درباره تقسیم علومقرآنی و طبقه بندی آنها دیدگاههای گوناگونی وجود دارد. رای برخی از صاحبنظران دور از مبالغه نیست. ابو بکر بن عربی ، علومقرآنی را به تعداد کلمات آن (۷۷۴۵۰ یا ۷۷۸۰۷) میداند. جلال الدین سیوطی تعداد علومقرآنی را به هشتاد رسانده است.
قطب الدین شیرازیعلومقرآنی را به دوازده نوع میرساند که عبارتند از: ۱. علمقرائت ؛ ۲. علم وقوف؛ ۳. علم لغات قرآن؛ ۴. علماعراب؛ ۵. علماسباب نزول ؛ ۶. معرفت ناسخ و منسوخ ؛ ۷. علمتاویل ؛ ۸. علم قصص؛ ۹. علماستنباط معانی قرآن؛ ۱۰. علم ارشاد و مواعظ و امثال؛ ۱۱. علم معانی ؛ ۱۲. علم بیان .
تقسیم دیگر برای علومقرآنی: ۱. تاریخقرآن؛ ۲. علم رسم عثمانی؛ ۳. شناخت مکی و مدنی؛ ۴. علم شان نزول (اسباب نزول)؛ ۵. شناخت ناسخ و منسوخ؛ ۶. علممحکم و متشابه ؛ ۷. تحدی ، اعجاز و تحریف ناپذیری قرآن؛ ۸. تفسیر و تاویل ؛ ۹. قرائت، تجوید و ترتیل ؛ ۱۰. فقه قرآن یا احکام قرآن؛ ۱۱. اعرابقرآن یا نحو و دستور زبان قرآن؛ ۱۲. قصص قرآن؛ ۱۳. غریب القرآن یا واژه شناسی قرآن؛ ۱۴. ترجمهقرآن.
علومقرآنی همه در یک رتبه و یک درجه از اهمیت قرار ندارند؛ تجوید، قرائت، رسم الخط ، شمارش حروف و شمارش آیات و سورهها بیشتر به الفاظ و ظاهر قرآن میپردازد؛ تفسیر و معناشناسی الفاظ (غریب القرآن) بیشتر به معانی قرآن، و مجموعه این علوم بیشتر از عوارض ذاتی قرآن بحث میکنند. علومی مانند صرف ، نحو، معانی ، بیان ، بدیع، لغت ، فقه اللغه و اشتقاق نیز گرچه در زمره علومقرآنی نیستند، ولی در پرتو تاثیر قرآن هستند و مجموعه آنها از عوارض غیرذاتی قرآن بحث میکنند.