طروب
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
طروب، از کنیزکان شمال اسپانیا و کنیز امیر
عبدالرحمان بن حکم اموی حاکم
اندلس بود. وی بسیار مورد توجه و علاقه عبدالرحمان بود و با اینکه نقشه قتل وی را برای به خلافت رسیدن فرزندش
عبدالله کشید و موفق نشد، با اینحال علاقه عبدالرحمن به او کم نشد.
طروب کنیز امیر عبدالرحمان بن حکم اموی حاکم اندلس و از کنیزکان شمال اسپانیا بود. او بهره فراوانی از زیبایی و جمال داشت. عبدالرحمان چنان شیفته وی شد که این
عشق و
محبت بر سرتاسر وجودش چنگ انداخت. امیر او را به خود اختصاص داد و از او صاحب فرزندش عبدالله شد.
طروب، حکومت بعد از عبدالرحمان را برای پسرش میخواست؛ ولی عبدالرحمان فرزند دیگرش
محمد را برای جانشینی در نظر داشت. بر همین اساس، طروب سعی کرد با
انفاق مال میان مردم، توجه آنان را به خود و فرزندش جلب کند. او برای رسیدن به هدف خویش، با همکاری خادم جوان قصر به نام «نصر صقلبی» (که از محمد نفرت داشت) طرح کشتن عبدالرحمان را پی ریخت. نصر با طبیب کاخ دیدار کرد و با دادن یک هزار
دینار، از وی خواست تا در شراب امیر
زهر بریزد. طبیب تظاهر به قبول کرد. اما به واسطه خادمه دربار، عبدالرحمان را در جریان توطئه آنها قرار داد و از او خواست تا از نوشیدن شرابی که «نصر» برایش میآورد، خودداری کند. روز بعد «نصر» شراب آلوده به زهر را نزد امیر برد. امیر گفت: امروز میلی به شراب ندارم؛ تو آن را بنوش. نصر به ناچار جام را سرکشید و به هلاکت رسید. با اینکه امیر عبدالرحمان از حیلههای پنهانی طروب نسبت به خویش آگاه شد؛ ولی تحمل دوری او را نداشت و همچنان شیفته او بود.
به گفته
مقرّی و
ابن قوطبه روزی امیر، طروب را خشمگین ساخت، طروب از او روی برگرداند و از رفتن نزد امیر خودداری کرد و در حجره خویش ماندگار شد. عبدالرحمان از فراق او دل تنگ شد و بهجهت علاقهای که به او داشت، سعی کرد تا به هر نحو رضایت او را جلب کند؛ ولی ناکام ماند. در نهایت، عدهای از خادمان و خواجگان دربار را واداشت تا او را به زور احضار کنند. طروب در را بر روی آنان بست. آنان از امیر اجازه خواستند تا در را بشکنند، اما او اجازه نداد و دستور داد که کیسههای پر از
درهم را مقابل در اتاق قرار دهند. سپس خود پشت در آمد و با او به صحبت پرداخت شاید رضایتش را بهدست آورد و گفت: در صورت بازگشت تمامیِ کیسههای زر که پشت در قرار دارد، از آن او باشد. طروب پذیرفت و به محض اینکه در را گشود، کیسههای پول به حجره او سرازیر شد. این بود که طروب نزد عبدالرحمان بازگشت و به او رضا داد و خواستهاش را برآورده نمود. وی پس از سال ۲۳۸ ق درگذشت.
عبدالسلام ترمانینی، رویدادهای تاریخ اسلام، ترجمه پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، ج۱، ص۵۱۶-۵۱۷.