• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

ضیاءالدین بن مؤیدالملک برنی

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



بَرَنی، ضیاءالدین بن مؤیدالملک، نظریه پرداز سیاست و تاریخ‌نگار هندی بود.



حدود ۶۸۴ به دنیا آمد. دودمانش از بزرگان، و همه در خدمات دولتی بودند؛ پدرش نایب و خواجة بَرَن، عمویش، ملک علاءالملک ، کوتوال دهلی، و جدّ مادریش سپاه سالارِ حسام الدین، «وکیل دار» ملک بَربَک، بود.
[۱] دائرة المعارف الاسلامیة، ذیل «برنی،ضیاءالدین»، قاهره (تاریخ مقدمه ۱۹۶۹).
[۲] احمد منزوی، فهرست نسخه‌های خطّی فارسی، ج۱۰، ص۱۵۵، تهران ۱۳۴۸ـ۱۳۵۳ ش.
[۳] احمد منزوی، فهرست نسخه‌های خطّی فارسی، ج۱۰، ص۳۸۹، تهران ۱۳۴۸ـ۱۳۵۳ ش.
[۴] عبدالحی حسنی، نزهة الخواطر و بهجة المسامع والنواظر، ج۲، ص۶۱ـ۶۲، حیدرآباد دکن ۱۳۸۲ـ۱۴۱۰/۱۹۶۲ـ۱۹۸۹.
برنی در غیاث پور سکنی گزید و از مریدانِ نظام الدین اولیا (۶۳۶ـ۷۲۵) شد و در خدمت او مقام ومرتبتی تمام یافت و در محضر وی با دو پارسیگوی بزرگ هند ، امیر خسرو و امیر حسن دهلوی ، آشنایی یافت و در میان آن سه تن، دوستی صمیمانه ای برقرار شد.
[۵] ذبیح الله صفا، تاریخ ادبیات در ایران، ج۳، بخش ۲، ص۱۲۹۱، ج ۳، بخش ۲، تهران ۱۳۶۳ ش.
[۶] دائرة المعارف الاسلامیة، ذیل «برنی،ضیاءالدین»، قاهره (تاریخ مقدمه ۱۹۶۹).
[۷] احمد منزوی، فهرست نسخه‌های خطّی فارسی، ج۱۰، ص۱۵۵، تهران ۱۳۴۸ـ۱۳۵۳ ش.
[۸] محمد بن مبارک میرخورد، ص۳۲۳،سیرالاولیاء، لاهور ۱۳۵۷ ش



او با اشراف و اعیان دهلی مناسبات بسیار خوبی داشت. در سنین پختگی و کمال، به دربار سلطان محمد تُغلُق (حک: ۷۲۵ـ۷۵۲) راه یافت و به دلیل وسعت معلومات و قوّت حافظه و بیان شیرین خود، هفده سال و اندی از ملازمان و ندیمان دستگاه وی بود. پس از مرگ محمد تغلق، احتمالاً احمد ایاز ، نایب او در دهلی، که نمی‌دانست لشکریان محمد تغلق، فیروز تغلق را به سلطنت رسانده اند، با حمایت بعضی از سرداران و بزرگان دهلی، پسر نابالغ محمد تغلق را بر تخت سلطنت نشاند، اما سرانجام فیروز به سلطنت رسید (۷۵۲ـ۷۹۰) و برنی ـ گویا به اتهام همکاری با احمد ایاز ـ از دربار طرد و مدتی در قلعه پَهِتیز در ناحیه پنجاب زندانی شد.
[۹] دائرة المعارف الاسلامیة، ذیل «برنی،ضیاءالدین»، قاهره (تاریخ مقدمه ۱۹۶۹).
اما بعدها به خدمت فیروز شاه در آمد، و به سبب عنایات او به مال و مکنت بسیار رسید تااینکه در هفتادواند سالگی، با گرفتن مایحتاج خود، از دربار کناره گرفت.


درباره او نوشته‌اند که محبت فرزندان رسول اکرم صلّی اللّه علیه وآله وسلّم در دل او راسخ، و خود مقبول خاص و عام بود، لطافتی بی حد و ظرافتی بی اندازه داشت، مجمع لطایف و جامع حکایات بود و از محدثان شمرده می‌شد، از صحبت علما و مشایخ و شعرا نصیبی کامل داشت، و دارای همتی بلند بود. اواخر زندگی را با تنگدستی گذراند، پیش از مرگ هرچه داشت، حتی جامه‌هایش، را ایثار کرد.


پس از ۷۵۸ درگذشت و در غیاث پور، پایین آرامگاه پدرش کنار مزار نظام الدین، به خاک سپرده شد، هر چند که در بَرَن (معروف به بولندشهر) نیز قبری بود که آن را متعلق به او می‌دانستند.
[۱۰] دائرة المعارف الاسلامیة، ذیل «برنی، ضیاءالدین»،قاهره (تاریخ مقدمه ۱۹۶۹).
[۱۱] محمد بن مبارک میرخورد،ص۳۲۲-۳۲۳، سیرالاولیاء، لاهور ۱۳۵۷ ش



برنی از فرهنگ ایران باستان بهره فراوان داشته و در گفتگو از بسیاری شیوه‌ها که برای حکومت مناسب می‌دانسته، به اصول و حکمت‌ها و گفته‌ها و اقدامات شهریاران ایران پیش از اسلام ، مانند نوشیروان و اردشیر و حتی شاهان داستانی ایران مانند کیومرث و جمشید و کیخسرو ، استناد کرده و از آنان به عنوان الگوهایی شایسته پیروی و تقلید در مقام حکمرانی، یاد کرده است؛ چنانکه گفته‌های فرزانگان ایران باستان، مانند بزرگمهر، را راهنمای حکومتگران، و جدّ داستانی ایرانیان، کیومرث، را فرزند بلافصل حضرت آدم و نخستین کسی می‌داند که بر آدمیان پادشاهی کرد؛ و برآن است که پس از آدم، بنا به فرمان الهی ، رهبری دینی به فرزند دیگر وی شیث رسید وفرمانروایی و شهریاری به کیومرث، و پس از آن دوبرادر، شهریاری و پیامبری در میان فرزندان آن دوـ نسل اندرنسل ـ ادامه داشت. و چون آن دو، همزاد بودند و دین و ملک نیز هردو به یکدیگر نیازمندند، این اصل مطرح شد که ملک و دین دو برادر همزادند؛ پس در جهان هم پیغامبر باید و هم پادشاه.
[۱۲] ضیاءالدین برنی، فتاوای جهانداری، ج۱، ص۳۴۰ـ۳۴۱، چاپ افسر سلیم خان، لاهور ۱۹۷۲.
برنی نمونه کامل عصری را که عشرت و کامرانی در آن حاکم بوده، دوره بهرام گور می‌داند؛ و جمشید و کیخسرو را پادشاهان ربع مسکون می‌پندارد و در تأیید عدالت نوشیروان به حدیثی منسوب به پیامبر استناد می‌نماید. از کتاب تاریخ فیروزشاهی وی برمی آید که در اعصار نزدیک به او فرهنگ ایران پس از اسلام در هند رواج داشته و مثلاً در مجلس محمد سلطان، فرزند سلطان بَلْبَن، آثار بزرگانی چون فردوسی و سنائی و خاقانی و نظامی را می‌خواندند و به بحث می‌نهادند و امیران هند بارها به طلب سعدی فرستادند که او را به هند آرند و او به علت ضعف پیری نپذیرفت
[۱۳] ضیاءالدین برنی، تاریخ فیروزشاهی،ص۷۸-۸۰، چاپ عبدالرشید، علیگره ۱۹۵۷.
همچنین بیش‌تر مورخانی که برنی در مقدمه کتاب خود از آنان یاد کرده ایرانی‌اند و این امر، رواج کتاب‌های تاریخی ایرانیان را درهند نشان می‌دهد.


از جمله آثار اوست: نعت محمّدی که نسخه ای از آن در کتابخانه رضا در رامپور موجود است و سید نورالحسن درباره آن مقاله ای نوشته است.
[۱۴] دائرة المعارف الاسلامیة، ذیل «برنی،ضیاءالدین»، قاهره (تاریخ مقدمه ۱۹۶۹).
در پاره ای مآخذ
[۱۵] محمد بن مبارک میرخورد، سیرالاولیاء،ص۳۲۳، لاهور ۱۳۵۷ ش
[۱۶] ذبیح الله صفا، تاریخ ادبیات در ایران، ج۳، بخش ۲، ص۱۲۹۲، ج ۳، بخش ۲، تهران ۱۳۶۳ ش.
از اثری به نام ثنای محمّدی نام برده‌اند که احتمالاً نام دیگر نعت محمّدی است؛ اکرام الناس فی تاریخ البرامکة فی عهدبنی العباس، رساله ای در تاریخ خاندان برمکی در روزگار عباسیان و شرح عروج و سقوط دولت ایشان، که ترجمه ای است فارسی از کتاب عربی ابوالقاسم محمد طایفی درباره برمکیان. این کتاب یک بار نیز پیش از ترجمه برنی، به فارسی برگردانده شده بوده است. این رساله در (۱۳۰۶) /۱۸۸۹ در بمبئی چاپ سنگی شده و از آن نسخه‌های خطی نیز موجود است
[۱۷] محمدمحسن آقابزرگ طهرانی، الذریعة الی تصانیف الشیعة، ج۱۱، ص۱۰۳، چاپ علی نقی منزوی و احمد منزوی، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
[۱۸] احمد منزوی، فهرست مشترک نسخه‌های خطّی فارسی پاکستان،ج۱۰،ص۱۵۵-۱۵۶، اسلام آباد ۱۳۶۲ـ۱۳۷۰ ش
[۱۹] دائرة المعارف الاسلامیة، ذیل «برنی،ضیاءالدین»، قاهره (تاریخ مقدمه ۱۹۶۹).
[۲۰] خانبابا مشار، مؤلفین کتب چاپی فارسی و عربی، ج ۳، ستون ۵۶۴،تهران ۱۳۴۰ـ۱۳۴۴ ش.
حسرت نامه، در تصوف ؛ صلوات کبیر؛ عنایت نامه؛ مآثرالسادات.

۶.۱ - تاریخ فیروز شاهی

تاریخ فیروز شاهی ، از مآخذ بسیار مهم در تاریخ سلاطین دهلی و شرح رویدادهای ۹۵ ساله پادشاهان آن خطّه، از آغاز سلطنت غیاث الدین بلبن (۶۶۴) تا ششمین سال سلطنت فیروز شاه (۷۵۸). این کتاب در واقع دنباله طبقات ناصری سراج جوزجانی است که در ۶۸۵ نگاشته بود. برنی کار تألیف آن را در حدود هفتاد سالگی آغاز کرد و پس از مرگ سلطان محمد تغلق ، کتاب را مرتب و به نام فیروز شاه کرد. وی احوال و آثار بلبن را از پدر و جد خود شنیده بوده و در نظر داشته است که شرح وقایع روزگار فیروز شاه را در ۱۰۱ فصل بنویسد، ولی تنها یازده فصل از آن را تألیف کرده است.
برنی در تاریخ فیروزشاهی، اقدامات هشت تن از پادشاهان را بر اساس معیارهای خود دقیقاً ارزیابی کرده است و شاید به همین دلیل، او را «بیهقی هند» خوانده اند. وی در آغاز کتاب، درباره اهمیت و فواید دانش تاریخ سخن می‌گوید، پس از اشاره ای به مطالعات و تجربیات خود، به شرح وظایف مورخ و شیوه صحیح تاریخنگاری می‌پردازد.
آنچه را برنی به عنوان تکلیف مورخان مطرح کرده، خود نیز بدان گردن نهاده است، مثلاً با وجود ستایش از سلطان غیاث الدین، انکار نمی‌کند که وی در حالت قهر و سطوتِ پادشاهی، گاه دست به کارهایی می‌زد که حکایت از خدا ناترسی داشت و در کشتن و بستنِ سرکشان، تقوی و دین را نادیده می‌گرفت، و آنچه را صلاح خود می‌دانست، خواه مشروع خواه نامشروع، به کار می‌بست.
[۲۱] ضیاءالدین برنی، تاریخ فیروزشاهی، ج۱، ص۵۵ ـ۵۶، چاپ عبدالرشید، علیگره ۱۹۵۷.


۶.۱.۱ - خصوصیات

او شرح حال و وقایع هر یک از پادشاهان دهلی را به روش داستانی بیان کرده، از خوب یا بد بودن پایان داستان یا واقعه نتیجه می‌گیرد که موفقیت یا عدم موفقیت پادشاه، منوط به پایبندی یا عدم پایبندی او به آن سلسله شیوه‌های مذهبی سیاسی است که برنی عرضه می‌کند.
[۲۲] دائرة المعارف الاسلامیة، ذیل «برنی، ضیاءالدین»،قاهره (تاریخ مقدمه ۱۹۶۹).
از این کتاب، نسخه‌های خطی متعددی در اروپا و شبه قاره موجود است، و متن آن چندبار به چاپ رسیده (به تصحیح سِر سیّد احمدخان و به وسیله انجمن آسیایی بنگال در کلکته؛ و شیخ عبدالرشید، دانشگاه علیگره) و به زبان‌های اردو و انگلیسی نیز ترجمه شده، و گزیده ای از آن جزو کتاب‌های درسی فوق لیسانس در شبه قاره بوده است.
[۲۳] خانبابا مشار، مؤلفین کتب چاپی فارسی و عربی،ج ۳، ستون ۵۶۴، تهران ۱۳۴۰ـ۱۳۴۴ ش.
[۲۴] دائرة المعارف الاسلامیة، ذیل «برنی،ضیاءالدین»، قاهره (تاریخ مقدمه ۱۹۶۹).
[۲۵] سفیراختر راهی، ترجمه‌های متون فارسی به زبان‌های پاکستانی، ج۱، ص۱۷۱، اسلام آباد ۱۳۶۵ ش.
[۲۶] کتابخانه گنج بخش، فهرست کتاب‌های فارسی چاپ سنگی و کمیاب کتابخانه گنج بخش، ج۱، ص۹۰۸، تألیف عارف نوشاهی، اسلام آباد ۱۳۶۵ـ۱۳۶۹ ش.
[۲۷] احمد منزوی، فهرست مشترک نسخه های خطّی فارسی پاکستان، ج۱۰، ص۳۸۹ـ ۳۹۰، اسلام آباد ۱۳۶۲ـ۱۳۷۰ ش.
[۲۸] احمد منزوی، فهرست مشترک نسخه‌های خطّی فارسی پاکستان، ج۱۲، ص۱۸۷۸ـ۱۸۸۰، اسلام آباد ۱۳۶۲ـ۱۳۷۰ ش.
[۲۹] احمد منزوی، فهرست نسخه‌های خطّی فارسی، ج۶، ص۴۶۱۳، تهران ۱۳۴۸ـ۱۳۵۳ ش.
[۳۰] محمدمحسن آقابزرگ طهرانی، الذریعة الی تصانیف الشیعة، ج۳، ص۲۷۴، چاپ علی نقی منزوی و احمد منزوی، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
[۳۱] خانبابا مشار، فهرست کتاب‌های چاپی فارسی،ج۱،ستون ۱۱۱۷، تهران ۱۳۵۰ـ۱۳۵۵ ش.


۶.۲ - فتوحات فیروزشاهی

کتاب دیگر او فتوحات فیروزشاهی است در شرح اقدامات فیروزشاه که آن را پس از تاریخ فیروزشاهی تألیف کرده است.
[۳۲] ذبیح الله صفا، تاریخ ادبیات در ایران، ج۳، بخش ۲، ص۱۲۹۲، ج ۳، بخش ۲، تهران ۱۳۶۳ ش.
برخی این اثر را به خود فیروزشاه نسبت داده اند
[۳۳] احمد منزوی، فهرست مشترک نسخه‌های خطّی فارسی پاکستان، ج۱۰، ص۳۸۹، اسلام آباد ۱۳۶۲ـ۱۳۷۰ ش.
و به نام وی در علیگره هند نیز چاپ شده و دو بار به اردو ترجمه و هر دو ترجمه در لاهور به چاپ رسیده است.
[۳۴] احمد منزوی، فهرست مشترک نسخه‌های خطّی فارسی پاکستان، ج۱۲، ص۱۹۵۲، اسلام آباد ۱۳۶۲ـ۱۳۷۰ ش.
[۳۵] سفیراختر راهی، ترجمه‌های متون فارسی به زبان‌های پاکستانی، ج۱، ص۱۸۵، اسلام آباد ۱۳۶۵ ش.


۶.۳ - فتاوای جهانداری

فتاوای جهانداری، که ترجمان نظریات سیاسی برنی است و آن را به شیوه کتاب مرآة الامرا نوشته و در آن، با نقل حکایت‌ها و تمثیل‌های تاریخی و داستانی و گفته‌های بزرگان، روش‌های درست برای حکومت کردن را بیان کرده است. این کتاب یک بار به اهتمام اته، و باردیگر به وسیله اداره تحقیقات پاکستان دانشگاه پنجاب با حواشی و مقدمه انگلیسیِ دکتر افسر سلیم خان انتشار یافته است (لاهور ۱۹۷۲).


نظریات سیاسی برنی در میان اندیشمندان مسلمان هندی که درباره حکومت اظهار نظر کرده اند، جایگاهی ممتاز دارد که نمونه‌هایی از آن چنین است: اگر پادشاه مسلمان در اعتقاد دینی خود راسخ باشد، هم مهمات مملکتی او برمی آید و هم مقاصد و حاجات رعایا تأمین می‌شود؛ علامت رسوخ اعتقاد پادشاه آن است که خود احکام شریعت را رعایت کند و رعایا و مملکت را نیز بر آن دارد؛ رجال حکومت باید از خاندان‌های اصیل و والاتبار باشند؛ داشتن عدل و انصاف و توجه به این‌که پادشاه نباید از فرط علاقه به بقای پادشاهی، حکم خدا و رسول خدا را ندیده بگیرد و مسلمانی را بکشد؛ لزوم نصب محتسبان درشتخو برای امر به معروف و نهی از منکر و مجازات گنهکاران؛ تأکید به مشورت با دانایان و حکیمان و لزوم انتخاب وزیران از میان ایشان؛ و در شرایط رایزنی و مجلس رأی، هر چه در خاطر رایزنان بگذرد، بی هراس بیرون دهند؛ در رأی خود هر کس دلیلی و برهانی بگوید و با یکدیگر بحث‌های شافی بکنند؛ و پادشاه اندیشه خود را در مجلس رأی مخفی کند، که اگر در مجلس رأی پادشاه اندیشه خود را اول اظهار نماید، حاضران رأی پادشاه را تأیید می‌کنند و اندیشه‌های خود را بیان نمی‌کنند؛ بازگشتن از تصمیمی که اجرای آن به تباهی و پریشانی می‌انجامد؛ فواید پربودنِ خزینه‌های سیم و زر؛ اهتمام به مهمات سپاهیان؛ آگاهی از وضع مردم؛ نصب خبرآوران و بریدان؛ حقوق هر کس را به او رسانیدن؛ مبارزه سخت با احتکار ؛ پایین نگه داشتن قیمت‌ها؛ راه‌های مقابله با حوادثی چون خشکسالی، نفرت سپاه و رعیت از پادشاه، روی آوردن دشمن بسیار قوی، روی آوردن دو دشمن با یکدیگر و جز این‌ها.


هدف برنی در دو کتاب تاریخ فیروزشاهی و فتاوای جهانداری، آن بود که حکام و شاهان عصر خود را راهنمایی کند و در روزگاری که تباهی همه جا را گرفته بود، از طریق آشناکردن فرمانروایان با وظایف خویش، و غالباً از زبان سلطان محمود غزنوی ، جامعه را اصلاح نماید. برنی در عین حال معتقد بود که اوضاع زمانه، امکان حکومت کردن به شیوه خلفای راشدین را نمی‌دهد و پادشاه ناگزیر است پاره ای از کارهای مخالف شرع را که برای تحکیم سلطنت او لازم است، مقرر دارد (از جمله: به سجده واداشتن مردم در برابر خود، طلا و جواهر و ابریشم پوشیدن و دیگران را پوشانیدن، مردم را از برای اصلاح ملک و مصالح مُلک سیاست کردن). اما چون این اِعمال قدرت، برای برپاداشتن شریعت و سرکوب بدعت و خوار داشتن کفر است، با توکل به رحمت خدا، قابل چشم پوشی است؛ و البته پادشاه باید که در عین تظاهر به جبّاری در برابر مردم، در برابر خدا، خود را بنده بداند؛ و با مراعات این جوانب، و در صورت عدم خلل در اعتقاد او، عیش و عشرت‌های او و گناهانی که برای حظوظ نفسانی مرتکب شده، بخشیده می‌شود و با وجود تقصیرهایی که در عبادات و ارتکاب این رشته گناهان نموده، به مرتبه ابدال می‌تواند برسد.


در شرح احوال و آثار برنی آثار مستقلی نگارش یافته است، از جمله مقاله ای تألیف شیخ عبدالرشید در مجله دانشگاه علیگره، و مقاله ای دیگر که در ۱۹۳۸ به طبع رسیده است.
[۳۶] دائرة المعارف الاسلامیة، ذیل «برنی، ضیاءالدین»،قاهره (تاریخ مقدمه ۱۹۶۹).



(۱) محمدمحسن آقابزرگ طهرانی، الذریعة الی تصانیف الشیعة، چاپ علی نقی منزوی و احمد منزوی، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
(۲) سفیراختر راهی، ترجمه‌های متون فارسی به زبان‌های پاکستانی، اسلام آباد ۱۳۶۵ ش.
(۳) ضیاءالدین برنی، تاریخ فیروزشاهی، چاپ عبدالرشید، علیگره ۱۹۵۷.
(۴) ضیاءالدین برنی، فتاوای جهانداری، چاپ افسر سلیم خان، لاهور ۱۹۷۲.
(۵) ضیاءالدین برنی، فتوحات فیروزشاهی (منسوب به فیروزشاه تغلق)، چاپ عبدالرشید، علیگره ۱۹۵۴.
(۶) عبدالحی حسنی، نزهة الخواطر و بهجة المسامع والنواظر، حیدرآباد دکن ۱۳۸۲ـ۱۴۱۰/۱۹۶۲ـ۱۹۸۹.
(۷) دائرة المعارف الاسلامیة، قاهره (تاریخ مقدمه ۱۹۶۹).
(۸) ذبیح الله صفا، تاریخ ادبیات در ایران، ج ۳، بخش ۲، تهران ۱۳۶۳ ش.
(۹) کتابخانه گنج بخش، فهرست کتاب‌های فارسی چاپ سنگی و کمیاب کتابخانه گنج بخش، تألیف عارف نوشاهی، اسلام آباد ۱۳۶۵ـ۱۳۶۹ ش.
(۱۰) خانبابا مشار، فهرست کتاب‌های چاپی فارسی، تهران ۱۳۵۰ـ۱۳۵۵ ش.
(۱۱) خانبابا مشار، مؤلفین کتب چاپی فارسی و عربی، تهران ۱۳۴۰ـ۱۳۴۴ ش.
(۱۲) احمد منزوی، فهرست مشترک نسخه‌های خطّی فارسی پاکستان، اسلام آباد ۱۳۶۲ـ۱۳۷۰ ش.
(۱۳) احمد منزوی، فهرست نسخه‌های خطّی فارسی، تهران ۱۳۴۸ـ۱۳۵۳ ش.
(۱۴) محمد بن مبارک میرخورد، سیرالاولیاء، لاهور ۱۳۵۷ ش.


۱. دائرة المعارف الاسلامیة، ذیل «برنی،ضیاءالدین»، قاهره (تاریخ مقدمه ۱۹۶۹).
۲. احمد منزوی، فهرست نسخه‌های خطّی فارسی، ج۱۰، ص۱۵۵، تهران ۱۳۴۸ـ۱۳۵۳ ش.
۳. احمد منزوی، فهرست نسخه‌های خطّی فارسی، ج۱۰، ص۳۸۹، تهران ۱۳۴۸ـ۱۳۵۳ ش.
۴. عبدالحی حسنی، نزهة الخواطر و بهجة المسامع والنواظر، ج۲، ص۶۱ـ۶۲، حیدرآباد دکن ۱۳۸۲ـ۱۴۱۰/۱۹۶۲ـ۱۹۸۹.
۵. ذبیح الله صفا، تاریخ ادبیات در ایران، ج۳، بخش ۲، ص۱۲۹۱، ج ۳، بخش ۲، تهران ۱۳۶۳ ش.
۶. دائرة المعارف الاسلامیة، ذیل «برنی،ضیاءالدین»، قاهره (تاریخ مقدمه ۱۹۶۹).
۷. احمد منزوی، فهرست نسخه‌های خطّی فارسی، ج۱۰، ص۱۵۵، تهران ۱۳۴۸ـ۱۳۵۳ ش.
۸. محمد بن مبارک میرخورد، ص۳۲۳،سیرالاولیاء، لاهور ۱۳۵۷ ش
۹. دائرة المعارف الاسلامیة، ذیل «برنی،ضیاءالدین»، قاهره (تاریخ مقدمه ۱۹۶۹).
۱۰. دائرة المعارف الاسلامیة، ذیل «برنی، ضیاءالدین»،قاهره (تاریخ مقدمه ۱۹۶۹).
۱۱. محمد بن مبارک میرخورد،ص۳۲۲-۳۲۳، سیرالاولیاء، لاهور ۱۳۵۷ ش
۱۲. ضیاءالدین برنی، فتاوای جهانداری، ج۱، ص۳۴۰ـ۳۴۱، چاپ افسر سلیم خان، لاهور ۱۹۷۲.
۱۳. ضیاءالدین برنی، تاریخ فیروزشاهی،ص۷۸-۸۰، چاپ عبدالرشید، علیگره ۱۹۵۷.
۱۴. دائرة المعارف الاسلامیة، ذیل «برنی،ضیاءالدین»، قاهره (تاریخ مقدمه ۱۹۶۹).
۱۵. محمد بن مبارک میرخورد، سیرالاولیاء،ص۳۲۳، لاهور ۱۳۵۷ ش
۱۶. ذبیح الله صفا، تاریخ ادبیات در ایران، ج۳، بخش ۲، ص۱۲۹۲، ج ۳، بخش ۲، تهران ۱۳۶۳ ش.
۱۷. محمدمحسن آقابزرگ طهرانی، الذریعة الی تصانیف الشیعة، ج۱۱، ص۱۰۳، چاپ علی نقی منزوی و احمد منزوی، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
۱۸. احمد منزوی، فهرست مشترک نسخه‌های خطّی فارسی پاکستان،ج۱۰،ص۱۵۵-۱۵۶، اسلام آباد ۱۳۶۲ـ۱۳۷۰ ش
۱۹. دائرة المعارف الاسلامیة، ذیل «برنی،ضیاءالدین»، قاهره (تاریخ مقدمه ۱۹۶۹).
۲۰. خانبابا مشار، مؤلفین کتب چاپی فارسی و عربی، ج ۳، ستون ۵۶۴،تهران ۱۳۴۰ـ۱۳۴۴ ش.
۲۱. ضیاءالدین برنی، تاریخ فیروزشاهی، ج۱، ص۵۵ ـ۵۶، چاپ عبدالرشید، علیگره ۱۹۵۷.
۲۲. دائرة المعارف الاسلامیة، ذیل «برنی، ضیاءالدین»،قاهره (تاریخ مقدمه ۱۹۶۹).
۲۳. خانبابا مشار، مؤلفین کتب چاپی فارسی و عربی،ج ۳، ستون ۵۶۴، تهران ۱۳۴۰ـ۱۳۴۴ ش.
۲۴. دائرة المعارف الاسلامیة، ذیل «برنی،ضیاءالدین»، قاهره (تاریخ مقدمه ۱۹۶۹).
۲۵. سفیراختر راهی، ترجمه‌های متون فارسی به زبان‌های پاکستانی، ج۱، ص۱۷۱، اسلام آباد ۱۳۶۵ ش.
۲۶. کتابخانه گنج بخش، فهرست کتاب‌های فارسی چاپ سنگی و کمیاب کتابخانه گنج بخش، ج۱، ص۹۰۸، تألیف عارف نوشاهی، اسلام آباد ۱۳۶۵ـ۱۳۶۹ ش.
۲۷. احمد منزوی، فهرست مشترک نسخه های خطّی فارسی پاکستان، ج۱۰، ص۳۸۹ـ ۳۹۰، اسلام آباد ۱۳۶۲ـ۱۳۷۰ ش.
۲۸. احمد منزوی، فهرست مشترک نسخه‌های خطّی فارسی پاکستان، ج۱۲، ص۱۸۷۸ـ۱۸۸۰، اسلام آباد ۱۳۶۲ـ۱۳۷۰ ش.
۲۹. احمد منزوی، فهرست نسخه‌های خطّی فارسی، ج۶، ص۴۶۱۳، تهران ۱۳۴۸ـ۱۳۵۳ ش.
۳۰. محمدمحسن آقابزرگ طهرانی، الذریعة الی تصانیف الشیعة، ج۳، ص۲۷۴، چاپ علی نقی منزوی و احمد منزوی، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
۳۱. خانبابا مشار، فهرست کتاب‌های چاپی فارسی،ج۱،ستون ۱۱۱۷، تهران ۱۳۵۰ـ۱۳۵۵ ش.
۳۲. ذبیح الله صفا، تاریخ ادبیات در ایران، ج۳، بخش ۲، ص۱۲۹۲، ج ۳، بخش ۲، تهران ۱۳۶۳ ش.
۳۳. احمد منزوی، فهرست مشترک نسخه‌های خطّی فارسی پاکستان، ج۱۰، ص۳۸۹، اسلام آباد ۱۳۶۲ـ۱۳۷۰ ش.
۳۴. احمد منزوی، فهرست مشترک نسخه‌های خطّی فارسی پاکستان، ج۱۲، ص۱۹۵۲، اسلام آباد ۱۳۶۲ـ۱۳۷۰ ش.
۳۵. سفیراختر راهی، ترجمه‌های متون فارسی به زبان‌های پاکستانی، ج۱، ص۱۸۵، اسلام آباد ۱۳۶۵ ش.
۳۶. دائرة المعارف الاسلامیة، ذیل «برنی، ضیاءالدین»،قاهره (تاریخ مقدمه ۱۹۶۹).



دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «برنی»، شماره۱۰۶۰.    


رده‌های این صفحه : تاریخ | تراجم | رجال سیاسی هند | هند




جعبه ابزار