی درآمد اهالی طلیطله بود.
پس از فوت وی، نوهاش
یحییبن اسماعیلبن یحیی از سال ۴۶۷ تا ۴۷۸ با نام قادربالله جانشین وی شد. در
ذیقعده ۴۷۲، اهالی طلیطله بر وی شوریدند و بسیاری از مردان و وزیران او را به
قتل رساندند و قادربالله، با همسرش، به دژ کناله گریخت.
طلیطله در ۴۷۸/ ۱۰۸۵ به تصرف
مسیحیان در آمد و بسیاری از مسلمانان، آنجا را
ترک کردند و دولت ذیالنون نیز در طلیطله خاتمه پذیرفت.
با سقوط طلیطله، پایههای
قدرت اسلام در اندلس تضعیف شد
الفونس ششم، پادشاه قشتاله و لیون، طلیطله را به پایتختی انتخاب کرد.
از قرن ششم این شهر مرکز اصلی ترجمۀ متون عربی به لاتینی و دیگر زبانهای اروپایی شد و مترجمان بسیاری به آنجا رفتند
در سال ۸۸۵/ ۱۴۸۰ ملکه ایزابیلا در طلیطله دستور داد مساکن مسلمانان از مسیحیان جدا شود. در ۸۸۷/ ۱۴۸۲، محاکم تفتیش از جمله در شهر طلیطله گشایش یافت.
از جمله آثار دورۀ اسلامی طلیطله، مساجد جبلالبارد، المسلمین، الرُمّان، مسجدجامع طلیطله و مسجد باب مردوم است که تبدیل به کلیسا شدهاند.
مهمترین آنها مسجدجامع بود که در اصل کلیسایی بود به نام مریم عذرا، که در زمان ریکارید، پادشاه گوتها (۵۸۷میلادی)، بنا گردید و پس از آنکه مسلمانان شهر را فتح کردند، این کلیسا به مسجدجامع تبدیل شد که تا سال ۴۷۸/۱۰۸۵ میلادی مسجد بود.
مسجد باب مردوم، بعد از
مسجدجامع قرطبه ، از مهمترین مساجد اندلس به شمار میآید و دارای نه
گنبد است. این مسجد را، طبق کتیبۀ آن،
احمدبن حدیدی – که در زمان
اسماعیل بن ذیالنون قاضی و
وزیر بود– با سرمایۀ شخصی خود بنا کرده و ساخت آن نیز به دست موسیبن علی در ۳۹۰ پایان یافته است. این مسجد مربع شکل است و به شیوۀ معماری کلیساهای بیزانسی است. آلفونس هشتم این مسجد را – که در آن زمان سنتا کروز نامیده میشد – به یکی از انجمنهای مذهبی
هدیه داد. این بنا امروزه به الکریستو دولوز معروف است.
از جمله فقهای نامدار طلیطله، ابوجعفر
احمدبن قاسمبن محمدبن یوسف التجیبی (متوفی۴۰۳) معروف به
ابن ارفع رأسه ،
و
ابواحمد عبدالرحمانبن احمدبن خلف (متوفی۴۵۰) معروف به
ابنالحوات بودهاند.
جودیبن عثمان النحوی العیسی الورودی المغربی (متوفی۱۹۸)، مؤلف کتاب
منبهالحجاره ، در
نحو ابوعبدالله محمدبن ابراهیم بن
موسیبن عبدالسلام الانصاری (متوفی۴۵۵)، معروف به
ابنشقاللیل و
ابوعثمان سعیدبن عیسیبن احمدبن لبالرعینی (متوفی ۴۶۲)، معروف به
قری و اصغر.
ابواسحاق ابراهیمبن محمدبن الحسین الاموی (متوفی ۴۰۲)، معروف به
ابنشنظیر ، مؤلف
تاریخ رجالالاندلس و
ابوعبدالله محمدبن فرجبن عبدالله بن
ابینصر الحمیدی الاندلسی (متوفی ۴۸۸)، مؤلف
بلغه المستعجل فیالتاریخ .
ابوالمطرف عبدالرحمانبن عثمان بن
سعیدبن محمد الصرفی (متوفی ۴۰۳)
و
ابوجعفر احمدبن خمیسبن عامر دمیح/
منیح طلیطلی (متوفی ۴۵۴)
(۱) محمدبن عبدالله
ابنالابار، الحلۀالسیرا، چاپ حسین مونس، قاهره ۱۹۶۳.
(۲)
ابنابیاصیبعه، عینالانباءمنطبقاتالاطباء، چاپ نزار رضا، بیروت، دارمکتبهالحیاه.
(۳)
ابن ابیزرع، الانیسالمطرب بروضالقرطاس فی اخبار ملوکالمغرب و تاریخ مدینه فاس، چاپ عبدالوهاب بنمنصور، رباط ۱۴۲۵/ ۱۹۹۹.
(۴)
ابنالاثیر، الکامل فیالتاریخ، بیروت ۱۳۸۵ـ ۱۳۸۶/ ۱۹۶۵ـ ۱۹۶۶.
(۵)
ابن بشکوال، کتابالصله، چاپ ابراهیم الابیاری، قاهره، بیروت ۱۴۱۰/ ۱۹۸۹.
(۶)
ابنحوقل، صورةالارض، چاپ کرامرس، لیدن ۱۹۳۸ـ ۱۹۳۹، چاپ افست ۱۹۶۷.
(۷)
ابنحیان القرطبی، المقتبس، چاپ ب شالمیتا و دیگران، مادرید ۱۹۷۹.
(۸)
ابنخرداذبه، المسالک والممالک، چاپ دخویه، لیدن ۱۸۸۹ و چاپ افست ۱۹۶۷.
(۹) لسانالدین
ابنخطیب، تاریخ اسبانیهالاسلامیه او کتاب اعمالالاعلام، چاپ ا لیفی پروفنسال، بیروت ۱۹۵۶.
(۱۰) احمدبن عمربن انس العذری
ابندلائلی، نصوص عنالاندلس من کتاب ترصیعالاخبار و تنویع الاثار والبستان فی غرائبالبلدان و المسالک الی جمیع الممالک، چاپ عبدالعزیز اهوانی، مادرید ۱۹۶۵.
(۱۱)
ابنسعید المغربی، المغرب فی حلی المغرب، چاپ شوقی ضیف، قاهره ۱۹۶۴.
(۱۲)
ابنعذاری مراکشی، البیان المغرب فی اخبار الاندلس و المغرب، چاپ ج س کولان و الیفی پروفنسال.
(۱۳)
ابنقوطیه، تاریخ افتتاحالاندلس، چاپ ابراهیم الابیاری، قاهره، بیروت ۱۴۱۰/ ۱۹۸۹.
(۱۴) ابوالفداء اسماعیلبن علیبن محمود ابوالفداء، تقویمالبلدان، چاپ م رینود و البارون ماک کوکین دیسلان، پاریس ۱۸۴۰.
(۱۵) اخبار مجموعه فی فتح الاندلس و ذکر امرائها و الحروب الواقعه بینهم، مجهولالمؤلف، چاپ ابراهیم ابیاری، قاهره، بیروت ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
(۱۶) محمدبن محمد ادریسی، نزهۀالمشتاق فی اختراقالآفاق، بیروت ۱۴۰۹/ ۱۹۸۹.
(۱۷) امیرشکیب ارسلان، الحلل السندسیه فیالاخبار و الآثار الاندلسیه، بیروت دارمکتبه الحیاه.
(۱۸) یوسف اشباخ، تاریخ الاندلس فی عهدالمرابطین والموحدین، ترجمۀ محمد عبدالله عنان، قاهره ۱۴۱۷/ ۱۹۹۶.
(۱۹) لیوبولدو تورس بالباس، المدن الاسبانیهالاسلامیه، ترجمه از اسپانیایی الیودرودی لابنیا، ریاض ۱۴۲۳/ ۲۰۰۳.
(۲۰) بطرس البستانی، دائرهالمعارف و هو قاموس عام لکل فن و مطلب، بیروت دارالمعرفه.
(۲۱) ابوعبید بکری، المسالک والممالک، چاپ ادریان فان لیوفن و اندری فیری، تونس ۱۹۹۲.
(۲۲) احمد تیمورپاشا، المهندسون فیالعصر الاسلامی، چاپ احمد عبده الشرباصی، قاهره، دار نهضه مصرللطبع والنشر.
(۲۳) حاجی خلیفه.
(۲۴) کاتب چلبی، کشفالظنون عن اسامی الکتب والفنون، استانبول ۱۹۷۱.
(۲۵) محمدبن فتوحالحمیدی، جذوهالمقتبس فی ذکرولاه الاندلس، مصر ۱۹۶۶.
(۲۶) محمد عبداللهبن مسلم
ابنقتیبهالدینوری، الامامه والسیاسه، چاپ طه محمدالزینی، قاهره، موسسهالحلبی و شرکاه للنشر والتوزیع، ۱۹۶۷.
(۲۷) شمسالدین محمدبن احمدبن عثمان ذهبی، تاریخالاسلام و وفیاتالمشاهیر والاعلام، چاپ عمر عبدالسلام تدمری، بیروت ۱۴۰۹.
(۲۸) خیرالدین زرکلی، الاعلام قاموس تراجم، بیروت ۱۹۹۹.
(۲۹) سالم عبدالعزیز سالم، تاریخ المسلمین و آثارهم فیالاندلس، منالفتح العربی حتی سقوط الخلافه بقرطبه، قاهره ۱۹۸۶.
(۳۰) ابراهیمبن عطیهالله بن هلالالسلمی، تاریخ مدینه طلیطله فیالعصر الاسلامی دراسه تاریخیه حضاریه ۲۹ هـ ـ ۴۷۸ هـ.
(۳۱) ریاض ۱۴۲۰/ ۲۰۰۹.
(۳۲) عبدالرحمنبن ابیبکر سیوطی، بغیهالوعاء فی طبقاتاtitr لفریین والنحاه، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، مصر۱۹۶۴ـ ۱۹۶۵.
(۳۳) محمد کمال شبانه، الاندلس، دراسه تاریخیه حضاریه، قاهره ۱۴۲۹/ ۲۰۰۸.
(۳۴) ابیالقاسم
ابنصاعدالاندلسی، طبقاتالامم، چاپ لوئیس شیخو، فرانکفورtت آلمان، ۱۴۱۹/ ۱۹۹۹.
(۳۵) ضبی، بغیهالملتمس فی تاریخ رجال اهل الاندلس، چاپ ابراهیم ابیاری، قاهره، بیروت ۱۴۱۰/ ۱۹۸۹.
(۳۶) سعید عبدالفتاح عاشور، اوربا العصور الوسطی الجزءالاول، التاریخالسیاسی، قاهره ۱۹۸۶.
(۳۷) عدنان فائق غشاوی، حکایتنا فیالاندلس، بیروت ۱۹۸۹.
(۳۸) محمد عبدالله عنان، تراجم اسلامیه شرقیه و اندلسیه، قاهره ۱۳۹۰/ ۱۹۷۰.
(۳۹) ابوالفضل عیاضبن موسیبن عیاض الیحصبی السبتی ـ
قاضی عیاض، ترتیب المدارک و تقریب المسالک لمعرفه اعلام مذهب مالک، چاپ سعید احمد اعراب، مغرب ۱۴۰۳/ ۱۹۸۳.
(۴۰) علیبن محمد کتانی، انبعاثالاسلام فیاندلس، اسلامآباد ۱۹۹۲.
(۴۱) عمررضا کحاله، معجمالمؤلفین تراجم مصنفی الکتب العربیه، بیروت، دار احیاءالتراث العربی،.
(۴۲) علیبن حسین مسعودی، مروجالذهب و معادنالجوهر، چاپ شارل پلا، بیروت ۱۹۶۵ـ ۱۹۷۹.
(۴۳) احمدبن محمدبن مقری، نفحالطیب فی غصن الاندلس
الرطیب، چاپ احسان عباس، بیروت ۱۹۶۸.
(۴۴) محمدبن عثمان المکناسی، الاکسیر فی فکاکالاسیر، چاپ محمد فاسی، رباط ۱۹۶۵.
(۴۵) الموسوعهالعربیه، دمشق: هیئهالموسوعه العربیه، ۱۹۹۸.
(۴۶) حسین مونس، موسوعه تاریخالاندلس تاریخ و فکره و حضاره والتراث، قاهره ۱۴۱۵ـ ۱۴۱۶.
(۴۷) حسین مونس، روایه جدیده عن فتحالمسلمین للاندلس دعوۀ الی تردید النظم فی الموضوع، قاهره ۱۴۲۰/ ۲۰۰۰.
(۴۸) حسین مونس، فجرالاندلس دراسه فی تاریخالاندلس من الفتح الاسلامی الی قیام الدوله الامویه، قاهره ۱۹۵۹.
(۴۹) ماریاروزا مینوکال، الاندلس العربیه، اسلام الحضاره و ثقافهالتسامح، ترجمۀ عبدالمجید حجفه و مصطفی جباری، دارالبیضاء ۲۰۰۶.
(۵۰) سعدون نصرالله، تاریخ العرب السیاسی فی الاندلس، بیروت ۱۹۹۸.
(۵۱) عبدالمجید نعنعی، الاسلام فی طلیطله، بیروت، دارالنهضهالعربیه.
(۵۲) یاقوت حموی، معجمالبلدان، چاپ فردیناند ووستنفلد، لایپزیگ ۱۸۶۶ـ ۱۸۷۳، افست تهران ۱۹۶۷.
(۵۳) احمدبن اسحاق یعقوبی، کتابالبلدان، چاپ دخویه، لیدن ۱۸۹۲، افست ۱۹۶۷.
(۵۴) احمدبن اسحاق یعقوبی، تاریخالیعقوبی، بیروت، دارصادر.
(۵۵) افست قم.
(۵۶) Alternate Names of Places A World Wide Dictionary, Adrian Room, United States of America ۲۰۰۹.
(۵۷) Cities of the World, sixth edition, ed Karen Ellicott, ۲۰۰۲.
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «طلیطله»، شماره۶۸۶۰.