• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

طبابت معنوی قرآن

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



قرآن کریم در ارتباط با انسان، مقاماتی را داراست، که از قرآن به عنوان طبیب فکر و روح بشر یاد شده است.



قرآن کریم در ارتباط با انسان، مقاماتی را داراست مقام هدایت و رهبری، تذکر و ارشاد و بشارت و انذار و غیره، از میان این مقامات، مقامی خاص وجود دارد که دو خصوصیت مهم را داراست:
اول: اغلب مقامات دیگر در این مقام، نهفته است.
دوم: اولیه‌ترین و ضروری‌ترین شان و مقام، در برخورد با بشریت گمراه و درمانده محسوب می‌شود؛ این کدام شان و مقام می‌باشد؟ قرآن پاسخ می‌دهد:
«و ننزل من القرآن ما هو شفاء و رحمة للمؤمنین و لا یزید الظالمین الا خسارا». .
و پیوسته از قرآن فرو می‌فرستیم آنچه را که مایه ی شفاء و رحمت برای مؤمنین می‌باشد و ستمگران را چیزی جز سرمایه باختگی نمی‌افزاید.
این مقام، «مقام طبابت» روح و فکر بشر می‌باشد؛ اصلاح اندیشه ی فاسد و درمان فساد اخلاقی و آلودگی روح، و این مقامی است که بشر به بن بست رسیده، در بدر، بدنبال یافتن آن در جستجو و تکاپوست.


این مقام در واقع شان انحصاری خداوند عالم می‌باشد؛ این خداست که درمان کننده ی دردها و امراض بشر می‌باشد، از این رو در دعای « جوشن کبیر و کمیل » دردمندانه او را چنین می‌خوانیم:
«یا طبیب القلوب، یا طبیب من لا طبیب له»، «یا من اسمه دواء و ذکره شفاء...» .
(ای طبیب دلها، ‌ای طبیب آنکه برایش طبیبی نیست)، (ای کسی که اسمش دارو و یادش شفاست).
بارزترین جلوه ی طبابت خداوند، از طریق کلامش، قرآن و اولیائش، پیامبر و اوصیاء پیامبر متحقق گشته است.
قرآن و معصوم (علیه‌السّلام ) به اذن الهی، مقام طبابت بشر را با هم بر عهده دارند و به همین جهت حضرت علی (علیه‌السّلام) پیامبر اسلام را چنین معرفی می‌نماید:
«طبیب دوار بطبه، قد احکم مراهمه و احمی مواسمه یضع ذلک حیث الحاجة الیه».
(رسول خدا، طبیبی است دوره گرد به همراه طبش، براستی مرهمها را محکم کرده و ابزار داغ را سخت گداخته است، آن را هر جایی که نیاز افتد قرار می‌دهد ـ و درمان می‌کند ـ).
«من قلوب عمی و آذان صم و السنة بکم متتبع بدوائه مواضع الغفلة و مواطن الحیرة».
(درمان قلوبی که ـ ازدیدن حقیقت ـ کور و گوشهایی که ـ از شنیدن سخن حق ـ کر و زبانهایی که ـ از بیان حقیقت ـ لال می‌باشند؛ او با دارویش جایگاههای غفلت و بی خبری و مکانهای حیرت و سرگشتگی را جستجو می‌کند ـ تا درمان نمایدـ).
«لم یستضیئوا باضواء الحکمة و لم یقدحوا بزناد العلوم الثاقبة فهم فی ذلک کالانعام السائبة و الصخور القاسیة».
(بشریتی که با اشعه ی حکمت روشنی نیافته‌اند و با آتش زنه ی علوم نافذ و رهگشا، در وجودشان جرقه‌ای شکل نگرفته است، پس در این شرایط، همچون چارپایان سرگشته و رها و صخره‌های سخت غیرقابل نفوذ می‌باشند ـ که سخت نیازمند رهنمایی و هدایت هستند ـ).


از آنجا که قرآن کریم سمت طبابت را از خداوند عالم اخذ کرده است پس نسخه اش منحصر به فرد و قطعی است:
«یا ایها الناس قد جاءتکم موعظة من ربکم و شفاء لما فی الصدور و هدی و رحمة للمؤمنین». .
(ای مردم از جانب پروردگار شما بسویتان محتوایی سراسر انذار و بشارت و یکپارچه بهبودی بخش امراض مستقر در سینه هاست و سراسر هدایت و رحمتی گسترده برای مؤمنین است).
قرآن کریم به تمام حوزه‌های معارف انسانی، در آنچه که به درمان و هدایت و رشد فکر و روح بشر مربوط می‌شود، نظر داشته، روشنگریها و ضوابط و احکام آنها را بیان فرموده است و هیچ مساله‌ای نیست که قرآن آن را فروگذاشته و نظر قطعی خود را در آن زمینه بیان نکرده باشد؛ این وسعت برخورد و قاطعیت در حکم، از استحکام پایگاه قرآن، ناشی می‌شود، که سخن خالق عالم است و محیط بر همه ی عوالم، و آگاه بر مصلحت بشر است و در حل معضلات (درک کوتاهی و محدودیت ابزار حرکت انسانی: غریزه، فکر، عقل، علم و قلب، و ناتوانی آنها با توجه به مقاصد بلند انسان (رسیدن به حیات ابدی و قدرت لایزال و عزت پایدار و لذت بی الم دائمی و زیبایی مطلق) به همراه انس با قرآن ما را به جامع الاطراف بودن پیام قرآن واقف می‌سازد و تاثیر عمیق آن را در حوزه ی حس، فکر و استنتاج، عقل و سنجش و کشف و شهود قلبی می‌یابیم و به درکهای گسترده تر از روابط خود با خود و جهان بیرون نایل می‌شویم.) خبرگی دارد:
«و نزلنا علیک الکتاب تبیانا لکل شی ء و هدی و رحمة و بشری للمسلمین». (هدی: جهت سیر انسان، رحمة: عنایت و لطف و عطوفت و همراهی خداوند، بشری: امید بخشیدن در زمینه اضطرار و حیرت و بیچارگی را می‌تواند اشاره کند.) .
(و بتدریج بر تو کتاب را فروفرستادیم در حالی که بیانگر هر چیزی است و سراسر هدایت و رحمت و مژده‌ای است برای تسلیم شدگان).
بر این اساس قرآن کریم تمام مکتب‌ها و مدعیان هدایت و ارشاد بشر را به مبارزه طلبیده می‌فرماید:
«قل لئن اجتمعت الانس و الجن علی ان یاتوا بمثل هذا القرآن لا یاتون بمثله و لو کان بعضهم لبعض ظهیرا»..
(بگو‌ای پیامبر اگر تمام انس و جن اجتماع کنند بر اینکه همانند این قرآن را ارائه دهند ـ هرگز ـ همانندش را نمی‌توانند بیاورند اگر چه گروهی از ایشان مددکار گروه دیگر شوند).
این هجوم و جسارت قرآن با وجود کبر و غرور مدعیان، تاکنون بدون پاسخ مانده است، و جرات رویارویی مستقیم با قرآن را در خود ندیده به کذب و افترا و تهمت متوسل شده‌اند تا شاید از این طریق، با ستمگری، جلو نفوذ گسترده ی قرآن را بگیرند.
بنابراین آنکه روی به این طبیب می‌آورد باید از طبابت مدعیان به یاس رسیده باشد؛ تا این یاس حاصل نشود و امیدی بجای ماند، نمی‌توان از طبابت قرآن بهره مند شد چرا که نسخه‌های قرآن، همه با هم مرتبط بوده، در پیوند با هم تاثیر خود را می‌گذارد، کنار گذاردن بعضی از آنها، موجب اختلال در تاثیر نسخه‌های دیگر گشته، هلاکت را بدنبال می‌آورد.


۱. اسراء/سوره۱۷، آیه۸۲.    
۲. امام علی علیه السلام، نهج البلاغه، خطبه ۱۰۸.    
۳. یونس/سوره۱۰، آیه۵۷.    
۴. نحل/سوره۱۶، آیه۸۹.    
۵. اسراء/سوره۱۷، آیه۸۸.    



سایت اندیشه، برگرفته از مقاله «طبابت معنوی قرآن»    

رده‌های این صفحه : مقالات اندیشه قم




جعبه ابزار