طریقت بیومیه
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
بَیّومیّه، یکی از طریقههای صوفیۀ
مصر ، منسوب به نورالدین علی بن حجازی بن محمدبیومی (۱۱۰۸-
۱۱۸۳ق/۱۶۹۶-۱۷۶۹م) میباشد.
علی بیومی در روستای بیوم واقع در جنوب مصر زاده شد و پس از تحصیلِ مقدمات علوم،
سماع حدیث و حفظِ
قرآن به
تصوف روی آورد. وی با دست ارادت دادن به بسیاری از مشایخ و شاگردی آنان
اصول و روشهای سلوک طریقههای مختلف را آموخت، چنان که با دستگیری احمد بن عبّادشاذلی در طریقۀ
شاذلیه ، به یاری علی بن عمر بن عبدالسلامتطاونی در طریقۀ
قادریه ، با ارشاد عبدالرحمان حلبی در طریقۀ
بدویه ، و به وسیلۀ عیسیٰ تیلونی در طریقۀ
نقشبندیه تلقین ذکر یافت و از همینرو، گاه «جامعالطرق» خوانده شده است.
بیومی پس از
اقامت در
قاهره ، بهرغم مخالفتهای علمای
الازهر و با حمایت شیخ شبراوی ـ شیخالازهر در آن روزگارـ حلقههای ذکر را در یکی از مساجد آنجا برپا داشت و بعد از آنکه به دعوت شیخ شبراوی،
تدریس در مدرسۀ طَیْبَرسیۀ الازهر را پذیرفت، مریدان بسیاری یافت.
علم و
تقوا ، و نیز برخورداری بیومی از کلامی فصیح و گیرا موجب روی آوردنِ بسیاری از مردم، به ویژه طبقاتِ کمدرآمدِ جامعۀ مصر به تعالیم او گردید. در نقل از کرامات او گفتهاند که راهزنان را
توبه میداد و احوال آنان را چنان دگرگون میکرد که به جمع مریدانش میپیوستند.
علاوه برآن، عدهای از علما در مجالس درس او حاضر میشدند و برخی امیران، همچون مصطفیٰ پاشا که ظاهراً بیومی رسیدن وی به منصب صدارت را پیشگویی کرده بود، از جملۀ مریدان او بودند. مصطفیٰ پاشا به عثمان آغا، از امیران خود دستور داد تا در قاهره
مسجد ، آبخوری عمومی و مکتبی برای آموزش ایتام، نیز قبهای برای بیومی بنا کند.
بیومی همچنین در سفرهای متعدد به
مکه و
سرزمین حجاز ، به
تبلیغ و ترویج طریقۀ خود در میان مردمان شهرنشین و قبایل بدوی پرداخت و به این ترتیب، حوزۀ فعالیت طریقۀ بیومیه را در دیگر سرزمینها نیز گسترش داد. پس از چندی خلفا و مریدان او از مصر تا حجاز انتشار یافتند و از آنجا به
یمن ،
حضرموت ،
ایران و ماوراءالنهر رفتند و این طریقه را تا سواحل اقیانوس هند پراکندند.
علی بیومی سرانجام در قاهره درگذشت و در قبهای که از پیش برای او ساخته شده بود، به
خاک سپرده شد.
این آثار که هیچیک از آنها به چاپ نرسیده، به بیومی نسبت داده شده است:
۱. الاسرار الخفیة الموصلة الی الحضرة العلیه، در شرح حِکَمِ ابومدین تلمسانی.
۲. خواص الاسماء الادریسیه.
۳. رسالة فی الوحدانیه.
۴. فیض الرحمان علیٰ رسالة المولیٰ رسلان.
۵. الهدایة للانسان الی الکریم المنان، شرحی بر حِکَم العطائیه.
۶. رسالهای مشتمل بر سلسلۀ اسناد علی بیومی و نیز نوشتهای از او به نام خواص الفاتحة و الاخلاص و فضل لصلاة علی النبی و فضل الذکر.
۷. حزب.
۸. رسالة فی الالفة و الاخوه، در تصوف.
۹. رسالة فی الحدود.
۱۰. شرح الانسان الکامل جیلی.
۱۱. شرح الصیغة الاحمدیه.
۱۲. شرح الصیغة المطلسمه.
۱۳. الفوز و الانتباء فی بیان من لایلتفت الیٰ سواه.
۱۴. شرح الجامع الصغیر.
۱۵. طریقه الدمرداشیه.
۱۶. رسالة فی معرفة الحق.
۱۷. همچنین رسالهای با عنوان اللمعة العامة فی مناقب علی البیومی که ظاهراً در شرح احوال اوست، همراه با رسالهای از بیومی به نام منتخب النفائس در حاشیۀ کتاب جواهرالاطلاق اثر مصطفیٰ یحییٰ شاذلی که در ۱۳۵۰ق/۱۹۳۱م در
قاهره به چاپ رسیده است.
با آنکه بیومی در ابتدا به دنبال آن بود که در طریقۀ بدویه که خود به آن وابستگی داشت، اصلاحاتی صورت دهد و با پیراستن زوائد، آن را به اصول نخستنش بازگرداند، اما به تدریج به سبب تغییراتی که در آیینها و روشها بدویه از جمله در
آیین تلقین ذکر به وجود آورد، موجب آن شد که پیروانش او را بیشتر به عنوان بینانگذار طریقهای جدید بشناسد، تا اصلاحگر طریقهای موجود. بهعلاوه، ظاهراً خود وی نیز پس از مدتی به این نتیجه رسید که ایجاد طریقهای جدید عملیتر و محتملتر است و به این ترتیب، در عین حفظِ برخی از خصوصیات طریقۀ بدویه همچون پوشیدن
خرقه سرخ، زمینههای شکلگیری طریقۀ جدید بیومیه را فراهم آورد. با این همه، ریشه داشتن طریقۀ بیومیه در طریقۀ بدویه، شباهت پارهای آیینهای آنها، و آمیختگی پیروان این دو طریقه در برخی سرزمینها موجب آن شده است که برخی از محققان طریقۀ بیومیه را شاخهای از بدویه به شمار آورند و هویت مستقلی برای آن قائل نشوند.
در طریقۀ بیومیه ذکر «اسماء سبعه» اهمیتِ بسیاری دارد و جذبه، مجاهده و تسلیم از ارکان آن بهشمار میرود. در این طریقه ذکر «لاالٰه الاالله» با صداهای بریدهای که از
نای خارج میشود، بیآنکه کلمۀ خاصی شنیده شود، ادا میگردد. این ذکر به «ذکربیومی»
شهرت یافته است.
همچنین برخلاف طریقۀ بدویه که در آیین تلقین توبۀ آن، شیخ و
مرید دستهای یکدیگر را بهطور عادی میگیرند، در طریقۀ بیومیه انگشتان این دو در هم قفل میشود و از اینرو، آن را «تلقین مشبّکه» خواندهاند. در هنگام ذکر نیز برخلاف درویشهای بدویه که به حالت ایستاده از کمر خم شده، دستها را آزادانه رها میکنند، درویشان بیومیه دستهایشان را به حالت ضربدر روی
سینه میگذارند و با راست کردن سر و بدن، دستها را در بالای سر به هم میزنند.
پس از درگذشت علی بیومیه که خلیفهای تعیین نکرده بود، ابراهیم دَمَنهوری (د ۱۱۹۲ق/۱۷۷۸م)، احمد سالم جزار و محمد نافع رهبری این طریقه را برعهده گرفتند و پس از آن، با روی دادن اختلافات، این طریقه دچار ضعف و چند دستگی شد، چنان که بیومیهای
حجاز و مصر به تدریج از یکدیگر جدا شدند و هریک فعالیت مستقل خود را پی گرفتند. تکیۀ اصلی این طریقه در روستایی نزدیک قاهره قرار دارد، اما در طول سدههای پس از درگذشت بیومی، تکیههای متعددی در مصر و دیگر نقاط نیز ایجاد گردیده است، چنانکه در دهۀ ۱۳۰۰ق/۱۸۸۰م تنها در
عربستان بیش از ۱۵تکیه در
مکه ،
مدینه ،
جده و دیگر شهرها وجود داشته است.
(۱) بغدادی، هدیةالعارفین.
(۲) عبدالرحمان جبرتی، عجائب الآثار، به کوشش حسن محمد جوهر و دیگران، بیروت، ۱۹۵۹م.
(۳) خدیویه، فهرست.
(۴) محمد عبدالمنعم خفاجی، التراث الروحی للتصوف الاسلامی فی مصر، دارالعهدالجدید.
(۵) زرکلی، اعلام.
(۶) احمد عطیةالله، القاموس الاسلامی، قاهره، ۱۳۸۳ق/۱۹۶۳م.
(۷) عبدالباقی گولیپنارلی، تصوف، ترجمۀ توفیق هاشمپور سبحانی، تهران، ۱۳۶۹ش.
(۸) علی پاشا مبارک، الخطط التوفیقیة الجدیده المصر القاهره، قاهره، ۱۹۸۰م؛
دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «بیومیه»، ج۱۳، ص۳۱.