از زمان نزول قرآن یعنی عصر رسول الله علم تفسیر از اولین اشتغالات مسلمانان بوده است، لكن تفسیر به عنوان یك علم مدون و منسجم از زمان امیرالمؤمنین حضرت علی ـ علیه السّلام ـ شروع گردید. و بزرگان این علم سلسله اسانید خود را به آن حضرت میرسانند.
علم تفسیر همواره دارای متخصصان و محققانی بوده است كه در هر عصری به عنوان یك طبقه (افرادی كه تقریباً همزمان بوده یا دارای یك شیوه مشترك در تفسیر بودهاند) از آنها یاد میشود. البته در این میان پیامبر اسلام و ائمه اطهار ـ علیهم السلام ـ شأن دیگری داشتهاند كه ما متعرض آن نمیشویم.
[۲]تفسیر المیزان، ج۱، ص ۴ به بعد و كتاب روشهای تفسیری نوشته آقای عمید زنجانی از ص ۴۷ به بعد استفاده شده میتوانید برای اطلاع بیشتر به آنها مراجعه كنید.
علم تفسیر از اولین اشتغالات مسلمانان بوده است، و از زمان نزول قرآن یعنی عصر رسول الله ـ صلیاللهعلیهوآلهوسلّم ـ شروع شده است؛ لکن تفسیر به عنوان یک علم مدون و منسجم از زمان امیرالمؤمنین حضرت علی ـ علیهالسّلام ـ شروع گردید. و بزرگان این علم سلسله اسانید خود را به آن حضرت میرسانند. این علم دارای متخصصان و محققانی بوده است که در هر عصری به عنوان یک طبقه (افرادی که تقریبا همزمان بوده یا دارای یک شیوه مشترک در تفسیر بودهاند) از آنها یاد میشود. البته در این میان پیامبر اسلام و ائمه اطهار ـ علیهمالسّلام ـ شان دیگری داشتهاند که قابل قیاس با دیگران نیست و در این مختصر به آن پرداخته نمیشود.
با گسترش علم تفسیر و پدید آمدن اختلاف در شیوههای تفسیری، شناخت «طبقات مفسران» ضرورت یافت. از این روی در کنار علم تفسیر، دانش یا گرایشی در تفسیر بوجود آمد که طبقه بندی مفسران و جهت گیریهای خاص هر یک از آنان درباره تفسیرقرآن و رابطه تاریخی هر طبقه با طبقات گذشته و شرح حال مفسران بزرگ در آن بررسی میشود.
تالیفات فراوانی درباره طبقات مفسران وجود دارد. جلال الدین سیوطی نخستین کسی است که به این کار همت گماشت و توانست نام ۱۳۶ نفر از مفسران بزرگ را فهرست کند. شاید بتوان مهمترین تالیف را در این باره کتاب طبقات المفسرین شمس الدین محمد بن علی بن احمد داودی (م ۹۴۵ ق) دانست. وی در این اثر حدود ۷۰۴ نفر از مفسران را نام برده است.
طبقه بندی مفسران بر اساس شیوههای تفسیری آنان به ویژه تفسیر ماثور، اندکی اختلاف نظر پدید آورده است؛ از این رو، در بررسی طبقات مفسران به دو مقوله « طبقات مفسران اهل سنت » و« طبقات مفسران شیعه » برمی خوریم.
[۳]عمیدزنجانی، عباسعلی، مبانی و روشهای تفسیرقرآن، ص۵۵.
تعدادی از صحابه پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ بودند كه به جهات ادبی آیات قرآن و شأن نزول آنها میپرداختند. و گاهی هم از آیهای به آیه دیگر استدلال میكردند؛ همچنان كه گاهی به روایات پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ تمسك میجستند، آنها بیشتر علوم خود را از پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ و علی ـ علیه السّلام ـ اخذ كردند از بزرگان این گروه میتوان ابن عباس (كه از شاگردان علی ـ علیه السّلام ـ بود)، عبدالله بن مسعود، جابربن عبدالله انصاری، ابی بن کعب و عبدالله بن عمر را نام برد.
در قرن اول و دوم افرادی بودن (كه راه طبقه اول را ادامه میدادند لكن تفسیر به وسیله روایات را زیادتر كردند، خصوصاً در قصههای قرآن و معارف مربوط به خلقت (ابتدا پیدایش آسمانها و زمین و دریاها و...) كه این موجب گردید تا بعضی از سخنان یهود در بین مسلمانان وارد شود. از بزرگان تفسیر در این دوره میتوان از این افراد نام برد: مجاهد، قتاده، ابن ابی لیلی، شعبی، السدی، سعید بن جبیر (متوفی ۹۵ ه.ق) یحیی بن یعمر (كسی كه قرآن را نقطهگذاری كرد) طاووس بن کیسان یمانی، ابو صالح میزان بصری محمد بن سائب کلبی (متوفی ۱۴۶ ه.ق) جابر بن یزید جعفی (متوفی ۱۲۷ ه.ق).
جمعی از اصحاب ائمه ـ علیهم السلام ـ كه به تفسیر یا نوشتن در علم تفسیر شهرت دارند. از بزرگان این صحابه میتوان این افراد را نام برد: ابوحمزهثمالی (متوفای ۱۵۰) ابان بن تغلب (متوفای ۱۴۱ ه.ق) صاحب كتاب معانی القرآن و كتاب القرائات، ابوبصیر یحیی بن قاسم اسدی (متوفای ۱۴۸ ه.ق) دارای كتابی در تفسیر قرآن، حصیل بن مخارق (مؤلف كتابهای تفسیر القرآن، القرائات و جامعالعلم) حسینبن سعید و علی بن اسباط از اصحاب امام رضا ـ علیه السّلام ـ .