ضُرّ (مفرداتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
ضَرّ و
ضُرّ (به فتح و ضم ضاد) از
واژگان قرآن کریم به معنای ضد نفع است.
ضَرّ (به فتح ضاد) مطلق
ضرر و زیان است.
در مقابل این واژه، واژه ضُرّ (به ضم ضاد) به معنای بدحالی است.
کلمه
ضرّاء نُه بار در
قرآن مجید آمده است.
مشتقات
ضُرّ که در
آیات قرآن آمده عبارتند از:
ضَرَر (به فتح ضاد و راء) به معنای بدحالی و نقصان؛
اِضطرار (به کسر الف و سکون ضاد) به معنای احتیاج و اجبار؛
ضِرار (به کسر ضاد) به معنای ضرر زدن؛
ضَرّاء (به فتح ضاد) به معنای سختیهای بدنی است.
ضَرّ به معنای پیوسته در مقابل نفع است.
در مقابل این واژه، واژه ضُرّ (به ضم ضاد) به معنای بدحالی است.
راغب اصفهانی در
مفردات و
جوهری در
الصحاح ضُرّ را بدحالی گفتهاند.
«الضُّرُّ: سُوءُ الْحَالِ» راغب اصفهانی اضافه میکند: اعمّ از آنچه در نفس باشد، مثل فقد
علم و
عفت، یا در بدن، مثل نقص عضو، یا در حال، مثل کمی
مال و
جاه.
در مقابل واژه ضُرّ، واژه ضَرّ به معنای مطلق
ضرر و زیان قرار دارد.
شیخ طبرسی (رحمةاللّه) از صاحب
العین نقل کرده ضرّ (به فتح و ضم) دو لغتاند، ولی چون با نفع مقابل کرده ضاد آن مفتوح خوانده میشود.
اقرب الموارد هر دو را ضد نفع، سوء الحال و سختی گفته و از
کلیات ابوالبقا نقل میکند ضَرّ به فتح در هر
ضرر شایع است و با ضمّ مخصوص به
ضرر نفس است مثل مرض و لاغری.
پس ضَرّ به فتح (ض) مطلق
ضرر و زیان است مقابل نفع، ولی ضُرّ به ضم به معنی بدحالی است. آیاتیکه درباره هر دو تعبیر نقل شده این فرق را تایید میکنند.
به مواردی از
ضُرّ که در
قرآن به کار رفته است، اشاره میشود:
در
قرآن مجید ضَر (به فتح ضاد)، پیوسته مقابل نفع آمده، مثل:
(لا یَمْلِکُ لَکُمْ ضَرًّا وَ لا نَفْعاً) (آيا جز
خدا چيزى را مىپرستيد كه مالک سود و زيانى براى شما نيست.)
(یَدْعُوا لَمَنْ ضَرُّهُ اَقْرَبُ مِنْ نَفْعِهِ) (او جز خدا چيزى را مىخواند كه نه زيانى به او مىرساند، و نه سودى.)
برخلاف ضُرّ (به ضم ضاد) كه هيچ وقت با نفع يکجا نيامده است. مثل:
(یا اَیُّهَا الْعَزِیزُ مَسَّنا وَ اَهْلَنَا الضُّرُّ.) (اى
عزیز مصر! ما و خاندان ما را پريشانى و
قحطی فراگرفته.)
(وَ اَیُّوبَ اِذْ نادی رَبَّهُ اَنِّی مَسَّنِیَ الضُّرُّ وَ اَنْتَ اَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ • فَاسْتَجَبْنا لَهُ فَکَشَفْنا ما بِهِ مِنْ ضُرٍّ) (و
ایّوب را به ياد آور هنگامى كه پروردگارش را خواند و عرضه داشت: ناراحتى و مشكلات شديد به من روى آورده؛ و تو مهربانترينِ مهربانانى. • ما دعاى او را مستجاب كرديم؛ و ناراحتىهايى را كه داشت برطرف ساختيم.)
در بعضی آیات، مقابل
رحمت آمده مثل:
(وَ اِذا مَسَّ النَّاسَ ضُرٌّ دَعَوْا رَبَّهُمْ مُنِیبِینَ اِلَیْهِ ثُمَّ اِذا اَذاقَهُمْ مِنْهُ رَحْمَةً اِذا فَرِیقٌ مِنْهُمْ بِرَبِّهِمْ یُشْرِکُونَ) (هنگامى كه رنج و زيانى به مردم برسد،
پروردگار خود را مىخوانند در حالىكه توبهكنان به سوى او باز مىگردند؛ امّا همين كه خداوند رحمتى از جانب خويش به آنان بچشاند و ناراحتى آنان برطرف شود، در آن هنگام گروهى از آنان براى پروردگارشان همتا قائل مىشوند.)
در بعضی موارد مقابل
خیر بهکار رفته مثل:
(وَ اِنْ یَمْسَسْکَ اللَّهُ بِضُرٍّ فَلا کاشِفَ لَهُ اِلَّا هُوَ وَ اِنْ یَمْسَسْکَ بِخَیْرٍ فَهُوَ عَلی کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ) (اگر خداوند زيانى به تو برساند، هيچ كس جز او نمىتواند آن را برطرف سازد؛ و اگر خيرى به تو رساند، او بر هر چيزى تواناست.)
ضَرر اسم به معنی بدحالی و نقصان است. جمع آن
اضرار میباشد.
در
مجمع البیان آنرا نقصان معنی کرده و میفرماید: آن هر چیزی است که
ضرر کند و نقصان رساند مثل کوری، مرض، علت.
(لا یَسْتَوِی الْقاعِدُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ غَیْرُ اُولِی الضَّرَرِ وَ الْمُجاهِدُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ بِاَمْوالِهِمْ وَ اَنْفُسِهِمْ) (هرگز افراد باايمانى كه بدون بيمارى و ناراحتى، از
جهاد خوددارى مىكنند، با مجاهدانى كه در راه خدا با مال و جان خود جهاد كردند، يكسان نيستند. خداوند، مجاهدانى را كه با مال و جان خود جهاد نمودند، بر كسانى كه از جهاد خوددارى كردهاند مقام برترى بخشيده.)
مراد از
(اولی الضرر) کسانی است که نقص عضوی یا علل دیگری دارند که نمیتوانند به جهاد روند. احتمال قوی دارد که آنانکه در اثر فقد مال و وسیله از رفتن به جهاد معذوراند نیز داخل در اولی
الضرر باشند که عدهای پیش
رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) میآمدند، زاد و راحله میخواستند، آن حضرت میفرمود من وسیله در اختیار ندارم تا شما را تجهیز کنم، آنها نیز اشک ریزان بر میگشتند.
چنانکه فرموده:
(وَ لا عَلَی الَّذِینَ اِذا ما اَتَوْکَ لِتَحْمِلَهُمْ قُلْتَ لا اَجِدُ ما اَحْمِلُکُمْ عَلَیْهِ تَوَلَّوْا وَ اَعْیُنُهُمْ تَفِیضُ مِنَ الدَّمْعِ) (و نيز گناهى نيست بر آنها كه وقتى نزد تو آمدند كه آنان را بر مركبى براى جهاد سوار كنى، گفتى: «مركبى كه شما را بر آن سوار كنم، در اختيار ندارم.» از نزد تو بازگشتند در حالىكه چشمانشان از اندوه اشكبار بود؛ زيرا چيزى نداشتند كه در راه خدا
انفاق كنند و با آن به ميدان بروند.)
اِضْطِرار به معنی احتیاج و
اجبار است.
اضطرار در واقع حمل غیر بر
ضرر است.
تحمیل کننده شاید از کنار و شاید حالت و امری در خود شخص باشد، مثل گرسنگی و مرض و غیره.
(ثُمَ اَضْطَرُّهُ اِلی عَذابِ النَّارِ) (سپس آنها را به عذاب
دوزخ مىكشانم.)
در این آیه و آیه بعدی تحمیل از کنار بوده و از طرف خداوند است.
(نُمَتِّعُهُمْ قَلِیلًا ثُمَ نَضْطَرُّهُمْ اِلی عَذابٍ غَلِیظٍ) «اندكى برخوردارشان كنيم سپس او را به عذاب آتش مجبورش میکنیم و به
اجبار در آتش میکشم.»
(فَمَنِ اضْطُرَّ غَیْرَ باغٍ وَ لا عادٍ فَلا اِثْمَ عَلَیْهِ) «هر که ناچار و محتاج شود؛ در حالیکه قبلا طالب نیست و در خوردن زیاده روی نمیکند بر او گناهی نیست.»
در اینجا و نظیر آن تحمیل از خود شخص است که گرسنگی و
فقر باشد.
(اَمَّنْ یُجِیبُ الْمُضْطَرَّ اِذا دَعاهُ وَ یَکْشِفُ السُّوءَ) (يا كسى كه دعاى مضطر را هنگامى كه او را بخواند اجابت مىكند و ناراحتى او را برطرف مىسازد.)
مضطرّ به معنی درمانده و ناچار است.
(لا تُضَارَّ والِدَةٌ بِوَلَدِها وَ لا مَوْلُودٌ لَهُ بِوَلَدِهِ) «مادر به واسطه فرزندش به شوهر
ضرر نرساند همچنین شوهر به واسطه فرزندش به زن
ضرر نرساند.»
(لا تُضَارَّ) در
قرآنها به فتح (راء) است، ولی به فتح و ضمّ هر دو خوانده شده است. اگر با رفع خوانده شود اخبار است به معنای امر یعنی:
ضرر نمیرساند مادری به واسطه فرزندش و نه پدری به واسطه فرزندش. شاید در اینصورت فعل مجهول باشد یعنی:
ضرر رسانده نشود مادری به واسطه فرزندش. اگر آنرا با فتح خوانیم که اکثر قرّاء خواندهاند، نهی از
اضرار است یعنی:
ضرر نرساند مادری به واسطه فرزندش. شایدهم مجهول باشد.
ناگفته نماند علت جواز فتح و ضمّ اعلال است، چنانکه در فعل امر از مدد چهار وجه جایز است.
بنابر دو روایت که در
تفسیر صافی از
حضرت صادق (علیهالسّلام) نقل شده: آیه به صورت طلاق و عدم آن عمومیّت دارد.
(وَ اَشْهِدُوا اِذا تَبایَعْتُمْ وَ لا یُضَارَّ کاتِبٌ وَ لا شَهِیدٌ) (هنگامى كه خريد و فروش (نقدى) مىكنيد، شاهد بگيريد! و نبايد به نويسنده و شاهد، (به خاطر حقگويى) زيانى برسد (و تحت فشار قرار گيرند.))
ممکن است اصل کلمه «لا
یضارر» و فعل معلوم باشد یعنی: آنگاه که معامله کردید،
شاهد بگیرید، نویسنده سند معامله و شاهد
ضرر نرسانند همچنین شاهد در شهادت و نویسنده در نوشتن
خیانت نکند. شاید هم مجهول باشد یعنی نویسنده و شاهد را
ضرر نرسانید. اجرت نویسنده را بدهید و شاهد را در وقت مشغله احضار نکنید. ولی وجه اول را بهتر دانستهاند.
ضرار مصدر مفاعله به معنای
ضرر زدن است.
(وَ لا تُمْسِکُوهُنَ ضِراراً لِتَعْتَدُوا) «زنان طلاق داده شده را که رجوع میکنید برای
ضرر رساندن و اذیت کردن نگاه ندارید و رجوع نکنید تا تجاوز کنید.»
(وَ الَّذِینَ اتَّخَذُوا مَسْجِداً ضِراراً وَ کُفْراً وَ تَفْرِیقاً بَیْنَ الْمُؤْمِنِینَ) (كسانى هستند كه مسجدى ساختند براى زيان رساندن به
اسلام، و تقويت
کفر، و تفرقهافكنى ميان
مؤمنان.)
ضَرّاء به معنای
ضرر زدن است.
قاموس المحیط و
اقرب الموارد آن را زمینگیری، سختی، نقص اموال و انفس و ضدّ سرّاء گفتهاند.
الصحاح فقط سختی میگوید.
اضرّ جمع
ضراء است.
در بعضی مقابل با
سرّاء به کار رفته مثل:
(وَ قالُوا قَدْ مَسَّ آباءَنَا الضَّرَّاءُ وَ السَّرَّاءُ فَاَخَذْناهُمْ بَغْتَةً) (و گفتند: (تنها ما نبوديم كه گرفتار اين مشكلات شديم) به پدران ما نيز ناراحتى و شادمانى رسيد. چون چنين شد، آنها را به سبب اعمالشان ناگهان گرفتيم (مجازات كرديم.))
ضرّاء در بعضی
آیات قرآن در مقابل سرّاء به کار رفته و آنگاه که مقابل «سرّاء» و نعمت آمده مطلب روشن است و مراد از آن گرفتاری و بیچارگی است.
در «بأساء» از
ازهری نقل شد که به سختیهایی گفته میشود که خارج از بدن باشد مثل گرفتاری در اموال و غیره اما ضرّاء در گرفتاریهای بدنی است مثل مرض و غیره.
ضرّاء در بعضی آیات با رحمت و
نعمت همراه است، نظیر:
(وَ لَئِنْ اَذَقْناهُ رَحْمَةً مِنَّا مِنْ بَعْدِ ضَرَّاءَ مَسَّتْهُ) (و هر گاه او را رحمتى از سوى خود بعد از ناراحتى كه به او رسيده بچشانيم.)
(وَ لَئِنْ اَذَقْناهُ نَعْماءَ بَعْدَ ضَرَّاءَ مَسَّتْهُ) (و هرگاه بعد از ناراحتى كه به او رسيده نعمتی از سوى خود به او بچشانيم.)
ضرّاء در این آیه در مقابل نعمت به کار رفته است.
ضرّاء در بعضی آیات هم ردیف
باساء آمده نحو:
(وَ الصَّابِرِینَ فِی الْبَاْساءِ وَ الضَّرَّاءِ وَ حِینَ الْبَاْسِ) (كسانى كه در برابر سختىها و زيانها و هنگام
جنگ، استقامت مىورزند.)
شیخ طبرسی (رحمةاللّه) در مجمع ذیل آیه ۱۷۷
سوره بقره بأساء را
فقر و ضرّاء را بیماری و درد گفته است.
همچنین در
جوامع الجامع.
به نظر من: این فرق در صورت جمع شدن با بأساء است و گرنه ضرّاء چنانکه از قاموس المحیط، الصحاح و اقرب الموارد نقل شد شامل سختیهای بدنی و غیره است.
بأساء و ضرّاء هر دو اسم مؤنثاند و مذّکر ندارند و از
فرّاء نقل شده: جایز است که بر وزن ابؤس و
اضرّ جمع بسته شوند.
در
صحیفه سجّادیه دعای ۴۷ آمده:
«وَ ابْنِ بِهِ الضَّرَّاءِ مِنْ سَبِیلِکَ.» یعنی: «به واسطه امام گرفتاری و سختی را از راه خود (که راه حق است) کنار کن.» در اینجا نیز ضراء در سختیهای غیر بدنی است.
کلمه
ضرّاء نُه بار در
قرآن مجید آمده است.
•
قرشی بنابی، علیاکبر، قاموس قرآن، برگرفته از مقاله «ضرر»، ج۴، ص۱۸۰-۱۷۶.